کمترین توقع برای مظلومیت «مهسا»
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی آنچه بر سر مهسا امینی آمد و به جان باختن او ختم شد نوشت:
خبر مرگ مهسا امینی هر چند متاثرکننده و تکان دهنده، اما برای حافظه جمعی چندان که باید و شاید غافلگیرکننده نبود. تنها تداعی کننده مرگ های مشابه طی سال های گذشته و اخیر بود.
مثل پتکی که هر لحظه انتظار فرود آن را داری. به همین سادگی. واکنش های اولیه رسمی به بستری شدن او به روال معمول محدود به همان رویه کلیشه ای بود. همچنان که اعلام خبر درگذشت او توسط منابع خبری دولتی به همین چند کلمه که؛ وی به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان درگذشت محدود شد. پیشتر همین منبع یا منابع درباره دلیل بستری شدن مهسا مدعی شده بودند، او در عین حضور در کلاس های توجیهی دچار سکته شده است.
درباره مرگ مهسای ۲۲ ساله بسیار گفته و شنیده خواهد شد. ترجیح نگارنده اما بر یادآوری مرگ جورج فلوید، انعکاس آن در رسانه های حاکمیت و ایضن سانسور اخبار مربوط به محاکمه و محکومیت عاملین مرگ فلوید و استقبال مقامات دولت امریکا از حکم صادره و ایضن ابراز شرمندگی اخیر بایدن از چنان اتفاقی است.
کمترین انتظار از بازخوانی آن اتفاق اطلاع رسانی شفاف و بی کمترین ملاحظه و پاسخگویی و معرفی و محاکمه عاملین و آمرین جان باختن مهسا امینی از کسانی است که خود را وامدار حکومت امامی میدانند که درباره تضییع حق یک زن یهودی چنان گفته که همه عمر در گوشمان خواندهاند.
مهسا نه یهودی بود، نه مظنون به حمل سلاح، نه مظنون امنیتی، نه موقع بازداشت مقاومت کرده بود، نه غیر ایرانی و مظنون به جاسوسی بود، نه برانداز و مزدور بیگانه و نه هیچ اتهام واقعی و واهی دیگر متوجه او بود. او دختر ۲۲ سالهای بود با هزاران امید و آرزو که دیگر نیست. همین.
در زمان قتل غیر عمد جورج فلوید توسط پلیس امریکا پروپاگاندای رسانه ای حاکمیت فارغ از اینکه فلوید چه اعتقاد و پیشینه ای داشته همه امکانات رسانه ای و ایضن اظهار نظرهای بالاترین مسئولان و مقامات حاکمیت را در خدمت دادخواهی از خون یک شهروند امریکایی بسیج کرد. جهان و افکار عمومی ماهها از قاب جام جهاننما مرگ جورج فلوید را دنبال کرد. تب دادخواهی او جان میلیونها انسان در سراسر امریکا و اروپا و جهان را فراگرفت. برای ماهها همه نگاهها متوجه شهر مینیاپولیس در ایالت مینه سوتا و سایر شهرها و ایالتها در حمایت و همدردی و صیانت از حقوق شهروندی آرامش کاخ سفید را آشفته و به کابوس بدل کرد. مرگ جورج فلوید اخبار کرونا و مرگ روزانه دهها و صدها نفربر اثر کووید نوزده را از سیطره رسانهها به زیر کشاند و تحت الشعاع قرار داد.
مردم امریکا علیرغم تحمل مرگ بیش از یکصدهزار هموطن قربانی کووید نوزده، اما مرگ یک رنگینپوست را متمایز و متفاوت و واکنشها به مرگ او را به یک بحران فراگیر داخلی و جهانی تبدیل کرد. تا جایی که طی آن روزها هرگاه بهضرورت در گوگل درباره موضوعاتی که با حرف میم و ف شروع جستجو می شد، نامهای مینیاپولیس و فلوید آوار میشدند. در این میان الحق و الانصاف مسئولین و مقامات جمهوری اسلامی ایران و هم رسانه ملی و شبکهها و سایتهای دولتی در دفاع از فلوید و مظلومیت او سنگ تمام گذاشتند.
در آن زمان به عنوان یک همنوع و فارغ از تقسیم بندی های فرهنگی و اعتقادی و نژادی و … به وجدان فردی و روح جمعی مردم امریکا حق میدادم تا گلوی آن «مردک زردنبو» را بگیرند و آنقدر فشار دهند تا مثل جورج فلوید به خسخس بیفتد. در آن روزها آن وجدان های به جوش آمده که فریاد و آتش دادخواهی سر می دادند، به یقین میدانستند وارث چه ارزشها و دستاوردهای بزرگ و شکوهمندی در تاریخ نوپا و نوظهور امریکا و مبارزات آزادیخواهانه هستند. آن وجدان های زخمخورده میدانستند آبروی این تمدن سر به فلک کشیده نه با برج و باروها و آسمانخراشها و نه والاستریت که به جان انسانهای سیاه و زرد و سفید اما شرافتمندی گرهخورده که در راه حقوق شهروندی و صیانت از کرامت و منزلت انسانی جان داده اند.
مردم امریکا میدانستند بنای این نام و سرزمین رؤیایی و حتی بهزعم ما خودشیفته و متکبر، مدیون انسانهای تاریخسازی چون لینکلن و لوترکینگ و مالکوم ایکس و … هم جانفشانیهای میلیونها زن و مرد فرودست و محروم است که برای کسب آزادی و نصب تنها تندیس آن در امریکا چه مرارت هایی متحمل شده اند.
روح و وجدان آمریکایی هر چند با عقبهای نه چندان تاریخی، اما معنی آزادی و منزلت انسانی را خوب میفهمید و می فهمد.
این مردم خوب می دانستند و می دانند آنهمه آوازه و عظمت و سروری هرچند آمیخته با غرور، اما بدون حفظ دستاوردهای تاریخی پشیزی نمیارزد.
میدانستند ظلم و بی عدالتی در قبال جورج فلوید حتی با حرفه ای به لحاظ عرفی غیر اخلاقی، به او محدود نمی شود، به قول ایرانیها دریافته بودند گربه ستم و بیقانونی و تبعیض را باید دم حجله مدعیان قانونمداری کشت.
برخی کلیپهای پخششده در آن زمان در شبکههای اجتماعی حاوی تصاویری از زندگی شخصی فلوید بود که به اشتراک گذاشتن آن در فضای مجازی و از نگاه اخلاقی ما حتماً در تعارض با اخلاقیات ما بود اما مگر برای ملتی که آزادی حریم شخصی او به رسمیت شناخته شده میتوانست مهم باشد که فلوید از حریم مشروع شخصی چگونه استفاده می کند. میخواهد یک پورناستار باشد، یا یک قدیس یا هر چیز دیگر. برای این روح جمعی تن آدمی شریف بود و هست به جان آدمیت و نه الزاماً آن جانی که ما به شریف و غیر شریف تعبیر و تقسیم میکنیم. فقط همین جانی که نفس میکشد و در چارچوب قوانین شهروندی تعریف و محترم شمرده شده.
گیرم که در این دادخواهی شماری فرصتطلب و منفعتجو و ماجراجو بریزند و آتش بزنند و حتی غارت کنند که علیالقاعده این فرصتطلبان همیشه و در همه کجای دنیا بوده و خواهند بود. چه اهمیتی دارد، اهمیتی اگر باشد در نفس و ماهیت واکنشی است که از سر دادخواهی مثل آسمان قرمبه بر سر «زردنبوی کاخ سفید» فرود آمد. همانکه معترضان به مرگ فلوید را غارتگر و آشوبطلب خواند؛ و فراموش کرده بود با رأی همین آشوبطلبان به ریاست قدرتمندترین دمکراسی جهان رسیده است. این نمکنشناسی بود و هست که ریاست جمهور مشروعیت خود را از احاد مردم رنگین پوست و متنوع از اعتقادات دینی و … بگیرد و در عین حال آنها را به چیزی متهم کند که از همان روزهای اول رقابتهای انتخاباتی خود به آن متهم بود.
آن زمان و همزمان با قتل فلوید حادثه مشابهی در ایران اتفاق افتاد که به مرگ زن سالخورده ای در دفاع از کلبه محقرش منتهی شد. رسانه های حاکمیت آن حادثه را در هجمه علیه امریکا و دادخواهی فلوید خفه کردند. قتل فلوید در نهایت و پس از چند ماه با رای
هیئتمنصفه دادگاه شهر مینیاپولیس در ایالت مینهسوتای امریکا دریک شوبن پلیس متهم به قتل جورج فلوید را در همه موضوعات مجرم، محکوم و گناهکار تشخیص داد. حکم دادگاه به احراز شواهد کافی مبنی بر ارتکاب قتل غیر عمد از طریق یک فعل مجرمانه (قتل دوم) قتل از طریق یک اقدام خطرناک بهعنوان قتل درجه سوم و آدم کشی غیر عمد بهعنوان قتل درجه دوم دلالت و تأکید داشت. بر اساس اتهامات موضوعه دریک شوپن را به حداقل بیست تا حداکثر تمام عمر زندان و انفصال دائمی از خدماتی دولتی محکوم کرد.
در زمان صدور رای بایدن بهعنوان بالاترین مقام اجرایی ایالاتمتحده امریکا ضمن ابراز خشنودی از رأی دادگاه، آن را گامی در جهت اجرای عدالت و مبارزه با تبعیض نژادی ارزیابی و تاکید کرد: “آنچه در سال گذشته در خیابانهای مینیاپولیس اتفاق افتاد قتلی دهدقیقهای در روز روشن بود.”، بایدن همچنین در نکوهش نژادپرستی افزود: “نژادپرستی سیستماتیک لکهای بر جان و روح کشور است.”
باراک اوباما در همین رابطه در صفحه توییتر خود نوشت: “امروز هیئتمنصفه کار درستی انجام داد؛ اما اجرای عدالت واقعی نیازمند کار بیشتر است.”
خبر محکومیت پلیس متهم همچون خبر قتل جورج فلوید در صدر اخبار شبکههای معتبر و مختلف جهانی قرار گرفت. صدالبته انتشار کمی و کیفی این خبر در رسانه ملی به محاق سانسور رفت.
آنچه در رابطه با قتل فلوید مرور شد را امروز و با اعلام خبر جان باختن مهسا امینی می توان به فرصتی برای راستی آزمایی در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، رسانهای و مهمتر نقش و مسئولیت بالاترین مقام اجرایی در اجرای قانون و آنچه از منظر رئیسجمهور و همواره به عنوان صیانت از حقوق شهروندی مورد ادعا بوده، تبدیل کرد.
جهان اگر تغییری کرده باشد که کرده، اگر چیزهایی در مقایسه با یک قرن اخیر اتفاق افتاده باشد که افتاده، بیش از هر چیز مدیون مطالبات و پایداری برای احقاق حقوق فردی و اجتماعی است. تجربههای اجتماعی و تاریخی نشان میدهد مردم جهان جز با طریق مشارکت و روح جمعی راهی برای حصول به آزادی و حقوق مدنی و شهروندی ندارند.
مرگ مهسا علی القاعده واکنش های گسترده مقامات و مسئولین برای پی گیری و محاکمه عاملین را به همراه داشت. این رویه مسبوق به دهها موارد مشابهی است که پس از فروکش کردن تب احساسی جامعه تنها به حافظه تاریخی سپرده شده، بی کمترین اهتمام برای معرفی آمرین و عاملین این حوادث تلخ. جان باختن مهسا شاید بتواند نقطه پایانی بر توقف فجایعی اینچنین باشد.
انتهای پیام
مرگ مهسا امینی امتحانی شد برای همه معتقدین واقعی به احکام خدا و همه کسانی که منتظر چنین مورد بودند تا با اب و تاب فراوان نهادهای قانونی مملکت امام زمان را کستاخانه زیر سئوال ببرند و خدا میداند که تک تک انها باید خود را برای پاسخگوئی دقیق در پیشگاه خداوند اماده کنند خدا را شکر که دوربین ها بی تقصیری مسئولین را نمایش داد و الا بعضی فرصت طلبان ابرو برای جمهوری اسلامی نمیگذاشتند در همان زمان بود که دو سرباز وطن برای امنیت بیشتر همین افراد در درگیریها جان خود را فدا کردند چرا این اقایان هیچ پیامی را که حاکی از درداور بودن این فداکاریها باشد به ملت و خانواده این دو سرباز مخابره نکردند و کم نبودند جوانانی که برای دفاع از حرمت عفت و جان زنان جامعه جان خود را بر اثر ضربات چاقوی جانیان از دست دادند چرا اقایان مدعی برای ان عزیزان سینه چاک نشدند پس معلوم میشود کسی برای مهسا امینی دل نسوزانده بلکه با هوچیگری دنبال فرصتی برای تضعیف نظام اسلامی مردم هستند …..
جزء اینکه به شما ستون پنجم دشمن بگیم،لایق چیز دیگی نیستید
یه فرد خلافکار ,قاچاقچی مواد ,کارمند کلوپ شبانه !که فقط از سال ۲۰۰۵ ۸ بار بخاطر مواد و زورگیری دستگیر و زندانی شده !و یکبارهم زن بارداری را گروگانگیری میکنه ! بخاطر عدم هوشیاری ناشی از مصرف مواد و مشروب میخواسته اسکناس جعلی تابلو بده دسته فروشنده,قبول نمیکنه, باهاش درگیر میشه ,زنگ میزنن پلیس و نسبت به دستگیری مقاومت میکنه و درگیر میشه و چند پلیس به زمین میزنند و به گردنش پا میگذارند … بعدش تست مواد و کرونای موقع مرگ هم مثبت بود .یعنی تنگی نفس کرونا و کاهش تپش قلب ناشی از مواد و البته عامل فشار برگردن باعث مرگ جورج فلوید شده ,البته بعدش کل آمریکا اعتراضات بود و چیزی ثبت نشده کسی تو اعتراضات کشته شده , چه معترضین چه پلیس ! بعد هم سه نفر پلیس دستگیر و اخراج شدند و ۲۰ سال زندانی !ا
اینا از ویکی پدیا جورج فلوید هست .
بهتره نسبت به بازآموزی نیروهای پلیس در برخورد با شدت جرائم و اعتراضات اصلاحاتی صورت گیرد .