دربارهی سیدمجتبی خامنهای و آیندهی کشور
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
«نبی و امام» رساننده و بیان کننده حکم خدا به مردم و فقط منتخب خدایند اما «حکومت و ولایت» چون میخواهد بر مردم حکم براند، باید به انتخاب مردم باشد و مردم او را به حکومت بپذیرند و با رغبت از او فرمان ببرند و گرنه تحمیل که «ظلم بزرگ» است، لازم میآید. حتی پیامبران و برگزیدگان آسمان تا زمانی که مورد اقبال مردم واقع نمیشدند، زمام حکومت را به دست نمیگرفتند. مبنای حکومت پیامبر در مدینه دو بیعت عقبه اول و دوم و مبنای حکومت امام علی بیعت غدیر شد. بعد از این که پیامبر در غدیر بر مقبولیت بینظیر خود اعتراف گرفت، امام را به همسان خود در تعهد و دلسوزی معرفی کرد و حاضران هم با رغبت و شوق با ایشان بیعت کردند.
انقلاب اسلامی برای برانداختن حکومت موروثی و برپا کردن جمهوری اسلامی بر اساس خواست مردم بود و مطابق قانون اساسی و میثاق حکومت و مردم، همه مقامات از جمله رهبری باید مقبول و منتخب مستقیم یا غیر مستقیم مردم باشد. علاوه بر تأکیدات مکرر بنیانگذار نظام، این حقیقت مورد تأکید صریح رهبری فعلی نظام هم قرار گرفته است. ایشان در مقام «امام جمعه و رئیس جمهور» در تبیین «ولایت فقیه» بارها به صراحت گفتهاند:
«اگر مردم فقیهی را که داراى ملاکهاى حکومت(فقاهت،تقوا و عدالت) است، نشناختند و به حکومت نپذیرفتند، او حاکم نیست. قبول مردم و پذیرش مردم «شرط» در حاکمیت است» (در مکتب جمعه 7/3).
«خبرگان امت بعد از شناسایی، واجد شرایط را به مردم معرفى مىکنند. باز در اینجا اولاً: خبرگان نمایندگان مردمند. ثانیاً: خود مردم بعد از معرفى خبرگان، او را مىپذیرند، «بعد» امام مىشود».(همان/4)
«مردم امام[خمینی] را قبول داشتند و او مظهر قدرت مردم بود. شمشیر مردم در دستش بود. هر وقت هم مردم اراده مىکردند که شمشیر را از دستشبگیرند، متعلق به خودشان بود و او هم دو دستى تقدیم مىکرد».( همان 6/115)
«[بعد از داشتن معیارهای فقاهت، تقوا و عدالت] نوبت به قبول ما [مردم] مىرسد، اگرهمین آدم را با همین معیارها مردم قبول نکردند، باز «مشروعیت» ندارد. چیزى به نام «حکومت زور» در اسلام نداریم».(حکومت در اسلام/33-32)
با انتشار مطلب اخیر میر حسین موسوی، زمزمه موروثی شدن رهبری دوباره مسأله شد. وقتی او این زمزمه را علنی کرد، از طرف هسته مرکزی حکومت ناشنیده تلقی شد و انکار نگردید و خود این سکوت و عدم انکار تا حدودی مسأله بود. اخیرا هم با اعلام عمومی و گسترده درس خارج آقای سیدمجتبی خامنهای بهخصوص از طرف «خبرگزاری حوزوی رسا» و نشر آن در سایتهای خبری، این شایعه به نوعی پر رنگتر شد.
ممکن است کسانی که در صدد اجرای ایده رهبری آقای سیدمجتبی هستند، قبل از اجرا، با ارسال تقاضاها و طومارها آن را به عنوان خواست عمومی جلوه دهند و بعد هم با طرح آن در خبرگان و رأی گیری، کاملا بدان صورت قانونی بخشند ولی هیچکدام از اینها، «شرط شرعی مقبولیت مردمی» را جبران نخواهد کرد زیرا مردم هنوز بخصوص در این «دو دهه پر مسأله» اخیر، سخنی از آقای سیدمجتبی خامنهای نشنیده و موضعگیریای ندیدهاند تا بر آن اساس او را بسنجند و قبول یا رد کنند.
ممکن است کسانی بگویند ایشان دستپرورده و تربیت شده رهبری هستند و همین کفایت میکند ولی اولا انتخاب ایشان تصویر موروثی شدن رهبری را جان میبخشد و بعید میدانیم کسی این تصویر از جمهوری اسلامی را بپسندد. ثانیا گر چه مردم حق دارند حکومت موروثی را همچون جمهوری برای خود برگزینند ولی این، فرع بر مقبولیت مردم است که اثباتش در مورد ایشان مورد بحث است.
امیدواریم مساله شایعهی جانشینی «آقا مجتبی» از جانب هسته قدرت مورد تأمل قرار گرفته تا هم چهره دین مخدوش نشود و هم مقبولیت نظام ضربه نخورد.
انتهای پیام
ریشه مشکل اینجا و در بیان خود نویسنده محترم است :
“….بعد از این که پیامبر در غدیر بر مقبولیت بینظیر خود اعتراف گرفت، امام را به همسان خود در تعهد و دلسوزی معرفی کرد و حاضران هم با رغبت و شوق با ایشان بیعت کردند….”
و خود همین بیان میتواند برای اعتبار سفارش رهبر مسلمین برای هر کسی دیگر نیز مبنا قرار گیرد….
حال آنکه روایت این بیان نویسنده ، موضوع دیگری را میگوید و الا با آیاتی که پیامبر را مصیطر و مستبد نمی داند در تعارض است…تعیین جانشینی پیامبران در صورت لزوم ، باید از جانب خود مقام الهی مشخص بوده باشد مثل هارون و موسی….مقام هارون برای کمک به موسی صریحا مورد تایید الهی بوده است…
بسادگی میتواند آخرین بیان تاریخی و واقعی پیامبر استفاده به شکل اصطلاحی از آیه “الیوم اکملت لکم دینکم” بوده باشد….قصد ایشان رفع کدورت بین مومنین و آخرین بیانات شخصی و نه وحی الهی ، در ایجاد وحدت (بعد از رحلت) بوده است…
مثلا دو نفر عرب مسلمان بعد از مشاجره یکی بدیگری بگوید “هذا فراق بینی و بینک” …..استفاده از قرآن بطور اصطلاحی….
استفاده اصطلاحی (پیامبر و یا هر فرد دیگری) از کلمات و عبارات قرآنی وضعیتی است که نباید ندیده گرفته شود…
عجب نکته دقیق وبی نظیری. مرزهای دانش تفسیر را جابجا کرد.می شود بفرمایید بر فرض که استشهادپیامبربه ایه الیوم اکملت، اصطلاحی بوده(که نبوده) خود محتوای آیه چه میگوید و درباره چه چیز مهمی بوده است که “اگر آن را نرسانی رسالت رانرسانده ای”؟
سلاممنفکرمیکنمطرحاینموضوع
درشرایطفعلیدرستنیست.مطابق
قانوناساسیمجلسخبرگانوظیفه
داردشایستهترینرجالآشنابهفقه
اسلامراشناساییوازبینآنهاکسی
راکهبهآرمانهایانقلاباسلامیو
وصیتنامهسیاسیوالهیامامخمینی.ره.
مومنوهمچنینتقواودرایتوعلم
سیاسیوتقواداردشناساییوحتما
مجلسخبرگانرهبریهمینموضوع
رادردستورکاردارداینمجلسازنکات
قوتوهوشمندانهقانوناساسیاست