«ستاد مبارزه با موادمخدر، ویترین است»
«آساره کیانی» در مقدمه ی گفتگوی امید ایرانیان با دکتر قانعی راد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران نوشت: این روزها اعلام اخبار و آماری آسیبهای اجتماعی به امری روتین و شاید روزمره بدل شده؛ اطلاعاتی که از سوی مدیران کل و جزء در حوزه این آسیبها مطرح میشود؛ رسانهها روی آن مانور میدهند، بعضاً با یک کارشناس یا جامعهشناس در موردش حرف میزنند و بعد از چند روز با آمار جدیدتری از یک آسیب دیگر و آغاز یک مانور رسانهای دیگر.
اما جدیدترین اخبار و آماری که اینبار از سوی مدیرکل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر؛ حمید صرامی، مطرح میشود به افزایش تمایل دختران دانشجو به داروهای روانگردان و اظهار نگرانیهای عمیق در این رابطه برمیگردد. او این بحث را در حاشیه برگزاری دوره آموزشی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در جمع خبرنگاران مطرح میکند، دلایلی هم برای نظر استرس و اضطراب یا اختلالات اخلاقی مثال میزند و بعد هم از دستگاههای فرهنگی میخواهد که به فکر چاره باشند و با انجام وظایف خود در این راستا دست به نوعی آگاهیبخشی بزنند تا نوجوانان و جوانان به گرداب مصرف این ماده گرفتار نشوند.
او در کنار بحث مصرف روانگردانها توسط دختران دانشجوی کشورمان، بحثهای دیگری نظیر اعتیاد کارگران صنعت با آمار 21 درصدی را هم مطرح میکند و باز هم به توانمندسازی و ایمنسازی نوجوانان و جوانان اشاره کرده و میخواهد که هرچه زودتر اقدامات لازم را انجام دهند.
به نظر میرسد چون اسم دانشجو پشت سر اسامی این مصرفکنندگان خانم میآید قطعاً باید حتی شده اندک آگاهی از تهدیدها و آسیبهایی که با مصرف مواد مخدر آنها را تهدید میکند وجود داشته باشد. حال اینکه چرا با وجود آگاهی به مضرات مواد مخدر این مصرف افزایش پیدا کرده؛ پرسشی اساسی است و اینکه چرا مصرف مواد اینگونه میان خانمها (بر اساس آمار)، رواج پیدا کرده؟ در این میان اگر وظیفهای هست که با این آسیب مقابله شود، وظیفه کیست و چه باید کرد؟ دکتر محمدامین قانعی راد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران اما به گونهای دیگر موضع آسیبهای مطرحشده را میبیند؛ نگاهی که عملکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر در تیررس تند انتقادات خود قرار میدهد. زبانی شفاف که اگر تنها برای لحظهای مسئولان غیرمتخصص و یا انتظامی-امنیتی حوزه آسیبهای اجتماعی را به فکر وادارد، ماحصل آن میتواند تغییر در نحوه مواجه با آسیبهای اجتماعی باشد. گفتوگوی مفصل این استاد جامعهشناسی را در گفتوگو با «امید ایرانیان »میخوانید.
آنچه از برآیند گفتههای رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و با توجه به شواهد و ظواهر برمیآید این است که ستاد مبارزه با مواد مخدر نظیر دیگر سازمانها و نهادهای رسیدگی به آسیبهای اجتماعی به ویترینی بدل شده با شیشههای ترککرده که در پس آن اتفاقاتی که باید بیافتد، رخ نمیدهد و آدمها هیچکدام سر جایشان نیستند.
– اعلام آمار گاه به گاه استفاده از مواد مخدر و… توسط ستاد مبارزه با این امر، تا چه حد به حل این قضیه کمک میکند؟
مسئله همین است که همین ستاد مبارزه با مواد مخدر از اعتبارات مالی خوبی برخوردار است. این سازمان، تا چه حد، شرایط انجام یکسری پژوهشها را به منظور کاهش مسئله اعتیاد در جامعه فراهم کرده است؟ میخواهم تا حدی توجه مسئولین را که آماری میدهند و بعد میروند، به این مسئله جلب کنم که از خودشان بپرسند عملکردشان چه بوده؟ چه کار کردهاید؟ چرا زمینه انجام یکسری پژوهشهای خلاق را فراهم نکردهاید تا مشکل اعتیاد شناخته شود و روشهای مناسب برای پیشگیری آن اتخاذ شود.
-ماهیت ستاد مبارزه با مواد مخدر چیست؟
این ستاد، ستادی مبارزاتی بوده با جهتگیری امنیتی و انتظامی و در عین حال کانونی است برای فکر کردن؛ نهادی برای اندیشیدن به مشکل اعتیاد در جامعه و در واقع پیشبرد یک طرح اجتماعی؛ پیشبرد یک رویکرد اجتماعی برای مبارزه با مواد مخدر.
-شاید این مسائل، به طور مستقیم به سوالاتی که ممکن است در زمینه مصرف مواد روانگردان و… مطرح میشود برنگردد. نکات اساسی و قابل اهمیتی که در این زمینه وجود دارند، چه نکاتی را دربرمیگیرند؟
یک نکته این است که در ستاد مبارزه با مواد مخدر، نگرش اساسی در حوزه علوم اجتماعی موجود نیست و عمدتاً، نگرشها یا سختافزاری هستند و یا در بهترین حالت، از دیدگاه علمی، نگاهی پزشکی و روانشناختی در حوزه مواد مخدر است.
خود نیروهای فنی که با این ستاد و ستادهای مشابه در ارتباط هستند، افرادی هستند که درحوزه فردی مشکلات را میبینند یا در مورد آن حرف میزنند؛ این نگرش کارا نیست و جواب نمیدهد و تا به حال نتوانسته مسئله اعتیاد را حل کند.
-اگر بخواهیم به سیر تاریخی عملکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر از پس از انقلاب، نگاهی بیاندازیم، چه مواردی را میتوانیم ذکر کنیم؟
از زمان انقلاب به این سو ما به این مسئله نگاهی امنیتی داشتهایم؛ حالا این مسئله تلطیف شده و این افراد در سطح بیمار قرار گرفتهاند که اختلال روانی یا مشکل جسمی دارند و باید به روانپزشک یا پزشک مراجعه کنند. بنابراین مسئله اینها در چارچوب دانش پزشکی از یک سو و از سوی دیگر در چارچوبی حقوقی- انتظامی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
آنچه مهم است داشتن نگرش چندلایهای به ویژه با تاکید بر لایه اجتماعی است؛ تاکید بر ابعاد و جنبهها و علل و عوامل اجتماعی؛ که جای خالی آن به وضوح دیده میشود؛ به همین دلیل است که آمار و اطلاعات داده میشود اما تجزیه و تحلیل درستی از آن صورت نمیگیرد.
-چرا این اتفاق میافتد؟ چرا دختران ما بر اساس آماری که خود مسئولان ارائه میدهند گرایششان به مصرف مواد روانگردان بیشتر شده؟ دلیلش چیست؟
هنگام بررسی ریشهای یک آسیب، گزینههای بسیاری ممکن است مطرح شوند، شاید یکی از دلایل مصرف مواد روانگردان در میان دختران دانشجو به افسردگی برگردد و در واقع افسردگی یکی از این گزینههاست.
با این شرایط، آیا یکی از دلایل افزایش مصرف روانگردانها این است که دختران ما بیشتر دچار افسردگی میشوند؟ اگر جوابش مثبت است، بنا به چه دلایلی؟ چه عواملی هست که اینها را افسرده کرده؟
زندگی دانشجویی اگر حیات و سرزندگی و جاذبههای خود را داشته باشد، دانشجویانی که وارد دانشگاه میشوند، چنان در زندگی دانشجویی مستغرق میشوند که به فکرشان نمیرسد به موادی پناه ببرند که آرامش پیدا کنند. همان خواندن و دانشگاهاه رفتن و تعامل با دانشجویان و اساتید و جاذبههای علمی به آنها نشاط میبخشد و در حال حاضر به نظر میرسد فرایندهای دانشجویی نشاطبخش، معنابخش و آرامشبخش نیست؛ فقدان این معناداری نظام دانشگاهی سبب میشود که فرد افسردگی و عدم نشاطی را که در این وضعیت به او دست میدهد با ساخت معانی دیگر یا پناهبردن به عرصههای دیگر، جبران کند.
بنابراین افزایش اعتیاد دانشجویان ممکن است به تنزل جایگاه زنان در آموزش عالی کشور مرتبط باشد؛ بحث، بحث افسردگی فردی نیست که یک روانشناس بتواند به تنهایی مشکل را حل کند. بله اگر فرد دچار اعتیادشده را نزد پزشک و روانشناس ببرید حتماً به او کمک کردهاید اما باید به این مسئله در چشم اندازی وسیعتر نگریست.
– اینجا ما باید دنبال این بگردیم که چرا زندگی دختران دانشجو در دانشگاهها دارد بیمعناتر میشود؟ از کجا میتوان متوجه این امر شد؟
به این دلیل که این افراد سراغ روشهای دیگر رفتهاند؛ آنها سراغ جایگزینهایی میروند و مشخص است که زندگی دانشجویی برای آنها رونقی را که باید داشته باشد، ندارد؛ در حالی که حدود دهپانزده سال پیش؛ در ابتدای سرازیرشدن خیل دختران و زنان به سمت آموزش عالی، با این پدیده مواجه بودیم که دختران بسیار لذت میبردند از اینکه در دانشگاه بودند؛ آرمانشان را در دانشگاه و فضای دانشگاه میدیدند؛ بحث نمره نبود؛ اهداف دیگری هم بود که سبب میشد با سایر دانشجویان دختر و حتی با پسرها هم رقابت کنند و هدفشان هم دیده شدن و به حساب آمدن بود تا بتوانند جایگاه و پایگاهی پیدا کنند؛ آنها به این جهت، تلاش میکردند.
-بنا به گفته شما، آموزش عالی از دو دهه قبل مکانی بود برای دادن جایگاهی به دختران و در حال حاضر نیست، دلیلش را در چه میبینید؟
احتمالاً در سالهای اخیر نهاد آموزش عالی حاضر نیست میزان زیادی از به رسمیتشناختهشدن را برای دختران به ارمغان بیاورد. حال در کجا و چه زمینهای، باید روی آن بررسی، کار و فکر کرد.
– در این میان و با این شرایط، برای مواجه با موضوعی نظیر اعتیاد با چه نگاهی باید وارد شد و از چه زاویههایی به بررسی آن پرداخت؟
اگر ما یک روزی تصمیم بگیریم که اعتیاد و مواد روانگردان و چیزهای مثل آن را به عنوان پدیده اجتماعی بنگریم و نه به عنوان موضوعی فردی بعد از آن است که میتوانیم به فرضیههایی بپردازیم که باید در مورد آن بحث و گفتوگو کرد که چرا وضعیت چنین است؟ الگوی معرفتشناختی مسئله اعتیاد در میان پارادایم پزشکی و روانپزشکی، به ما اجازه فرضیهسازی نمیدهد.
باید بتوانیم علل مبنایی و زیربنایی اعتیاد در قشرهای مختلف را پیدا کنیم؛ اینگونه نیست که اعتیاد در میان دختران دقیقاً همان علتی را داشته باشد که در پسران دارد. یا نزد کارگران همان نقشی را داشته باشد که در میان سایر اقشار و مشاغل دیگر یا طبقات بالا دارد یا در میان جوانان همان کارکرد و نقشی را داشته باشد که در بین میانسالان و سالمندان دارد.
اعتیاد ممکن است در استانهای مختلف برای خودش معانی و دلالتهای مختلفی داشته باشد و عوامل متفاوتی باشد که آدمها را به این سو میکشاند. ما تا حد زیادی در بنبستی دانشی راجع به مسئله اعتیاد گیر افتادهایم و علاوه بر بنبست دانشی با حاکمیت پارادایمهای معرفتشناسی فردگرایانه راجع به قضیه اعتیاد گیرکردهایم. همینطور سازمانهای بوروکراتیکی که هدفشان حل مسئله نیست؛ ممکن است آنها بگویند که هدفشان حل مسئله است اما در عمل، گامهایی که برمیدارند، خلاف گفتهشان را ثابت میکند.
-به بحث سازمانی ستاد مبارزه با مواد مخدر اشاره کردید؛ به گوشههایی از این عملکرد سازمانی اشاره میکنید؟
اگر به عملکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر نگاهی بیاندازید میبینید که اینها مجله پژوهشی درست کردهاند؛ مقالات علمی و پژوهشی چاپ میکنند و اگر هم به آنها بگویید، خواهند گفت که ما کار پژوهش را میخواهیم گسترش دهیم اما درعمل، بخشی از نیروهایشان صرف چاپ مجله میشود؛ مقالانی که میتواند در دهها مجله دیگر چاپ شوند را کار میکنند تا بگویند ما اینقدر مجله علمی و پژوهشی داریم تا از این طریق آمار عملکردی برای خودشان ایجاد کنند؛ یا تحقیقاتشان کجا و در کدام عرصه عمومی مورد پیگیری و بررسی قرا گرفته است؟ کجا عملکرد ستاد مبارزه با مواد مخدر مورد بررسی قرا گرفته است؟
-البته میتوان گفت که بخشی از آن مسایل امنیتی و انتظامی است اما بخشی از آن که مسئله پژوهشی است تحت نظارت کدام نهاد علمی قرار دارد؟
ما در ستاد مبارزه با مواد مخدر افرادی را داریم که مهندس هستند و کارشان فنی است اما در مشاغل حضور دارند؛ در مشاغلی که جنبه تحقیقاتی و مطالعاتی دارد و طبیعتاً یک مهندس و حتی یک استاد دانشکده مهندسی هم نمیتواند در چنین سمتهایی کار کند اما بنا به اعتمادهایی که وجود دارد و نگرشی که در انتخاب مسئولان هست، میبینید که نگرش غیرتخصصی و یا مرتبط با واحدهای انتظامی و… مشاغل مختلف را در دست گرفتهاند.
– ممکن است در اینجا این مسئله مطرح شود که بخشی از فعالیت مبارزه با قاچاقچیها است که الزام دارد با نیروی انتظامی هم در ارتباط باشیم، اما بخش مهمیتری هم با وجه به گفتههای شما وجود دارد که مغفول مانده است.
از این قضیه از حوزه علوم انسانی در وهله اول در حوزه مطالعات اجتماعی، فرهنگی و جامعهشناختی است که باید این نقش را برجسته کرد و اینکه مسئولان محترم بیایند و هر چند سال یکبار از بالارفتن آمار خبر بدهند، که کار نمیشود و در ضمن پژوهشگران دیگری که در این زمینه تحقیق میکنند، این روند را نشان دادهاند.
باید از مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر، پرسید که آمار بالا میرود شما چه میکردید و ظاهراً برنامه تاثیرگذار برای کنترل این قضیه نداشتهاید و طبیعتاً ندارند؛ اذهان این افراد از درک برخی فرآیندها که در جامعه اتفاق میافتد، قاصر است. در بسیاری از موارد ظرفیت شناختی لازم وجود ندارد که ما بفهمیم که چه اتفاق میافتد و کارها هم بیشتر جنبه سازمانی دارند که مینشینند و بعد از مدتی اهدافشان میشود حفظ سازمان یا اینکه حوزه عمل سازمانشان را گسترش دهند. بدون اینکه بپردازند به حل مسئله؛ آنها توانایی حل مسئله ندارند.
-الان رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر وزیر کشور است که از این طریق امنیتی برای سازمان هم ایجاد میشوند.
در بسیاری از موارد هم شخصیتهای درجه اول، به عنوان سمبلیک، رئیس این نهادها میشوند. در مورد ستاد مبارزه با مواد مخدر هم میگویند که سازمان تحت نظارت وزیر است و شورایی هم دارند که رئیسجمهور یا وزیر اطلاعات در آن حاضر میشود. این سازمان برای خودش حریمی حفاظتی امنیتی پیدا میکند و معلوم نیست با آن چه کار میشود کرد؟ چه کسی باید از آن توضیح بخواهد؟ و مدیران کل و روسا هم میگویند که ما به وزیر و هیات دولت گزارش میدهیم. سازمانیشدن مبارزه با آسیبهای اجتماعی هرچند که بخشی از آن اجتنابناپذیر است اما در مواردی هم مشکلزا است و باید برای آن تدبیری اندیشید.
انتهای پیام
میدانید چرا ؟ ما میدانیم و میدانیم که شما هم میدانید اقای عزیز .ولی خوب دانستن کم خطر تر از گفتن است.