خاطرهنویسی عبدالله شهبازی
یادداشت عبدالله شهبازی در شماره ۳۳ نشریهی «سهنقطه» را به نقل از کانال تلگرامی این تاریخپژوه میخوانید:
در زندگینامههای خودنوشت یا خاطرهنویسیها شاید بعضی از گذشته خود راضی باشند یا بکوشند تصویری زیبا از دوران کودکی و نوجوانی خود ترسیم کنند. من از زندگی آن دوران راضی نیستم زیرا روالی طبیعی مانند سایر همسالانم نداشت و این سالها بود که سرنوشت بعدیام را رقم زد. ولی اگر این روال غیرطبیعی نبود، مورخ و تحلیلگر و نویسنده کنونی نمیشدم ـ که نمیدانم خوب است یا بد. شاید پزشک موفقی میشدم. بههرحال، زندگیام این بود. این روزها شک میکنم که در سالهای بازدهی و زایش فکری و در تحقیقات و تألیفاتم موجود مفیدی برای جامعه بودهام یا خیر؟ خودم در زندگی سختی فراوان کشیدم که تاکنون ادامه دارد و مبداء آن همان دوران پرتلاطم نوجوانی است که در حال توصیف آنم.
مدتی است به نوشتن خاطراتم مشغولم. شاید کتابی شد و اسمش را گذاشتم «شرح زندگانی من». با این توضیح که این کتاب شاید چیزی شبیه به خاطرات مرحوم عبدالله مستوفی، با عنوان «شرح زندگانی من» شود؛ زیرا تلاش کردهام علاوه بر خاطرات زندگیام، مشتمل بر تحقیقاتی جدید و مطالبی نویافته درباره خاندانهای پدری (عشایر سرُخی) و مادری (عشایر کشکولی قشقایی) نیز باشد و فضای اجتماعی و سیاسی دوران زندگیام را منعکس کند.
از خودگویی متنفرم ولی خاطرهنویسی این وجه را ایجاد میکند. بسیاری از کتب خاطرات اینگونهاند و با هدف دفاع از خود نوشته شدهاند. نویسنده خود را مرکز عالم میبیند و به همهچیز از زاویه خود مینگرد. اعترافات صادقه دلچسب است، ولی اندک است. دو کتاب در این زمینه معروفند: یکی «اعترافات» سنتآگوستین و دیگری «اعترافات» ژان ژاک روسو. کتاب سنتآگوستین بیان گناهانش بود در برابر خداوند. «اعترافات» ژان ژاک روسو بیپرواست و به این دلیل برخی منتقدین معتقدند بخشی از آن داستانهای ساخته خود اوست برای جلبنظر خواننده. اگر اتهام فوق به روسو درست باشد قطعاً کار من اینگونه نخواهد بود، ولی تلاش خواهم کرد صادقانه بنویسم تا زمانی که آبروی دیگران را به مخاطره نیندازد.
انتهای پیام