مدیران انقلابی یا شبه انقلابی؟
علی اکبر مختاری در روزنامه مردم سالاری نوشت: بر اساس نظریههای نخبهگرایانه در هر جامعهای قدرت سیاسی تحت تاثیر نخبگان سیاسی است و نخبگان سیاسی نقش اصلی هدایت تحولات سیاسی و اجتماعی را برعهده دارند. در آخرین روزهای خردادماه مصادف با سالروز شهادت دکتر چمران مقایسه روش و بینش نخبگان سیاسی نسل اول انقلاب با مدیران و مسئولین کنونی و بررسی مسیر طی شده مدیریت سیاسی در چهار دهه گذشته حائز اهمیت است.
ویژگیهای شخصیتی دکتر چمران در مولفههایی چون نخبگی، تحصیلات عالیه و تسلط به زبانهای خارجی، روحیه عرفانی و معنویت، زهد و پاکدستی، هنرمندی و لطافت، روحیه ایثار و دگرخواهی و از خودگذشتگی، حقیقتجویی و آزادیطلبی، صبوری و استقامت، تحزب و توجه به تشکیلات و تجربه تحصیل و زندگی در غرب برجسته است. در این سو از نخبگان سیاسی حاضر بخصوص نیروهای جوانی که در دولت انقلابی منصوب شدهاند ویژگیهایی همچون تحصیلات عالیه در یک دانشگاه خاص، سرسپردگی به جناح قدرت، آراستگی به ظاهری اسلامی و شرعی، مهارت سفسطهگری و فن بیان جذاب و گیرا ، ادعای عدالتخواهی، روحیه هیاتی و جهادی، اعتماد به نفس کاذب، توهم پیروزی، تکبر و خودخواهی قابل ذکر است. بررسی و مقایسه نمونه وزیر مستعفی تعاون و کار دولت سیزدهم که به اصطلاح یکی از انقلابیترین وزرای دولت بود و قرار بود با طرح خود ایران را در آینده به سه اقتصاد برتر جهان برساند با افرادی همچون دکتر چمران، شوربختانه روند نزولی تربیت نخبگان سیاسی و ضعف کادرسازی به روشنی عیان میشود.
مسئله مهمتر اینکه در فضای دینی و اسلامی جمهوری اسلامی نه تنها افرادی همانند چمران دیگر ظهور نکردهاند بلکه بخشی از نخبگان سیاسی به طور عجیبی به قدرتطلبی و ثروتاندوزی روی آوردهاند و ارزشهای انقلابی فقط در کلام و سخن خلاصه میشود و واقعیات زندگی این افراد از ارزشهای مادی و دنیایی و در ظاهری انقلابی پوشیده است. در واقع مدیران شبه انقلابی داریم که مدعی انقلابیگری و خدمت به مردم هستند. یکی از چالشهای پیشرو نحوه مواجهه نخبگان سیاسی با قدرت و ثروتی است که به همراه مناصب سیاسی در اختیار آنان قرار میگیرد. در این چند دهه به جهت خلاء قانونی یا عدم اجرای قوانین تحدیدکننده نخبگان، خودمحوری، یکتا انگاری و سوءاستفاده از قدرت توسط برخی از نخبگان سیاسی، هزینههای هنگفتی به دولت و ملت تحمیل شده است.
در واقع انتشار آمار فسادهای مالی و تبانی در نهادهای دولتی، فرار سرمایه و دریافت حقوقهای نجومی جامعه را ناامید و بیاعتماد کرده است و انتظار مردم این است افرادی که در نظام اسلامی بهعنوان نخبه سیاسی عهدهدار مسئولیت میشوند به جهت پایبندی به قوانین و آموزههای دینی، پرهیزگار و خودساخته بوده، رفتار سیاسی شایسته و مطلوبی داشته باشند و هنگامی که زمام امور را بدست میگیرند جنبه عمومی و منفعت ملی را بر جنبههای شخصی و جناحی ترجیح دهند.
در این راستا بخشی از سخنان شهید چمران در خصوص واقعیتهای اداره جامعه توسط مدیران جوان شبه انقلابی و توصیه ایشان در مواجهه با چنین آسیبی قابل توجه است. ایشان میگوید: «ما ای دوستان باید بترسیم، باید بترسیم از اینکه خدای ناکرده آن زیربنای فکری و اساسی خویش را از دست بدهیم و دچار مادیگری و منافع شخصی و مصالح مادی خود بشویم، آنجا غرور غوغا خواهد کرد، آنجا خودخواهی آتش خواهد زد، آنجا تکبر، طاغوت شدن، فرعون شدن برای بزرگان ما و جوانان ما پیش خواهد آمد. آنجا خواهی دید که جوانی را مامور میکنید که بر گروهی حکمرانی کند، آنگاه همان جوان مسئول طاغوتی میشود تکبر میفروشد، مغرور میگردد، بر دوستان خود دیکتاتوری میکند. دوستان باید آگاه باشند، آگاه باشند آنجا که نمونههای این فساد بروز کرد و عدهای از انقلابیون و جوانانش به این راهها کشیده شدهاند و غرور و تکبر بر آنها سلطه یافت و احساس کردند که طاغوتها در اجتماع پیدا شدهاند، محورهای قدرت خلق شده است، هر محوری منافع خویش را میطلبد و هر محوری میخواهد محورهای دیگر را خرد کند آنجاست که احساس میکنیم از فرهنگ انقلابی اسلامی خویش منحرف شدهایم.
آنجاست که باید به خدای بزرگ بازگردیم و در مقابل او توبه کنیم و از او بخواهیم که ما را هدایت کند. اگر آنجا بفهمیم که در پرستش خدا وحدت وجود دارد اما در پرستش ذات است که تشتت و تفرقه بوجود میآید یعنی آنجا که تشتت و تفرقه بوجود آمد باید حب ذات و منفعت شخصی را سراغ گرفت و این بزرگترین انتباه، بزرگترین بیدار باش برای جوانان انقلابی ماست تا خود را و دیگران را و همه را کنترل کنند، با نقد آنان را به راه راست هدایت نمایند.»
در جمهوری اسلامی در بعضی مقاطع، نخبگانی در مناصب قدرت سیاسی حضور داشتهاند که توانستهاند این روایت عام که (غایت سیاست جنگ قدرت بین نخبگان است) را به چالش بکشند. دکتر چمران یکی از این نخبگان خودشکوفا و خودساخته است که شخصیتی ویژه دارد. کسی که دنیا و مقام برایش مهم نیست، نان و نام برایش مهم نیست، باانصاف است، بیرودربایستی و شجاع است، سرسخت است و در عین لطافت و رقت، مزاجی شاعرانه و عارفانه دارد. در مقام جنگ یک سرباز سختکوش است، سختکوشی همراه با روح عارفانه. لذا منش و بینش سیاسی-عرفانی ایشان بهعنوان انسانی خود انگیخته و خود شکوفا میتواند الگویی مناسب برای نسلهای آینده و نخبگان و فعالین سیاسی در ایران باشد.
سلام
این سخنرانی مربوط به چه تاریخی است؟