تحلیلی بر گستردگی جغرافیایی اعتراضات، طبقه، نسل و نسبت به جمعیت
روزنامه اعتماد نوشت: با توجه به ماهیت جنبش «زن، زندگی، آزادی» و شهرها و استانهای درگیر در آن، باید عوامل اقتصادی و فرهنگی و دغدغه سبک زندگی را به عنوان عوامل محرک اعتراضات، در کنار هم دید. به عبارت بهتر اعتراضات توامان دلایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داشته است و بر اساس اطلس جغرافیایی اعتراضات، میتوان نتیجه گرفت که طبقه متوسط و طبقات ضعیفتری که هنوز به لحاظ فرهنگی خود را در کنار طبقه متوسط میدانند در این اعتراضات احتمالا بیشترین مشارکت را داشتهاند.
تحلیل جغرافیایی ویدیوها و خبرهای اعتراضات پس از فوت مهسا امینی نشان میدهد این اعتراضات به لحاظ جغرافیایی گسترده و به لحاظ طبقاتی وابسته به تحرکات طبقه متوسط است.
مرگ مهسا امینی در پایان شهریور سال جاری، جرقه یکی از پردامنهترین اعتراضات اجتماعی در سالیان اخیر را رقم زد. از زمان آغاز اعتراضات در اواخر شهریور ماه تا اواخر آبانماه، شهرها و استانهای مختلفی در سراسر کشور شاهد اعتراضات خیابانی بودند. در طول ۲ ماه گذشته شهرهای متعددی شاهد اعتراضات بودهاند. فراوانی، پراکندگی و تداوم این اعتراضات بیانگر آن است که این جنبش محدود به یک مساله و جغرافیای خاص نیست. از همین رو است که مطالعه شدت اعتراضات در شهرهای مختلف میتواند تصویر بهتری از انگیزههای این اعتراضات به دست دهد. فهم دقیق از میزان اعتراضات در هر شهر و استان میتواند زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اعتراضات را بهتر روشن کند.
با توجه به آنکه امکان جمعآوری اطلاعات میدانی از اعتراضات فراهم نیست، یکی از روشهای تهیه اطلس جغرافیای اعتراضات، رجوع به اخبار منتشر شده از اعتراضات در شبکههای اجتماعی است و بر اساس تعداد اخبار منتشر شده از هر شهر و استان، می توان تخمینی از شدت اعتراضات در هر استان زد. در این میان، یکی از کانالهای فعال که اقدام به انتشار ویدیوهای اعتراضی میکند را مورد بررسی قرار دادیم. بررسی اخبار منتشر شده در این کانال میتواند تصویری از شدت اعتراضات در هر شهر و استان در قیاس با استانهای دیگر به دست دهد. بدیهی است که اتکا به دادههای یک کانال تلگرامی بهتنهایی نمیتواند از دقت کافی برای ارایه یک اطلس جغرافیایی از اعتراضات کافی باشد، اما از این طریق میتوان تصویری اولیه از شدت اعتراضات و اطلس جغرافیایی آن به دست آورد؛ خصوصا آنکه امکان قیاس اعتراضات در شهر و استانهای مختلف را فراهم میکند.
بر اساس تحلیل یافتههای به دست آمده، میتوان براساس تعداد اخبار منتشر شده راجع به هر استان، شدت اعتراض در استانهای مختلف در قیاس با یکدیگر را به ۶ دسته تقسیمبندی کرد.
استانهای با شدت اعتراضات بسیار زیاد (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان حداقل ۲۰۰ بار تکرار شده است).
استانهای با شدت اعتراضات زیاد (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ بار تکرار شده است).
استانهای با شدت اعتراضات متوسط (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان بین ۵۰ تا ۱۰۰ بار تکرار شده است).
استانهای با شدت اعتراضات کم (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان بین ۳۰ تا ۵۰ بار تکرار شده است) .
استانهای با شدت اعتراضات خیلی کم (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان بین ۱۰ تا ۳۰ بار تکرار شده است).
استانهای با شدت اعتراضات ناچیز (استانهایی که نام خودشان یا یکی از مناطقشان کمتر از ۱۰ بار تکرار شده است).
بر اساس این دستهبندی از تعداد اخبار منتشر شده، میتوان این اطلس جغرافیایی از اعتراضات ایران را ارایه کرد.
دستهاول: استانهای با بیشترین میزان اعتراضات
بر اساس یافتههای به دست آمده، بهترتیب دو استان تهران و کردستان، شاهد بیشترین حجم اخبار اعتراضات در طول ۲ ماه اخیر بوده است. در استان تهران به ترتیب مناطق اکباتان، نازیآباد، ستارخان، ولیعصر، بلوار کشاورز، سعادتآباد، نارمک، تهرانپارس، پونک، امیرآباد، تجریش، چیتگر، خیابان شریعتی و لالهزار بیشترین میزان اعتراضات را داشتهاند؛ به این معنا که اخبار اعتراضات منتشر شده از اکباتان بیشترین تعداد و اخبار اعتراضات منتشر شده از لالهزار کمترین تعداد را داشته است (راجع به هریک از این مناطق حداقل ۱۰ خبر منتشر شده است) . همچنین اخبار دانشگاه شریف، کوی دانشگاه (دانشگاه تهران)، دانشگاه الزهرا و دانشگاه شهید بهشتی نیز به ترتیب بیشترین خبرها را در میان دانشگاههای شهر تهران به خود اختصاص داده است. در استان کردستان، به ترتیب اخبار شهرهای سنندج، سقز، مریوان، بوکان، مهاباد، اشنویه، کامیاران، دیواندره و دهگلان بیشترین تکرار را در میان اخبار منتشر شده داشته است؛ به این معنا که اخبار مربوط به سنندج و سقز بیشترین تکرار و اخبار مربوط به دیواندره و دهگلان کمترین تکرار را داشته است (راجع به هر یک از این مناطق حداقل ۱۰ خبر منتشر شده است).
دسته دوم: استانهای با شدت اعتراضات زیاد
دسته دوم، استانهایی هستند که شدت اخبار اعتراضات در آن «زیاد» بوده است که براساس یافتههای به دست آمده استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، فارس، البرز و مازندران در این گروه جای میگیرند. بر این اساس، در استان خراسان رضوی، اخبار شهر مشهد و دانشگاه فردوسی بیشترین تکرار را داشته است. در استان البرز، اخبار راجع به شهرهای کرج، گوهردشت و فردیس بیشترین تکرار را داشته است. در استان سیستان و بلوچستان، به ترتیب اخبار شهرهای زاهدان، خاش و چابهار بیشتر از همه تکرار شده است و در استان مازندران نیز اخبار اعتراضی بهترتیب راجع به شهرهای بابل، آمل، ساری، لاهیجان و نوشهر بیش از همه تکرار شده است. همچنین در این دسته اخبار استان فارس نیز زیاد به چشم میخورد. علاوه بر اینکه در شهر شیراز اخبار اعتراضات در قیاس با سایر شهرها زیادتر بوده است، حمله تروریستی به حرم شاهچراغ نیز باعث افزایش اخبار مربوط به این استان شده است.
دسته سوم: استانهای با شدت اعتراضات متوسط
دسته سوم استانهایی هستند که میزان اخبار اعتراضات در آنها در قیاس با سایر استانها «متوسط» ارزیابی شده است. در این دسته تعداد اخبار اعتراضات راجع به مراکز استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی (تبریز)، گیلان (رشت) و کرمانشاه نیز به ترتیب بیشترین تکرار را داشته است. همچنین استان خوزستان نیز در این دسته قرار میگیرد و اخبار منتشر شده راجع به شهرهای اهواز، ایذه و دزفول، بهترتیب بیشترین تکرار را داشته است.
در این دسته مراکز استانهای کرمان، مرکزی (اراک) و قزوین قرار دارند. اخبار اعتراضات مربوط به این استانها در قیاس با سایر استانهای دیگر، کمتر تکرار شده و بههمین دلیل در دسته استانهای با شدت اعتراضات کم قرار گرفتهاند.
دستهپنجم: استانهای با شدت اعتراضات خیلی کم
این دسته بیشترین تعداد استانها را به خود اختصاص داده است و بهترتیب مراکز ۱۲ استان اردبیل، قم، بوشهر، یزد، ارومیه، همدان، زنجان، هرمزگان (بندرعباس)، ایلام، لرستان (خرمآباد)، گلستان (گرگان) و چهارمحال و بختیاری (شهر کرد) در آن قرار دارند. اخبار اعتراضات در شهر عسلویه استان هرمزگان نیز در این دسته قرار گرفته است. میزان اخبار اعتراضات در این ۱۲ استان، در قیاس با سایر استانها خیلی کمتر بوده است.
دسته ششم: استانهای با شدت اعتراضات ناچیز
این دسته نیز شامل ۴ استان میشود که عبارتند از مراکز استانهای سمنان، کهگیلویه و بویراحمد (یاسوج)، خراسان شمالی (بجنورد) و خراسان جنوبی (بیرجند). در این ۴ استان تعداد دفعات اعتراضات [جزئی] بوده است و به همین دلیل نیز بین ۱ تا ۹ خبر راجع به هر یک از این استانها در این منبع منتشر شده است.
تحلیل یافتهها
اگر این منبع توانسته باشد اخبار اعتراضات را بهطور نسبتا خوبی پوشش دهد، اطلس جغرافیایی اعتراضات اخیر حاوی نکات قابل توجهی است و تحلیل این یافتهها با این پیشفرض انجام میشود که تعداد اخبار منتشر شده از اعتراضات در این منبع تا حد خوبی توانسته است شدت اعتراضات در هر استان را نشان دهد.
اگر بخواهیم این یافتهها را بر اساس جمعیت هر استان تحلیل کنیم، باید گفت در رابطه با برخی استانها نوعی رابطه همبستگی میان جمعیت و شدت اعتراضات مشاهده میشود؛ بهعبارت دیگر هرقدر جمعیت استان کمتر بوده شدت اعتراض نیز در آن کمتر بوده است. با اینحال، در برخی دیگر از استانها این رابطه چندان مشاهده نمیشود. از این منظر استانهایی که میزان اعتراضات در آن نسبت به جمعیتشان بیشتر بوده عبارتند از: استانهای کردستان، قزوین، مرکزی (اراک)، مازندران و سیستان و بلوچستان. همچنین استانهایی که در آن شدت اعتراضات نسبت به جمعیتشان کمتر بوده عبارتند از: گلستان (گرگان)، کرمان، خوزستان و اصفهان. به همین جهت در تحلیل میزان اعتراضات، علاوه بر متغیر جمعیت هر استان، باید عوامل و دلایل دیگری را نیز مد نظر قرار داد.
بر این اساس، شدت زیاد اعتراضات در شهر تهران و شهرهای استان کردستان با توجه به ماهیت و عوامل شکلدهنده به این اعتراضات، تا حدی طبیعی است و اینکه در این دو استان، بیش از سایر استانها اعتراض شده است را میتوان به ماهیت این جنبش اعتراضی از یک سو و زادگاه مهسا امینی از سوی دیگر نسبت داد. جنبش زن، زندگی آزادی که طبقه متوسط را با خود همراه کرد، بهطور طبیعی بیشتر از همه در تهران نمود پیدا کرده است که بهلحاظ طبقه متوسط فرهنگی و اقتصادی بیشترین جمعیت را در خود جای داده است. مردم استان البرز نیز به دلیل مجاورت با تهران که بیشترین تبادلات فرهنگی را با مردم پایتخت دارند، طبیعتا از پتانسیل اعتراضی بیشتری در قیاس با سایر شهرها و استانها برخوردارند. استان سیستان و بلوچستان نیز، به دلیل آنچه در آنجا رخ داد و مرگ تعدادی از هموطنان بلوچ، طبیعتا مورد توجه بیشتر قرار گرفته و اخبار بیشتری راجع به آن منتشر شده است. اما آنچه قابل تامل است، شدت اعتراضات در شهر مشهد و شهرهای استان مازندران است. شدت بالای اعتراضات در این شهرها، خصوصا در قیاس با کلانشهرهایی نظیر تبریز، اصفهان و حتی شیراز قابل تامل است و نشان میدهد که اعتراضات را صرفا نباید با متغیرهای فرهنگی یا جمعیتشناختی تحلیل کرد و عوامل دیگری نیز در شدتبخشیدن به اعتراضات نقش ایفا میکنند. بهنظر میرسد که در کنار مطالبات سبک زندگی، مطالبات اقتصادی نیز در افزایش اعتراضات در این مناطق تاثیر داشته است. حتی نقش این دو عامل را میتوان در مناطق متنوعی که در تهران شاهد اعتراضات بودهاند نیز مشاهده کرد. نکته دیگر اما آن است که در محرومترین استانهای ایران کمترین میزان اعتراضات رخ داده است. این امر نشان میدهد که اعتراضات را نباید صرفا به عوامل اقتصادی و محرومیتهای ناشی از آن تقلیل داد. اگر اعتراضات صرفا ریشهها و انگیزههای اقتصادی داشت، باید در حاشیه شهر تهران (محلهایی که در آبان ۹۸ شلوغ شده بود) یا در استانهای محروم از شدت بیشتری برخوردار میشد؛ در حالی که یافتهها این موضوع را تایید نمیکند.
با توجه به ماهیت جنبش «زن، زندگی، آزادی» و شهرها و استانهای درگیر در آن، باید عوامل اقتصادی و فرهنگی و دغدغه سبک زندگی را به عنوان عوامل محرک اعتراضات، در کنار هم دید. به عبارت بهتر اعتراضات توامان دلایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داشته است و بر اساس اطلس جغرافیایی اعتراضات، میتوان نتیجه گرفت که طبقه متوسط و طبقات ضعیفتری که هنوز به لحاظ فرهنگی خود را در کنار طبقه متوسط میدانند در این اعتراضات احتمالا بیشترین مشارکت را داشتهاند. دلیل این امر نیز محرومیت نسبی است که این قشر از مردم تجربه کرده که طبق نظریات مرتبط با اعتراضات اجتماعی، مردمی که این نوع از محرومیت را تجربه کرده باشند، از پتانسیل بیشتری برای اعتراض برخوردارند. این محرومیت را نباید صرفا مترادف با محرومیت اقتصادی دانست، بلکه به معنای از دست دادن امکاناتی است که این گروه از مردم پیش از این در اختیار داشته اما حالا به دلایل بحرانهای اقتصادی از آن محروم شده است. با این حال، این جمعیت معترض همچنان بهلحاظ فرهنگی نیز خود را متعلق به طبقه متوسط میدانند و عوامل فرهنگی و سیاسی مرتبط با مطالبات سبک زندگی نیز یکی از عوامل مهم در ایجاد انگیزههای اعتراضی بوده است.
انتهای پیام
نویسنده این متن یا سواد جغرافیای سیاسی ایران را ندارد یا تعمد داشته است. اولا” استانی به نام ارومیه نداریم بلکه نام استان آذربایجان غربی است. ثانیا” شهرهای بوکان، مهاباد واشنویه که نویسنده متعلق به استان کردستان دانسته، جزو استان آذربایجان غربی هستند. در ضمن عسلویه هم متلق به استان بوشهر هست نه استان هرمزگان. یافته نهایی متن هم بسیار آبکی است.