نامه به روشنفکران و نواندیشان دینی
حجت الله نیکویی با ارسال متنی به انصاف نیوز با عنوان «نامه به روشنفکران و نواندیشان دینی» نوشت:
سلام و عرض ادب و ارادت خدمت همه ی سروران گرامی
سالهاست که پرسشی مهم ذهن مرا به خود مشغول کرده و آن اینکه آیا نواندیشان دینی که از سویی قائل به جمع میان عقلانیت و دینداری هستند، و از سویی نیز به وحی و نبوت و کلام الله بودن قرآن باور دارند، استدلالی برای پشتیبانی از این باور یا عقیدهی خود دارند یا نه.
اگر ندارند، اولا چرا اعتراف نمیکنند، و ثانیا چگونه میتوانند بدون استدلال چنین باورهای مهم و حساس و سرنوشت سازی را بپذیرند و به آنها التزام نظری و عملی داشته باشند؟
اما اگر استدلال دارند، چرا دربرابر مطالبهی دلیل سکوت میکنند و استدلال خود را مطرح نمیکنند؟
مخاطب من در این یادداشت به ویژه آقایان محسن کدیور، ابوالقاسم فنایی، آرش نراقی، محمود مروارید، محسن آرمین و نواندیشان دینی دیگری است که در حوزه مباحث اسلامی بسیار فعال هستند. اما تاکنون حتی یک مقالهی کوتاه در این مورد ننوشته و یک سخنرانی مختصر ارائه ندادهاند.
بسیاری از روشنفکران غیردینی و مخالفان و منتقدان اسلام نیز در موضوع وحی و نبوت و کلام الله بودن قرآن و وثاقت تاریخی متن قرآن بارها از شما مطالبه دلیل کردهاند اما هیچ پاسخی از سوی شما ارائه نشده است.
اکنون این حقیر با کمال ادب و احترام نسبت به همهی عزیزان نواندیش دینی عاجزانه درخواست میکنم چنانچه دلیلی، شاهدی، قرینهای، استدلالی، برهانی یا هرچیزی که دارید عرضه کنید و نشان دهید که باور و عقيده شما به نبوت پیامبر اسلام و کلام الله بودن قرآن و به ویژه وثاقت تاریخی متن قرآن تقلیدی و ارثی و خالی از پشتوانههای عقلی و منطقی نیست.
تاکید میکنم که این درخواست در واقع به نمایندگی و از سوی بسیاری از دانشجویان، طلاب، پژوهشگران و علاقمندان مباحث دینی و اسلامی مطرح میشود و به هیچ وجه صبغه شخصی ندارد.
ارادتمند شما
حجت الله نیکویی
انتهای پیام
بنظر میرسد ، برای اینکه بگوییم این کتاب با این کلمات و جملات و چیدمان از عالم غیب نازل شده است ، نمیتوانیم استدلال کنیم…
فقط و فقط با روش مورد اشاره خود قرآن ، نه با روش های معتبر پنداشته خود ما ، میتوانیم عجایب و دقایق بسیار و الگوها و فلسفه هایی منسجم برای خلقت و حقوق و اقتصاد و… در آن بیابیم که بر باور ما می افزاید….و آرامش بخش است…و باور کنیم از عالم ماوراء طبیعت ارسال شده است…این ماوراء طبیعت با عالمی که در نهان طبیعت و کنه وجود خود ما نیز هست ، که ندانم چیست ، تایید میشود…برای وجود خویش نیز معنایی می یابیم…
اما روشی که مورد تایید قرآن است ، رعایت اتصال و قطع نکردن است:
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾ بقره
این روش کلیت دارد ، در مطالعه پدیده های طبیعت نیز باید رعایت گردد…در باره آیات قرآن نیز :
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ قصص
با این روش به انسجام درختواره ای ، از سور قرآن میرسیم …که برای ما فقط اعترافی از سر انصاف و تواضع باقی میماند….
حال ما در انتخاب تعلیمات این کتاب و باور به آن آزادیم….
کسانیکه آنرا باور میکنند و به آن پایدار میمانند ، به اتصال و برادری در میان خود نیز میرسند (کما اینکه در ابتدای ظهور این کتاب رسیدند) و به کمک آن میتوانند محیط زیست و جامعه ای پاک بسازند…
قرآن خود دلیل خود است…مومنین با عملکرد خویش و با تبلیغ درست و روش صحیح میخواهند دیگران نیز باور کنند….
لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾ ممتحنه
البته اگر کسانی که خواهان انحصار قدرت و ثروت در میان خود و خویشان خود هستند اجازه این کارها را بدهند و نگران اینکه آن جامعه الگویی تهدید آمیز برای دیگران خواهد شد ، نباشند….
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶﴾ فصلت
در توضیح یادداشت قبلی باید عرض شود که عقل ابزار ثابت نیست بلکه ابزاری است که خودش نیز رشد میکند مانند توسعه هندسه اقلیدسی به هندسه های غیر اقلیدسی در عصر ما….تحولات منطق ریاضی نیز موید این رشد عقلی است نه ایستایی و تحکم آن به رعایت قوانینی ثابت…
اما آنچه “ثابت” است رخداد پیوستگی جدید ، پیوستگی گزاره های یافت شده جدید با یافته های قبلی است…هر چه بیشتر رعایت اتصال شود بیشتر عقلانی رفتار شده است….
بیجهت نیست که در قرآن کلمه “عقل” و “عقول” نداریم بلکه یعقلون و تعقلون و نعقل و عقلوه و مانند آنها داریم….عقل از ریشته بستن است…لذاست که امر به “وصل” سخنی برای همیشه است…و تکلیف عقل را نیز روشن میکند….
بحث از وحیانی بودن و کلام الله بودن قرآن و نبودنش در زمانی که یک و نیم ملیارد انسان وجود دارند که به این کتاب به عنوان کتاب آسمانی اعتقاد دارند پیامدی جز ایجاد اختلاف و تشتت نخواهد داشت و هیچ وقت به سرانجام روشن و اتفاقی نخواهد رسید. بهجای تمرکز بر این مقوله بهتر است تمرکز خود را بر روی مفاهیم و گزارههایی از قرآن بگذاریم که در دنیای امروز نیز کارکرد داشته و مشکلات انسان را حل میکند؛ مفاهیمی مانند کرامت انسان، عدالت اجتماعی، حمایت از حقوق زنان و فرودستان جامعه، حمایت و رسیدگی به ایتام و فقرا. ما به جای تمرکز بر احکام قرآنی که اکثر آنها خصیصه زمانی داشته و بر اساس اقتضائات جامعه عصر پیامبر سامان یافته مانند احکام ارث، دیه و … تمرکز خود را بر مقاصد قرآنی بگذاریم که بسیار متعالی بوده و خصیصه فرازمانی دارند مانند ارتقای جایگاه زنان، برقراری عدالت اجتماعی، دوری از خرافه و تبعیت از علم، ایجاد بستر رشد برای همه افراد جامعه از هر رنگ، نژاد و جنسیتی و … .
ما دیدگاهمان رو نوشتیم ولی ظاهرا شما بنایی بر نشر دیدگاههای که کمی با شما متفاوتند ندارید پس نام انصاف رو از سایت خود حذف کنید
جایگاه عقل در اصول فقه باید ببینیم چیست
با سلام و شب بخیر. از این که در فرصت پیش آمده توانستم با سایت آقای نیکویی آشنا شوم خیلی خرسندم. در حال حاضر مشغول مطالعه برخی از نوشتههای ایشان هستم. در میان افکار و اندیشههای روشنفکران( نواندیشان) دینی بعد از عصر مشروطیت که اوج آن را در افرادی مانند: “سید اسدالله خرقانی، شریعت سنگلجی” و همچنین در مدرنترین صورت آن یعنی افکار و اندیشه دکتر علی شریعتی میتوان دید، آثار آقای نیکویی محلی از اعراب نداشته و حرف تازهای برای ارائه به نسل حاضر ندارد. استدلال عزیزانی مانند آقایان: “مرادی” و “میرزایی” هم با تحسین تمام تلاشی که داشته و دارند، مشکلی از پاسخ به سوال اصلی آقای نیکویی حل نمیکند. چرا که دست کم در تعریف عقل و کاربردهای آن به مصادیق اشاره کردهاند نه خود عقل. به عنوان مقدمه بحث فعلا به همین مقدار بسنده میکنم.