گریه بر امام حسین در ساحت حدیث و فقه
حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی دربارهی گربه بر امام حسین ع نوشت:
در این نوشتار گریه و نوحه سرایی بر اموات و شهداء و امام حسین (ع) در حدیث و فقه مورد کاوش قرار گرفته، و به مبنای فکری فقیهان شیعه از سیدمرتضی تا صاحب جواهر و امام خمینی اشاره شده و با توجه به اعترافات علمی پیشینیان از علماء اهل سنت به سخنان علماء معاصر اهل سنت پاسخ ارائه شده
به نام خدا
مطلب اول؛ اقسام گریه در قرآن
برای ورود به بحث تیمما و تبرکا عرضه شود که در قرآن چهار نوع گریه و اشک داریم؛
۱) اشک شوق:
گروهی از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک میریختند:
«تری اعینهم تفیض من الدمْع ممّا عرفوا من الحقّ» (مائده /۸۳)
۲) اشک سوزش دل، حزن و حسرت:
مسلمانان عاشق همین که از رسول اکرم (ص) میشنیدند که امکانات برای جبهه رفتن نیست گریه میکردند:
«تفیض من الدمع حزناً الا یجدوا ما ینفقون» (توبه /۹۲)
۳) اشک خوف:
همینکه آیات الهی برای اولیا تلاوت میشد، گریه کنان به سجده میافتادند، «خرّوا سُجدا و بُکیّاً»(مریم /۵۸)،
«و یخِرّون للأذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً» (اسراء/۱۰۹)
۴) اشک قلابی و ساختگی:
همین آیه که برادران یوسف گریه کنان نزد یعقوب آمدند که گرگ یوسف را درید: «وَ جَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یبْکُونَ» (یوسف /۱۶)
مطلب دوم؛ نوحه و مجلس عزا بر اموات در حدیث و فقه
یکی از موارد اختلاف بین شیعه و برخی از مکاتب اهل سنت در موضوع گریه بر اموات است. فقهاء شیعه گریه بر اموات را جائز و در برخی موارد مستحب میدانند در حالیکه فقیهان اهل سنت چنین فتوایی را برنمی تابند.
اما گرفتن مجلس عزا مورد اختلاف فقیهان قرار گرفته و هیچ فقیهی فتوا به منع و یا حرمت نداده، فقط در اباحه و یا کراهت آن بحث شده است.
روایت در این موضوع را با تحلیل مربوطه ملاحظه کنید؛
پیامبر اکرم (ص) فرمود: “…. و انی نهیتکم عن النوح و العویل”: و من شما را از نوحهخوانی و شیون و واویلا کردن، نهی میکنم. (جامع احادیث الشیعه ۳/۳۷۲)
البته جناب سید مرتضی در کتاب تنزیه الانبیاء این موضوع، یعنی؛ نهی منسوب به پیامبر را مورد بررسی قرار داده و چهار وجه ذکر کرده، و وجه اوجه آن وجوه اربعه این است که در جاهلیت رسم بود برای میت نوحه سرایی میکردند و قتل و عارت ها و فسادهای ان میت را به شعر در میآوردند.
این سنخ روایات را مرحوم مجلسی اول بخوبی معنا نموده و مینویسد: “در نوحه سرائی ها برای گریاندن دیگران، دروغ میگفتند، و یا زنان خواننده استفاده میکردند.” (روضه المتقین، ج ۹ ص ۳۳۸)
البته برخی فقهیان امثال این روایت را که از ائمه (ع) رسیده؛ حمل بر تقیه نمودهاند.
امیرالمؤمنین علی (ع) در نامهای به رفاعة بن شداد: «و ایاک و النوح علی المیت ببلد یکون لک به سلطان»: تو را بر حذر میدارم که در شهری که حاکم آن هستی، بر مردهای نوحه شود. (جامع احادیث الشیعه ۱/۱۴۴)
بر این اساس فقیه فحل شیعه جناب محقق حلی راجع به مجالسی که صِرفاً برای عزاداری باشد روی خوشی نشان نداده و مینویسد؛
شیخطوسی به دلیل اجماع میگوید: گرفتن مجلس عزا مکروه است؛ چون از هیچ یک از ائمه ثابت نشده که به خاطر عزاداری جلسه گرفته باشند. لذا مجلس عزاداری با سنت و راه و روش سلف مخالف است (المعتبر ۹۴)
اما مجالس مآتم که در آن یک فرآیند دینی و عقلائی مطرح باشد مانند وصیت امام باقر (ع) بر ده سال عزاداری در منی چیز دیگری است، این وصیت را مرحوم کلینی به سند صحیح اعلائی آورده است: «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال لی أبی: یا جعفر أوقف لی من مالی کذا و کذا لنوادب تندبنی عشر سنین بمنی أیام منی.» (الکافی، ج: ۵ ص ۱۱۷)
رازو رمز مسئله در این مآتم و عزاداری بر مظلوم یک جنبه سیاسی و مخالفت با حکومت ظالم داشته است. امام خمینی میفرماید: «اینکه [امام باقر علیه السلام] میفرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر- سلام اللَّه علیه احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایدهای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را، مثلاً، به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسأله موجی باشد در همه دنیا.» (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۳۴۵)
و نیز روشن است مجلس عزا گرفتن با مجلس ترحیم و قرائت قرآن و آشنایی مردم با معارف و ذکر مصائب اهلبیت (ع) متفاوت است.
مطلب سوم؛ گریه بر اموات در حدیث و فقه
اهل سنت اصرار بر منع از گریه دارند! و مهمترین دلیلی که اهل سنت به آن تمسک کردهاند یک روایت از رسول الله (ص) است که مدعی هستند حضرت چنین فرمودند ؛
«مردگان به جهت گریه خانواده خود در عذاب قرار میگیرند / ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه» و نیز روایت است که «مردگان به خاطر گریه زندهها معذب میشوند / ان المیت لیعذب ببکاء الحی» (صحیح بخاری کتاب الجنائز و نیز صحیح مسلم آمده)
شبهه انان این است؛ حال چگونه شیعیان مشغول به عزاداری میشوند و به عزاداریهای خود افتخار میکنند؟!
پاسخ
اولاً؛ سیره پیامبر رحمت (ص) الگو و اسوه حسنهای است که قرآن سفارش به تبعیت از او نموده، و در سیره پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در کتب معتبر شیعه و اهل سنّت، سوگواری و عزاداری ایشان در عزای افرادی مانند: حمزه سید الشهدا، جعفر ابن ابیطالب، فرزندش ابراهیم، عثمان ابن مظعون و … نقل شده است.
و ثانیاً؛ در آیات و روایات هیچگونه نهی و منعی از عزاداری و گریه وجود ندارد و عزاداری و سوگواری اگر متضمن خلاف شرع نباشد، مورد تأیید پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) میباشد.
و امّا برای پاسخ روایت مذکور بجاست سخن خودِ اهل سنت مطرح شود؛
جناب نووی، شارح صحیح مسلم، دربارة این روایت و روایات دیگری که متضمن نهی از گربه بر اموات است مینویسد: «روایات فوق از نظر عایشه امالمؤمنین پذیرفته نشده و او به راویان این روایات نسبت فراموشی و اشتباه میدهد، زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله روایت را به صورت صحیح از پیامبر نگرفتهاند، چنانکه ابنعباس نیز میگوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر (ص) نیست.” (شرح صحیح مسلم، جلد ۴ باب الجنائز)
گریه بر اموات در فقه شیعه
مرحوم صاحب جواهر مینویسد:
«لا ریب فی جواز البکاء علی المیت نصا و فتوی الاخبار آلتی لاتقصر عن التواتر معنی من بکاء النبی (ص) علی حمزه و ابراهیم و غیرهما و فاطمه (ع) علی ابیها و اختها و علی بن الحسین علی ابیه حتی عدوه و فاطمه من البکائین الاربعة» /شکی نیست که گریه بر میت به خاطر روایات متعددی که به حد تواتر معنوی رسیده و فتاوای فقهاء جایز است و آن روایات عبارت است از گریه پیامبر (ص) بر حمزه سید الشهدا و فرزندش ابراهیم و غیر آنها؛ همچنین فاطمه (س) بر پدر و خواهرش گریه کرد. امام سجاد بر پدر بزرگوارش گریست؛ به گونهای که حضرت فاطمه و امام سجاد از چهار گریه کننده معروف گردیدند.
نوحه سرایی در صورتی که همراه با باطل یا دروغ نباشد جایز است و در غیر این صورت اشکال دارد. روایت است که حضرت فاطمه (س) بر پدر نوحه کرد: «فقالت یا ابتاه من ربه ما ادنا یا ابتاه الی جبرئیل انعاه یا ابتاه اجاب ربا دعاه». (جواهر الکلام، ج ۴، ص ۳۶۴ – ابن قدامه در المغنی، ج ۲، ص ۴۰۷)
امام خمینی مینویسد: «یجوز البکاء علی المیت بل قد یستحب عند اشتداد الحزن و لکن لا یقول ما یسخط الرب و کذا یجوز النوح علیه بالنظم و النثر لولم تشتمل علی الباطل من الکذب و غیره من المحرمات..»؛ گریه کردن بر اموات (نه تنها) رواست بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه مستحب میباشد ولی سخنی که باعث غضب پروردگار شود نگوید. و جایز است نوحه سرایی، خواه با شعر یا یا نثر؛ اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد.. (تحریرالوسیله)
ظاهراً عدم محبوبیت گریه برای اموات در گوشه و کنار برخی عبارات علماء شیعه حاصل تلاش بی وقفه اهل سنت بر ممانعت گریه است که رسوبات آن در کلمات محققین شیعه هم دیده میشود! و شاید هم تأثیر روایاتی است که جزع را کنار بی صبری قرار داده (ر.ک: کافی ج ۱ ص ۲۲)، و این موضوعی جدای از گریه بر اموات است.
بله جزع، یعنی بی صبری و گریبان چاک زدن و مو کندن در فقه روا داشته نشده است مانند علامه حلی تصریح بر کراهت درمورد جزع بر میت دارد. (تذکره الفقهاء ج ۱ ص ۳۴۰) و اینها با گریستن در از دست دادن یک عزیز کاملاً متفاوت است.
چگونه امکان دارد رسول خدا (ص) بر چیزی که خدا آن را تأیید صدرصد نکرده باشد در جریان موت ابراهیم فرزندش انجام دهد؟! چگونه ممکن است اسلام که مکتب محبت و عاطفه است بر ابراز عواطف در از دست دادن عزیزان منع داشته باشد و یا روی خوشی نشان نداده باشد.
مطلب چهارم؛ گریه و نوحه و اقامه عزا بر امام حسین در شیعه و سنی
با همه تفاصیل که در حدیث و فقه عامه (اهل سنت) و خاصه (شیعه) در مورد گریه و نوحه بر اموات مطرح است، اما نگاهها به مسئله عاشورا و امام حسین (ع) رنگ دیگری پیدا کرده است.
این مسئله در حدیث و فقه شیعه بسیار روشن و گویاست و صدها حدیث و صدها وبلکه هزاران صفحه از کتب فقهی به تبیین فضیلت ترویج این سنت الاهی نوشته شده است.
مانند این چنین روایات معتبری؛
۱ ) عن الحسن بن علی بن ابی حمزه عن ابیه عن ابی عبدالله قال: سمعته یقول: ان البکاء و الجزغ مکروه للعبد فی کل ما جزع ماخلا البکاء والجزع علی الحسین بن علی فانه فیه مأجور. / گریه و جزع ناخوش است مگر گریه و جزع و بی تابی بر امام حسین که در او اجر و پاداش است. (کامل الزیارات ب ۳۲)
۲ ) عن ابی هارون المکفوف قال: قال ابو عبدالله فی حدیث طویل له ومن ذکر الحسین عنده فخرج من عینیه من الدموع مقدار جناح ذیاب کان ثوابه علی الله عزوجل و لم یرض له بدون الجنة. / هر کس نام امام حسین (ع) را بشنود و از چشمانش بمقدار بال حشرهای اشک درآید پاداش او به عُهده خدایت و خدا برای او به کمتر بهشت راضی نخواهد بود. (همان)
۳ ) سدیر از امام صادق (ع)؛ … ولا شئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار والتوبة، وقد شققن الجیوب ولطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی (ع)، وعلی مثله تُلطم الخدود وتُشق الجیوب. . / در لطمه به صورت، کفارهای غیر از استغفار و توبه نیست و به تحقیق زنان بنیهاشم بر حسین بن علی (ع) گریبان چاک کردند و بر گونهها نواختند و بر مانند او باید بر گونهها نواخته شود و گریبانها چاک گردد.» (تهذیب، ج ۸ ص ۳۲۵)
در مورد عزاداری و دستههای عزاداری
بالاتر از گریه، اقامه مجلس ماتم و تشکیل دستجات عزاداری و حتی آسیبهای مختصر بدنی است.
در این موضوع مرحوم آیت الله نائینی چنین فرمودهاند؛
“شکی نیست که حرکت موکب عزا در عاشورا و مانند آن به سوی خیابانها و راهها، جایز است، بلکه رجحان دارد و از آشکارترین مواردی است که (به واسطه آن) عزای سید مظلومان بپاداشته میشود و آسانترین وسیله تبلیغ دعوت حسینیه به دور و نزدیک عالم میباشد؛ اما شایسته این شعایر بزرگ آن است که آنچه مناسب آن نیست، نظیر غنا و استعمال آلات لهو و رقابت ببین دوهیات در سبقت و تأخر، داخل این شعار بزرگ اسلامی نشود چنانچه یکی از این امور پیش آید حرام است ولی حرمتش به عزادای و حرکت موکبها سرایت نمیکند و تنها خود این امور حرام است. / الاولی خروج المواکب العزائیه فی عشرة عاشورا و نحوها الی الطرق و الشوارع مما لاشبهة فی جوازه و رجحانه و کونه من اظهر مصادیق ما یقام به عزاء المظلوم و ایسر الوسائل لتبلیغ الدعوة الحسینیه الی کل قریب و بعید لکن لازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لایلیق بعبادة مثله من غناء او استعمال آلات اللهو و التدافع فی التقدم و التاخر بین اهل محلتین و لو اتفق شیئی من ذلک فذالک الحرام الواقع..” (ر.ک: استفتائات)
در رابطه با آسیبهای مختصر بدنی در جریان عزاداری برای امام حسین (ع) فقهاء دیدگاه خاصی ارائه نمودهاند؛
مرحوم آیت الله العظمی خویی (ره) در پاسخ به سؤالی در رابطه سینه زنی که منجر به خون آمدن میشود، مینویسند: «لطمه زدن از روی حزن و اندوه در مصیبت امام حسین علیه السلام هرچند شدید باشد، از شعائر مستحب است. از این جهت که تحت عنوان جزع قرار دارد که نصوص معتبر بر رجحان آن دلالت دارند، گر چه (این جزع و لطم) برخی اوقات به خون آمدن یا کبود شدن سینه بینجامد. / اللّطم و إن کان من الشدید حزنا علی الحسین علیه السّلام من الشعائر المستحبّه، لدخوله تحت عنوان الجزع، الذی دلّت النصوص المعتبره علی رجحانه، و لو أدّی بعض الأحیان الی الإدماء، و اسوداد الصدر» (صراط النجاه ۳/۴۴۲)
گریه بر امام حسین در فقه عامه استثناء شده..
جالب است؛ عامه و اهل سنت که اصرار بر عدم گریه و نوحه بر اموات دارند، اما برخی از رجال حدیث و ففه انان گریه بر امام حسین (ع) را استثناء کردهاند.
یکی از مهمترین رجال انان جناب احمد حنبل است که روایتی را در این موضوع با سند صحیح مطرح مینماید.
و آن، این است: “حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ؛ احمد بن اسرائیل میگوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی (ع) همیشه میفرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد (فضائل الصحابه ج ۲ ش ۶۷۵)
با این وجود؛ از علماء معاصر اهل سنت مولوی عبدالحمید به مخالفت برخاسته و میگوید: اگر ما مثل برادران شیعه عزاداری نمیکنیم این به علت بی تفاوتی نسبت به اهل بیت نیست، بلکه ما معتقدیم که اسلام دستور داده در وقت مصیبت باید صبر کرد و نباید بی صبری نمود.
گرچه ایشان و تابعین وی مذهب حنفی دارند و نه حنبلی، و نمیتوان برای ابطال به ففه حنبلی تمسک نمود، اما روشن است سخن ایشان با مستندات خود اهل سنت مغایر است! مانند طبرانی؛ جابر نقل میکند: «زمانی که پیامبر (ص) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد». (المعجم الکبیر، ج ۳ ص ۱۴۲)
عبدالجلیل رازی، از عالمان قرن ششم و صاحب کتاب النقض، در مقابل نویسنده سنی مذهب دیگری که به عزاداری امام حسین (ع) خرده گرفته بود، به دفاع از آن برمی خیزد و مینویسد: «بزرگان و معتبران ائمه از اصحاب امام مقرم بوحنیفه و امام مکّرم شافعی و علما و فقهای طوایف فریقین، خلفاً عن سلف، این سنت را رعایت کردهاند». (کتباً النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، ج ۱ ص ۴۰۲)
«تباکی»
نه تنها بکاء و گریه برای حضرت سیدالشهداء مورد عنایت دین است، بلکه تباکی هم مورد ترغیب قرار گرفته است.
حضرت صادق علیهالسلام به ابوعماره فرمود:
«هرکه در سوگ حسین علیهالسلام شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست و هرکه در عزای حسین علیهالسلام شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». (کاملالزیارات؛ ص ۲۰۹)
منظور از تباکی این است که اگر به انسان حالت گریه دست نداد، خود را به گریه وادارد؛ چنان که ابن اثیر آن حالت را «تکلف البکاء»، یعنی؛ سعی در گریه معنی میکند و در تفسیر جمله “فان لم تجدوا بکاء فتباکوا” میگوید: ای تکلفوا البکاء (البدائه ج ۱ ص ۱۵۰)
در اینجا با اینکه معنای لغوی و اصطلاحی “تباکی” روشن است، اما برخی شبههای وارد نمودهاند که از غفلت در معنای تباکی نشات گرفته که تباکی یک نوع خود نمایی و نفاق و ریاست! آیت الله العظمی شبیری زنجانی در پاسخ به چنین شبههای میفرمایند؛ تباکی، ریا نیست. تباکی بدین معناست که شخص خود را به گریه وادارد. در برخی روایات نیز سفارش شده که دعاکننده در هنگام دعا و درخواست حاجت، تباکی کند.
مطلب پنجم؛ چرائی گریه و ضرورت آن
استاد شهید مطهری در این باره در جاهای مختلفی از آثار خود اشارات خوبی دارند که بیشتر در کتاب “شهید” و کتاب “حماسه حسینی” مطالب خواندنی دارند.
ایشان در مورد تفاوت گریه بر اموات و گریه شهید میفرماید:
“اسلام با گریه بر میت عادی چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند.” و علت این ترجیح گریه بر شهید را چنین ارزیابی نمودهاند؛ “گریه بر شهید؛ شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و حرکت در موج اوست.”
و در خصوص گریه بر اباعبدالله (ع) مینویسد: “گریه بر حسین؛ نهضت امام حسین را در اعماق جان مردم فرو میکند.”
و در بیان زیبای دیگری در کتاب سیره نبوی، به چرایی و فلسفه گریه بر امام حسین اشاره دارند و آن را بخوبی تحلیل میکنند و میگویند:
“هر مکتبی تا چاشنیی از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد در روحها نفوذ ندارد و شانس بقاء نخواهد داشت. چاشنیی عاطفه، به مکتب حرارت میدهد و روشن میکند. پس این دستور ائمه به ذکر مصائب یک دور اندیشی فوق العاده عجیب و معصومانهای بوده است. “جوانی از من پرسید: اگر بناست مکتب امام حسین (ع) احیا بشود، آیا ذکر مصیبت امام حسین هم ضرورتی دارد؟ گفتم بله، دستوری است که ائمه اطهار به ما دادهاند و این دستور فلسفهای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشنیی از عاطفه نداشته باشد وصرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد ولی اگر یک مکتب چاشنیی از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت میدهد. بدون شک مکتب امام حسین منطق و فلسفه دارد، درس است و باید آموخت اما اگر ما دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش گرفته میشود و اساساً کهنه میگردد. این، بسیار نظر بزرگ و عمیقانهای بوده است، یک دوراندیشی فوق العاده عجیب و معصومانهای بوده است که گفتهاند این چاشنی عاطفه ذکر مصیبت حسین بن علی (ع) را از دست ندهید.”
انتهای پیام