حرمت خون از منظر حکمت و حکومت | هادی سروش
حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی دربارهی «حرمت خون از منظر حکمت و حکومت» نوشت:
گاهی غبار فتنه چنان غلیظ میشود که آثارش برشیشه شفاف دین مینشیند! واضحات دینی باید تکرار شود. و از آنجمله حرمت خون است.
از دو زاویه میتواند به نظاره نشست؛
اول از زاویه بایدهای شریعت که همان حکمت است، و دوم از زاویه بایدهای حکومت.
خون آدمی چنان حرمتی دارد که به تصریح علامه طباطبائی؛ ریختن خون انسان، در جمیع ادیان الهی حرام است چرا که تباه کردن یک انسان نبوده و بلکه به تباهی کشاندن خلقت و در واقع منازعه با ربوبیت خداست.
زاویه اول؛ خون وحکمت
تابلوی دین ما؛ “یعلّمهم الکتاب و الحکمه” است، پس بین دیانت و حکمت پیوست ناگستنی است.
حرمت خون ازجمله تعالیم کتاب آسمانی مسلمین است که در آن انبوهی ازحکمت هاست.
بعنوان نمونه دردادگاه الهی؛ اگر بر فرض بتوان پاسخ هر خطاء قاصرانه یا مقصرانه را داد، اما گناهِ قتل باسختی خاصی مواجه است تا جاییکه به غیر از قاتل مباشر و مسبب آن قتل، دیگرانی هم در عذاب قرار میگیرند؛ مانند آنانکه به ریختن خونی رضایت داشتهاند!
پیامبر رحمت (ص) فرمود:”سوگند بخدایی که مبعوثم گرداند؛ اگر همه آسمانیان و زمینی یان در ریختن خون یک مسلمان سهیم وشریک باشند و یا راضی باشند، خدا آنان رابصورت به آتش عذاب پرتاب خواهد نمود.”
درآن وانفسای محشر؛ اولین دادگاه که در قیامت بر پا میشود، دادگاه خون است و این نشان از مهمترین جرائم و معاصی اُخروی دارد.
پیامبر (ص) فرمود:”اول مایحکم الله فیه یوم القیامه الدماء”
علت توجه خاص حضرت ربوبی به “خون” دراین بیان پیامبر (ص) آمده:”تباه و نابودی همهی دنیاپیش خدا، از ریختن خون یک مسلمان سبکتر است. _ لزوال الدنیااهون علی الله من قتل رجل مسلم”
در باور این حدیث تردید نکنید که پایه قرآنیاش؛ آیه ۳۲ سوره مائده است؛”مَنْ قَتَلَ نفساً بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً”
راز اینکه فرمود: ریختن خون یک نفر در فرهنگ قرآن مساوی است با کشتن همه انسانها؛ در این حقیقت انکار ناپذیرنهفته است که قتل یکنفر در واقع قتل یکنفر نیست، بلکه ریختن خون انسانیت است.
از سوی دیگر امام صادق (ع) فرمود:”صاحب دستی که آلوده به خون مؤمنی باشد، هیچ گاه موفق به توبه نمیشود؛ /لایوفق قاتل المومن متعمداً للتوبه.”
در”فقه جمله معروفی داریم؛ «لایبطل دم امرء مسلم» که قاعده مستحکمی است ومبتنی برآیه ۳۳ سوره اسراء، و متخذازروایات متعددشیعه وسنی است.
واین قاعده بدین معناست که؛ «شرعاً؛ امکان ندارد خون مسلمانی ندید گرفته شود».
البته در برخی نقلها، دراین حدیث واژه «لایهدر» آمده یعنی؛ خون هیچ مسلمانی به هدر نخواهد رفت. درنتیجه میتوان گفت نه تنها احکام جزایی و فقهی خون درجای خود محفوظ است، بلکه عواقب وضعی آن خون ریخته شده، دامن مسببین و مباشرین را رها نخواهد کرد.
زاویه دوم، خون وحکومت
گاهی خون بوسیله دستگاههای حکومتی حق یا باطل، و بحق یا بباطل ریخته میشود.
امام علی (ع) دراین مورد با صراحت تمام به مالک نوشت:”بپرهیز از خونها و خونریزیهای بناحق، زیرا هیچ چیزی مانند خونریزی نیست … إِیَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَسَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْنَی لِنِقْمَه، وَلاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَه، وَلاَ أَحْرَی بِزَوَالِ نِعْمَه، وَانْقِطَاعِ مُدَّه..”
در این بیان امام علی چهار اثر منفی برای ریختن خون به ناحق آمده:
انتقام شدید الهی [دردنیا]،
مجازات سنگین [درآخرت]،
زوال نعمت [هایی مانندامنیّت و برکت]،
وچهارم؛ کوتاه شدن دوران حکومتها.
و در خصوص اثرات منفیِ خونریزی روی حکومت، تصریح میفرماید: “فَلاَ تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَیُوهِنُهُ، بَلْ یُزِیلُهُ وَیَنْقُلُهُ”
دراین عبارت امام علی ازچهارواژه (یُضْعِفُ، یُوهِنُ، یُزِیلُ و یَنْقُلُ) استفاده نموده که در هر کدام دقت مهمی لحاظ شده، بدین توضیح؛
باریختن خون؛ اقتدارِ حاکمیت ابتداءاً “تضعیف” میشود. [با تضعیف اقتدار، کشور مورد طمع قرار میگیرد]
سپس؛ حاکمیت وحکومت سست میشود. [قهراًدشمن قصدحمله میکند]
ودر مرحله سوم که یُزیل بکاررفته، یعنی؛ حکومت ساقط میشود.
ومرحله چهارم که مرحله یُنقل است یعنی؛ کل حاکمیت به جای دیگرو اشخاص دیگری منتقل میشود.
نکته:
اگر در این بخش سخن از خون وحکومت طرح کردیم مقصود این نیست که حکومت متهم شود، بلکه مقصود این است که وقتی در جامعه اسلامی، خونی ریخته شد و افکار عمومی تردیدات جدی بدان دارند، لازم است حکومت اسلامی که داعیه احیاء احکام دینی دارد، به حکم صداقت در حکم رانی؛ خودش در مورد خون با حساسیت دینی و وجدانی پیشگام باشد و با بررسی کامل و تبیین مستدل با شواهد قانع کننده وارد میدان شود و از یک سوی احقاق حقوق مقتول نماید و سوی دیگر افکار عمومی را قانع کند.
انتهای پیام