منع حضور زنان در ورزشگاه و راه حل این دور باطل
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
میگویند بدترین نوع کذبگویی آن است که مدعی یقین دارد هیچ عقل سلیمی آن را باور نمیکند. آنچه وزیر ورزش در آخرین موضعگیری و اظهارات در خصوص حضور زنان در استادیومهای فوتبال بیان داشت از این جنس ادعاها و ناظر بر چند گزاره و مغلطهگویی است. از جمله این که سجادی مدعی شده:
۱- «نامه فیفا برای حضور زنان در استادیومها برای رقابتهای باشگاهی تنها در حد پیشنهاد است. تاکید می کنم در حد پیشنهاد بوده»
۲- « … در حال حاضر در بیشتر رشتههای ورزشی خانوادهها قصد حضور دارند و برای انجام این کار نیازمند یکسری هماهنگیها هستیم»
۳- «خودمان این حضور را دوست داریم و نمیخواهیم خدایی ناکرده نگاهها در بیرون از ایران اینطور باشد که بگویند ایرانیها مخالف ورود زنان به استادیومها هستند. خیر اصلا چنین تفکری وجود ندارد»
۴- «یکسری اطلاعات از ایران به بیرون میدهند و میگویند در فلان رشته زنان و تماشاگران را راه نمیدهند. در حالی که چندسال است که خانمها با عزت و احترام به استادیومها میآیند و بازیهای تیم ملی فوتبال را میبینند. حتی بازی ایران و عراق شبهنگام برگزار شد، ولی برای تردد خانمها اتوبوس گذاشتیم و ورودی مستقل و خوبی داشتند. در جریان این دیدارها همه تیپ آدمی حضور داشتند و هیچ ایرادی هم به ما گرفته نشد؛ حاشیهای ایجاد نشد و مشکلی خاصی نداشتیم»
برای رد این ادعاها فقط کافی است برخی اظهارات مسئولین داخلی و ایضن موضع گیریهای غیر رسمی در همین چهار مورد را یادآور شد. این ادعاها را در خوشبینانهترین حالت میتوان به جدیترین شوخی از سوی بالاترین مقام ورزش کشور تعبیر کرد. نکته قابل اشاره این اظهارات شباهتهای محتوایی با ادعاهای سایر مسئولین دولتی و در رأس آنها رئیس دولت و در همه موضوعات مرتبط با معیشت و وضعیت مردم است. این ادعاها و اظهارات در عین باورمندی مردم به دلایل واقعی تعلیق حضور زنان در استادیومها، اما چنان حق به جانب و جدی مطرح میشوند که علی الظاهر امر را بر همه و حتی وزیر ورزش مشتبه میکند که کاملن جدی است.
این رویه البته محدود به این امر نبوده و معطوف به همه امور جاری کشور است. و ظاهرن اجماع دستگاهها و دوایر دولتی و در همه امور منوط و معطوف به همین ادعاهای بی پایه و اساس است. این که مسئولین و در خصوص فوتبال کی و چگونه موفق به خروج از چنبره تکرار خواهند شد، پرسش بی جوابی است که ظاهرن راه برونرفت از آن را در نهایت آمریت و عاملیتهای جهانی حاکم بر فوتبال اتخاذ و اعمال خواهند کرد. این که در این میان ورزش ایران و مشخصن مسئولان فوتبال قادر به یافتن راه حل بینابینی باشند، در عین محتمل بودن و چنانچه تا کنون با روش مرسوم کج دار و مریز دنبال کردهاند، اما پر معلوم است که قادر به ادامه این رویه نخواهند بود. دلیل این امر مثل سایر امور میباید در پیوندهای گریزناپذیر و تقریبن در همه امور با جهان بیرون از خود حل و فصل شود. پیوندهایی که یا میباید قید انتفاع از آن را بالکل زد، که به معنی زدن قید ورزش و فوتبال و اعتبار جهانی و اجتماعی و … آن است و یا می باید برای عبور و حل ان به آجماع رسید.
تردیدی نیست هر گونه تصمیم گیری در این خصوص نمیتواند و نخواهد توانست محدود و معطوف به حضور و عدم حضور زنان در عرصه ورزش و محدود به تماشای فوتبال باشد. این را دیگر و در اشل حداقلی مسئولین ورزش و سیاست ما پذیرفتهاند که به اصطلاح عوام «نمیتوان دولا دولا شترسواری کرد». با این حال تردیدی هم نیست که بخشی از طیف عقلای همین دولت و نظام برای یافتن راه حل این چالش و همزمان چالشهای سیاسی برون مرزی و داخلی تلاش میکنند. آنچه این طیف در خصوص عدم مغایرت حضور زنان در ورزشگاهها چه از منظر فقهی و اجتماعی و بعضن صلاحدیدهای حتی دینی در رفع این محرومیت مطرح میکنند، ناظر بر این ادعا میباشد. آنچه باید اشاره کرد، معطوف به جنبههای غیر دینی و ایضن سیاسی و با تاکید بر جنس رقابتهای جناحی است که همواره نمود آن را در همه بزنگاههای ورزشی و هنری و اجتماعی و بعضن اظهار نظرهای متناقض شاهد هستیم.
آنچه اما در این اظهارات مضحکتر است، توسل وزیر ورزش به راه حل فرافکنانه تئوری توطئه است، تا جایی که خواسته یا ناخواسته جدیترین مدعیان دفاع از حاکمیت و نظام اعتقادی و ارزشی را به همراهی و همسویی و شیطنت بر ضد جمهوری اسلامی و به اردگاه ضدانقلاب برانداز متهم و پرتاب میکند.
وزیر محترم ورزش در حالی مسئولیت ممنوعیت زنان در ورزشگاه ها را طبق معمول به گردن عوامل داخلی بیگانه میاندازد، که مخالفان رسمی به هزار و یک زبان و دلایل و انگیزههای به اصطلاح فقهی، اجتماعی و فرهنگی بر ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها تاکید و دلایل واقعی و واهی را در تریبونهای نماز جمعه و در رسانههای رسمی تبیین میکنند.
اینکه چرا متشرعین نظام به جای چرخیدن در این دور باطل تن به راه حلهای اصولی نمیدهند، جای تامل دارد. آن هم در شرایطی که ترجیح مصلحت برخی امور بر احکام ادعایی و مهمتر مصلحتاندیشیها و چالشهای به مراتب جدیتر از تجمع زن و مرد در فضای باز استادیومهای ورزشی، گره از بسیاری موانع شرعی مهمتر را باز کرده است.
برای هر کس و با حداقل دانش و شعور دینی این سوال مطرح است که هزینه کذب گویی برخی مسئولین نظام اسلامی در مقایسه با راهکار استفاده از اختیارات ملحوظ شده فقها برای برون رفت از معضلی که کمترین تبعات آن توهین به شعور مردم و بیشترین آن به سخره گرفتن آموزههای اخلاق دینی است، کدام عقلانیتر، دینیتر و مقرون به صیانت از اسلام است؟
انتهای پیام
در طول ۴۰ و چند سال بعد از انقلاب، جامعه و بسیاری از مردم خودش رو دائما در تعارض و تنش با عقاید و اصولی می بینه که معلق بین سیاست و مذهب و … هست. ۴۳ سال تعارض و تنش چه در داخل و چه با دنیا و قوانین بین المللی، نشون از چیزی میده که ما راه رو درست نرفته ایم و باید روزی شجاعت کافی داشته باشیم و با مردم رو راست باشیم. از حجاب و آزادیهای شخصی این جوانان شروع کنید و بعد ببینید چقدر این جوانان در کنار شما هستن.
کلا ما تو این ۴۵ سال اخیر مدام در حال عقب نشینی از احکام اسلامی هستیم ، جدیدا هم که ورود زنان به ورزشگاه رو هم آزاد کردیم.الان میشه یه نفر به ما بگه این اسلامی بودن ما دقیقا چیه ؟!! قطع دست دزد انجام نمیشه، سنگسار انجام نمیشه، بسیاری از احکام و حدود اجرا نمیشه! سیستم بانکی ما بزرگترین سیستم ربوی دنیاست ، وضعیت حجاب افتضاح منکرات هم رایج شده موسیقی و کنسرت موسیقی هم که آزاد دیگه به نظرم دیگه اسم اسلام از خودمون قلم بگیریم چون دیگه کاملا بی معنی شده !!