پاسخی به شبهات کتاب «در مسیر پیامبری» صدیقه وسمقی
حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی با عنوان «مبداء آسمانی وحی و انبیاء و استمرار آن»، در پاسخ به شبهات کتاب «در مسیر پیامبری» نوشتهی صدیقه وسمقی، نوشت:
کتاب مسیری پیامبری نوشتهی فرهیختهای است که در فقه و مبانی حقوق تحصیل نموده، اما از موضوع کتاب که مربوط به “علم کلام” است تحصیل و پژوهش کلاسیت نداشته و موجب برخی شبهات شده!
در این نوشتار کوتاه عمده سخن نویسنده محترم بررسی و پاسخ تقدیم میشود.
نبوت؛ وحی آسمانی است و نه جوشش درونی
ادعای نویسنده مسیر پیامبری این است که چیزی بنام وحی مصطلح یعنی انتخاب یکی از برجستگان انسانی از سوی خدا نداریم و آنچه پیامبران عرضه کردهاند، جوشش درونی آنان است!
با توجه به اینکه ایشان قرآن را به عنوان کتاب رسول الله پذیرفته و حضرت محمد (ص) را راستگو میداند، این سخن نمیتواند صحیح باشد، چون؛
از یک سوی خدای متعال تاکید بر اعزام پیامبران فرموده و نیز تصریح میفرماید از ناحیه بالا به آنان وحی میشود و اینکه قرآن از خدای متعال نازل شده است، مانند آیات؛
و الذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقا لما بین یدیه ان الله بعباده لخبیر بصیر. (فاطر ۳۱)
و آنچه از کتاب به تو وحی کردیم حق است و تصدیقکننده و هماهنگ با کتب پیش از آن؛ خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست
و آیه دیگر؛
إِنَّا أَوْحَینَا إِلَیک کمَا أَوْحَینَا إِلَیٰ نُوحٍ وَالنَّبِیینَ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَینَا إِلَیٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَیٰ وَأَیوبَ وَیونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیمَانَ ۚ وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا (نساء /۱۶۳)
از سوی دیگر؛ خدای سبحان ّدر آیات متعدد قرآن به پیامبرش امر میفرماید: “قل” یعنی؛ بگو. این حقیقت چگونه با جوشش درونی و یا رویای رسولانه قابل جمع است؟!
هیچ گاه مردمان بی بهره از پیامبران و نبوت نبودهاند
آن نویسنده برای اثبات ادعای بالا، تمسک به استدلالهایی نموده است.
اولین استدلالشان این است که همیشهی تاریخ بشریت پیامبرانی که باعث هدایت باشند نداشتهاند و اگر نبوت و وحی معهود حق بود نمیبایست در دورانی مردم از آن محروم باشند!
این شبهه پاسخ دارد؛
اولاً؛ شما از کجا چنین اطلاعی دارید که در گذر زمان بشریت فاقد پیامبران الهی و وحی بوده است؟
و ثانیاً؛ به نص صریح قرآن بشریت همیشه از پیامبران بهرمند بوده؛
” إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلأ فِیها نَذِیرٌ “(فاطر/۲۴)/ هیچ گروهی از انسانها از شخصیتهای راهنمایی کننده بی بهره نبودهاند.
و آن شخصیتهای هدایت گر یا پیامبرانی بودهاند که دارای شریعت و کتاب بودند مانند نوح و موسی و..، و یا انبیائی بودند که با تمرکز بر شریعت سابق، مسئولیت هدایت داشتهاند، و یا عدهای از خوبان و دانشمندان ربانی به عنوان وصی انبیاء بودند که وظیفه هدایتگری داشتهاند.
بله؛ دوران “فترت” که دوران تعطیلی ارسال رُسُل است در قرآن بدان تصریح شده و چنین میفرماید: «یا أَهْلَ الْکتَابِ قَدْ جَاءَکمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَکمْ عَلَیٰ فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ»؛ (مائده / ۱۹) ای اهل کتاب رسول ما با فترت و فاصله به سوی شما آمد تا حقایق را برای شما بیان نماید.
اما آنچه آیه بدان تصریح میکند “فترت” است که نبود پیامبران صاحب کتاب و شریعت در یک فاصله زمانی است، و نه نبود پیامبران غیر اولوالعزم و یا نبود اوصیاء انبیاء.
لذاست که بر این باوریم بعد از حضرت مسیح، پیامبران و رسولان دیگری مانند؛ حضرت یحیی و زکریا بودهاند که معاصر حضرت عیسی بودند، یا جناب جرجیسِ پیامبر از شاگردان و حواریون حضرت عیسی بوده و در شهر “فلسطین” مقیم بوده است. و چه بسا ده ها پیامبر دیگر، هادیان مردم بودهاند و جامعه را به دین انبیاء مانند حضرت عیسی و یا به آئین حضرت ابراهیم (ع) دعوت مینمودند.
از سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه است که میفرماید: “هرگز زمین از حجت الهی خالی نیست، خواه پنهان باشند و یا آشکار.”(حکمت ۱۴۷)
از امام کاظم (ع) چنین نقل است: إِنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَیْنِ: حُجَّةٌ ظاهِرةٌ و حُجَّةٌ باطِنَةٌ. فَأَمّا الباطِنَةُ فَالرُّسُلُ وَ الأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّةُ و أَمَّا الباطِنَةُ فَالْعُقُولُ. برای خدا بر مردم دو حجت است: حجتی آشکار و حجتی پنهان. حجت پنهان رسولان، پیامبران و امامان، و حجت پنهان خردها هستند. (بحار ج ۱ ص ۳۷)
شیخ صدوق (ره) بر همین اساس مینویسد: واجب است که معتقد باشد که زمین هیچ گاه از حجت خدا بر آفریدگانش خالی نمیماند، خواه این حجت آشکار و شناخته شده باشد و خواه ترسان و پنهان از دیدهها.
خلاصه؛ این نظر علامه طباطبایی و دیگران مفسران نظریه درستی است؛ “فترت این است که مدتی پیامبری که صاحب شریعت و کتاب باشد مبعوث نشده است؛ نه اینکه هیچ پیامبری در میان حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) نیامده باشد. (المیزان ج ۱۶، ص ۲۴۴)
چرا متشابه و زمینه تفسیرهای مختلف؟
استدلال دیگر ایشان بر عدم وحی این است که اگر دین و وحی برای هدایت فراگیر بود شفاف و گویا بود و دیگر مورد اختلاف و تفسیرهای مختلف قرار نمیگرفت!
پاسخ این است که؛
اولاً؛ الفاظ و مفاهیم آیات برای مسلمین صدر اول شناخته شده بوده خصوصاً با تبیین توسط رسول الله (ص) نقطه ابهامی باقی نبود، بعد از گذر زمان و پیدایش اندیشههای مختلف و سؤالات و شبهات، مفاهیم آن حقایق دینی دامنه بیشتری پیدا کرد و امکان شبهه و یا بد فهمی و اختلاف ایجاد شد.
و ثانیاً؛ تا وقتی الفاظ متحمل بار مفاهیمی در رابطه با زندگی مادی باشند کاملاً شناخته شده و روشن هستند ولی وقتی الفاظ دارای مفاهیم ماورای جسم و ماده و تجربه باشند مانند، خدا، روح، وحی، فرشته، قیامت و… دیگر الفاظ نمیتوانند قالب صد درصدی برای آن معانی و مفاهیم والا و بلند باشد و طبیعتاً نارسایی دیده میشود و باعث به وجود آمدن آیات متشابه و یا تفاسیر مختلف میشود.
و ثالثاً؛ پر واضح است که این دشواریهای علمی و اختلافات فکری به بخش اندکی از مفاهیم دینی رسیده است.
و رابعاً؛ وجود دشواریهای اندک در مفاهیم دینی باعث جستجوگری آدمی نسبت به الگوهایی میشود که از آن مفاهیم سنگین مطلع هستند و قهرا باید برای فهم درست به آنها مراجعه بنماید.
امام علی (ع) در مورد راز وجود بخشهائی از معارف که اختصاص به راسخان در علم دارد فرمود: … اضطرار و نیاز شدید به فهم، آنان را به نظر خواهی و فرمان پذیری از والیان امرشان میکشاند. / لیقودهم الاضطرار الی الایتمار لمن ولاه امرهم.” (بحار، ج ۹۳، ص ۱۲۰)
قرآن مخالف علم نیست
دلیل دیگری که نویسنده کتاب در “مسیر پیامبری” دارد این است که چرا کتاب مقدس با گزارههای علم مخالف است!
از این نسبت ناروا به قرآن، در شگفتی هستیم!
اولاً؛ قرآن کتاب علم و دانش و تعالی فکری است. بسیاری از آیات آن آدمی را دعوت به تفکر و تعلم میکند.
و ثانیاً تمام آنچه برای فهم بشر مفید و با آن ابزار میتواند بفهمد تا زندگی بهتری داشته باشد، از اوج آسمان تا کف دریا را مسخر انسان قرار داده، آیا این کتاب با علم در تضاد است؟!
و ثالثاً؛ بالاتر اینکه چهارده قرن قبل، کتاب مقدس پیش از دست یابی بشر به برخی گزارههای فیزیک و یا نظام کیهانی، از آنها خبرهایی را طرح نمود. مثلاً سخن از تنگی نفس در جو به میان آورده و روزی که هنوز بشر پرواز را تجربه نکرده بود چنین فرمود که آنکه در ارتفاع بلند قرار میگیرد احساس تنگی سینه میکند: “صَدْرَهُ ضَیقًا حَرَجًا کأَنَّمَا یصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ” انعام / ۱۲۵
و یا آنچه امروزه در علم کیهان شناسی قطعی است که در آسمانها، کهکشانها و منظومهها در حال زایش هستند، قرآن چهارده قرن گذشته بدان تصریح نمود؛ “انا لموسعون” (ذاریات /۲۴)
پس قرآن ذرهای در تضاد با علم نیست.
پیامبری مسئولیت اجرایی است و اختصاص به مردان
استدلال دیگر “مسیر پیامبری” برای اثبات مدعای خود بر عدم وجود وحی به معنای معهود و معروفش این است که در جمع پیامبران، جملگی مرد بودهاند و از زنان، زنی پیامبر نیست، این باعث نقص عدالت خدا میشود!
پاسخ روشن است؛ اگر مقصود بستن بودن راه قرب بخدا و گرفتن پیام الهی است؟ چنین حقیقتی بین زنان و مردان تفاوتی ندارد. چون زنان برجسته مانند مادر موسی (ع) و از او بالاتر حضرت مریم (س) مورد وحی بودهاند و پیام الهی را تلقی میکردهاند.
اما اگر مقصود مسئولیت اجرایی داشتن است، خوب روشن است که پیامبری یک امر خطیر و پر مخاطرهای است که در او تهمت، شکنجه، جنگ و قتل.. وجود دارد و این امور با طبیعت زنان سازگار نیست.
در پایان؛ بدون هیچ گونه واهمهای از سؤالات دینی و حتی شبهات دینی، معروض داشته میشود امید و انتظار است؛ نارسائیهای اجتماعی و سیاسی و یا رفتار غلط برخی از چهرههای دینی ما را به فرطه تقابل با محکمات و قطعیات دینی سوق ندهد.
انتهای پیام
با سلام -درنوشته های قرآنی مخصوصا سوره حمد چنان میگوید که شخصی دعا میکند و سپاس خداوند میگوید و از او یاری میجوید بسیاری از آیات چنین است این سوال اول من است و سوال دوم اینکه پیامبر از 25 سالگی تا 40 سالگی تاجر بود مسلما حساب و کتاب بلد بود 15 سال سفر با ملتهای مختلف آشنا شده بود و نقاط بسیاری از عربستان را دیده بود پیامبر (ع) شخص بسیار دانا بود طبق نوشته های خودتان جز گروه و بقول امروزی ها حزب جوانمردان بوده و بت پرست نبوده و به راه و روش ابراهیم (ع) بوده است مسلما شخص امی نبوده در ضمن یک مطلبی میگویم درباره شکسپیر که طبق قولی ایشان کتابی نوشته اند که از 24 هزار کلمه نه بصورت تکرار استفاده کرده است و ایشان حتی یک کتاب هم نخوانده بود طبیعت را خوانده بود این دوتا صرفا سوال بود برایم پیش آمده بود
قرآن بخون جواب سوالاتت رو پیدا میکنی
قرآن چیزی نیست که از یه آدم صادر بشه.
برای دریافت جواب یک سوال گاهی باید سالها تحصیل علم کرد. کانه بپرسید چرا و چطور زمین بر مدار خورشید و خودش حرکت میکنه؟ زمینه ای از علوم ریاضی و نجوم و… باید آگاه بشید تا بتونید به طور نسبی تازه آگاه به چرایی و چگونگیش بشید. سوال کوتاه هست، اما جواب بلند.
قرآن در قسمت هایی مستقیما از زبان صحبت با مخاطب استفاده میکنه، و گاهی شخص ثالث. اول شما باید به کلیت قرآن حدودی مسلط بشید، محکمات برای شما مسلم بشه بعد برید دنبال سوالات. چون وقتی به اصل مطمئن نشید، شبهات نه تنها باعث رسیدن شما به حقیقت نمیشن، بلکه بدتر گمراه میشید از اصل. مثل این خانم وسمقی! خودش اذعان به وحدانیت خدا و بی عیب بودن خدا داره، به صحت قرآن، بعدش با شبه هایی داره اصولو نقض میکنه.
شما شعر حافظ رو هم بخوانید، میبینید از چند نوع مخاطب در گفتار استفاده میکنه، اول شخص، مخاطب و ثالث و … بسته به معنای مد نظر. حافظ که ذره در برابر قرآن هم نیست در فصاحت و ساختار.
در مورد امی بودن پیامبر هم، جواب خیلی دور از دسترس نیست. شما همین الان برید بازار تهران، بگردید، حتما هست. یا شعب بازار های شهرهای مختلف، میبینید که کاسبانی هستند سواد خواندن و نوشتن ندارند و چک رو با مهر و انگشت ثبت میکنند، و سالها قبل این موضوع خیلی هم بیشتر بوده. حالا شما 15 سال از عمر شریف پیامبر در تجارت باشه، بدون سواد خواندن و نوشتن، سوال بر انگیز میشه؟
کما اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردمان اون روزگار، فاقد سواد خواندن و نوشتن بودند و تجار از کاتب برای نوشتن قرارداد ویا خواندن و تایید استفاده میکردند.
با سلام. اگر دیدگاه خانم وسمقی را قبول کنیم باید منتظر آمدن پیامبران دیگری اعم از زن و مرد باشیم. البته خیلی ها هم بعنوان معنویت های جدید و عرفانهای نوظهور آمده اند و ادعا کرده اند . ولی بیشتر بر گمراهی افزوده اند تا هدایت به معنی آرامش در زندگی مادی و پاسخ به سوالات از زندگی وخروی و پس از مرگ.
خانم وسمقی درکتاب مسیرپیامبری براساس عقل وعلم اظهارنظرکرده اند و درپایان هم خواهش کرده اندکه کتاب ومطالب ایشان نقدشود وازنقدآن ابرازخوشحالی وتشکرکرده اند. امابایک شرط اساسی وآن اینکه نقداین کتاب بااستنادبه دلایل درون دینی مثل قرآن وروایات نه ممکن است ونه معقول. یعنی نمیتوان برای پاسخ دادن به اینکه کسی قرآن راکلام خدانمیداند ازخودقرآن دلیل آوردکه کلام خداست، بلکه بایداز دلایل عقلی استفاده کرد. ولی ذرنقدشما همه دلایل یاقرآنی است ویاروایی که منطقی نبوده وقابل پذیرش نیست. کاش فقط به دلایل علمی وعقلی می پرداختید.
ما که نه علمی در نوشته های ایشون دیدیم نه عقلی. این سه صحبتی که در نقدِ کتاب ایشون نوشته شد. نشون داد که این خانوم چقدر سطحی و احمقانه کتاب رو نوشته. و اصلا نیازی نیست که علما در ردِ این کتاب دست به قلم شن. حیفِ دکترایی که گرفته. حیفِ شورا بودن.
یجوری حرف زده انگار قرآنِ اصلی دستِ اونه نعوذبالله.
وقتی قرآن بخونی برای نفسانیت نه خدا
نتیجه ش میشه سروش ها و وسمقی ها
…
از آیات قرآن بر می اید که زمین تخت میباشد مثل فرو رفتن خورشید در چشمه سیاه موقع غروب یا اینکه کوهها مثل میخ زمین را محکم کردهاند کسی توضیحی داره برای روشنگری در این زمینه ممنونم
به نظر میرسد بیشتراثاروسمقی بیشتر تحت تاثیراتفاقاتی است که برایشان پیش امده تا بحث علمی و عقلانی. شبهات وارده در کتاب ایشون شبهاتی جدید نیست بلکه از زمان های قدیم مطرح بوده و دانشمندان ما جوابهای قانع کننده به آن داده اند. مطالب و شبهات ایراد شده در کتاب ایشان واقعا در سطح نازل و سبک است و اینگونه در ذهن خواننده میرسد که ایشان دچاریک نوع انتقام گیری از فقه و شریعت مردانه ای است که ایشون مطرح کرده تا الفاظ علمی و عقلانی. بیشترنشخوارهایی است که توسط عبدالکریم سروش مطرح شده نه نوآوریهای علمی. خلاصه اینکه ایرادات ایشان برای کسی که مطالعات دینی دارد آنقدر عمیق و مستدل نیست.
باسلام . در قسمتی که به سوال”چرا پیامبر زن نداریم” می خواستم مطلبی به عرض برسانم. اولین زنی که به پیامبر ایمان اورد جناب سمیه بود. ایشان طبق آنچه که در کتابهای درسی آمده است علیرغم شکنجه های فراوان، دست از دین خود بر نداشت و اولین شهید راه اسلام بود.در حالی که حود پیامبر هرگز چنان شکنجه ای را تجمل نکردند. بنابراین این که زنان نمی توانند سختی های پیامبری را تحمل کنند قابل پذیرش نیست. شخص حضرت خدیجه علیرغم فضای حاکم بت پرستی، یکتا پرست بودند و در دانایی و توانمندی بر مردان زمان خودشان برتری داشتند. ایشان با تدابیر اندیشمندانه خود از جمله در ماجرای شعب ابیطالب نقش انکار ناپذیری در بقای دین نوپای اسلام داشتند.نکته جالب این که همه جا سخن از ثروت ایشان است. یعنی کاملا موذیانه و هدفمند، توانمندی فکر و اندیشه این بانوی والامقام نادیده گرفته شده است. لذا اثبات می شود که زنان در زمینه فکری، و قدرت اجرایی هم کمبودی نسبت به مردان ندارند. و موارد بسیار دیگری که به خاطر عداوت تاریخ نگاران مرد سالار، از کتابها محو شده اند. برگردیم به صد سال پیش. برای جلوگیری از پیشرفت زنان، چه جنایتها که نشد. مدارس دخترانه را اتش زدند، زنان متفکر و اهل قلم را با هزاران تهدید خانه نشین می کردند چون از روزی وحشت داشتند که تمامی ثروت وامکانات جامعه از انحصار مردان خارج شود و حباب سروری وسیادت انان بناگاه بترکد . اما مطابق آیه قران: “و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین.” سدهای محکم در هم شکستند و بانوان شایسته توانمندی خود را در همه جا بروز دادند از پزشکی و آموزش و هنر و ورزش تا سیاست واقتصاد و فقه. بنابراین نویسنده محترم با تحلیل شرایط روز دنیا و نقش انکار ناپذیر زنان در همه عرصه های زندگی، خیلی روشن و صرح با مستندات بفرمایید که دقیقا چه توانمندی در زنان نیست که آنان را از پیامبری باز دارد؟
امان از سلام پژوه های آخر الزمانی.و فدای مظلومیت اسلام