نگاه انتقادی به پدیده «تتلو»
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
امیرحسین مقصودلو، بیش از آنکه خواننده باشد و یا دوست داشته باشد خواننده شناخته و معرفی شود، پدیدهی اجتماعی جدید است. پدیدهای که به دلیل نامتعادل شدن جامعه نمایی کوچک از عدمتعادل است. جامعه امروز خودمان را اندکی واقعبینانه بنگریم، هر کجای آن را نگاه کنیم با بحران اجتماعی روبرو میشویم. افزایش افراد افسرده و ناامید از زندگی، افزایش آمارهای خودکشی، بالا بودن تصادفهای رانندگی، بالا بودن آمارهای طلاق، پیر شدن جمعیت، افزایش نزاعهای خیابانی و صدها و هزاران مشکل اجتماعی دیگر پژواک جامعه کجکردار ایران امروز است. جامعهای که چه آن را در حال گذار بدانیم یا آن را متعادل و عادی فرض کنیم، تفاوتی در واقعیتها و بروندادهای رفتار بخش قابل توجهی از افراد این جامعه نخواهد داشت. افراد جامعهای که نیمی از زیست روزمره را در خشکی سپری میکنند و نیمی در آب؛ هنوز تکلیف شماری از افراد این جامعه با خودشان و خواستههایشان روشن نیست.
در میان صفحه، کانالها و گروههای شبکههای اجتماعی صدها و هزاران کاربر ایرانی و فارسیزبان را میتوان یافت که مروج رفتارهای نامتعادل هستند. افرادی که قبل از ورود به فضای مجازی کمتر کسی آنها را میشناخت، حال با سخنانی عجیب، برونداد رفتارهایی ناهنجار در کمترین زمان ممکن صدها هزار دنبال کننده پیدا میکنند. اگر آن افراد رفتاری غیراجتماعی و هنجارشکن دارند و بعضا از پوشش و ادبیاتی ساختار شکنانه استفاده میکنند و اینکه خود ناهنجارشان را نمایان میکنند حرفی نیست، ولی نمیتوان دنبال کنندهها و مروجان آنان را نادیده گرفت. ساخت صدها صفحه به طرفدارای از این افراد معنایی به غیر از تبلیغ رفتارهای غیراجتماعی و ناهنجاری و دامن زدن به زندگی در فضای نامتعادل نیست. به بیانی دیگر، با درصدی کمتر میتوان اکثر دنبال کنندههای آنان را نیز نابهنجار دانست. راهاندازی صدها صفحه فحشهای رکیک و مسابقه فحش دادن به همدیگر و رایگیری در پایان هر مسابقه دقیقا بازتاب شرایط رو به گسترش انسانهای روانپریش است. انسانی که هنجارهای جامعه را میشناسد و با همین آگاهی زیست میکند، برای کسب لایک بیشتر به هر شکلی درنمیآید.
تتلو در چنین جامعهای بروز پیدا میکند. جامعهای با روابط سالم و متعادل خروجی دیگری دارد، آدمی دیگر میسازد، لااقل تتلو نمیسازد. جامعهی امروز به راهی میرود نامشخص و ناروشن، هدفش را گم کرده و در میان این ره گم کردن آدمیانی یافت میشوند که انعکاس وضعیت بخش غیرعادی جامعه خودمان هستند. روزهای نخست خوانندگی تتلو -گمان کنم ابتدای سال 1383 – 84 سبک خواندن و رفتار او عادی است، قابل درک است. با این تفاوت که خیلی زود وی و اطرافیانش متوجه شدند تصویر متحرک آنقدر جذاب است که به سوی ضبط و پخش کلیپ کشیده شدند؛ همان روزهایی که عدهای تلاش میکردند صدایی بهتر داشته باشند تتلو کلیپی کمکیفیت، از هم گسیخته، بدون سناریو ولی پر بازدید را منتشر کرد. با گذشت زمان دیگر خبری از آن رفتارهای نرمال نبود. گویی موج ویرانگر ماندن به هر قیمتی در صحنه رسانهها و پریدن به سکوهای پیروزی و موفقیت و تشویقهای مکرر طرفدارانش و یافتن هوادارانی نوجوان و تازه نفس با پیامها و درخواستهای عجیب او را از راه معمول خوانندگی به دور داشت. او و بسیاری دیگر که پای در عرصه شبکههای اجتماعی مجازی مینهند قدرت تحلیلشان و فهمشان از رویدادهای اجتماعی ناچیزتر از آن است که بتوانند وضعیت را درک و در مقابل درخواستها و فشار هواداران مقاومت کنند. گویی در لحظهای نامشخص و نامعلوم به سویی هل داده میشوند.
خوانندهای که میخواهد بدون داشتن تجربه و سابقه در بازیهای حرفهای بازیکن فوتبال شود. صدها طرح خالکوبی روی بدن خود نقاشی میکند، از روزها قبل برای چنین خالکوبیهایی تبلیغ میکند، عکس و فیلم میگذارد و از ریزه کاریها میگوید، از تراشیدن ریش و سبیلاش عکس میگذارد، فیلم جوراب پوشیدنش را منتشر میکند و از هوادارانش میخواهد با گفتن «بغبغوو» خودی نشان دهند. برخی تکرار این بغبغوو را نوعی اعتراض به وضعیت خودشان عنوان کردند. جوانان و نوجوانانی که امیدی به زندگی بهتر و دست یافتن به خواستههای حداقلی ندارند و حال با تقلید صدای کبوتر جایگاه بزرگتر و بهتری میخواهند، در حالی که در خوشبینانهترین حالت تکرار این صدا چیزی جز رفتن به سوی ناکجاآباد رفتاری عنوان دیگری ندارد. از سویی دیگر؛ میتوان خط کارهای خوانندههای سنتی و پاپ کشور را طی 10 الی 20 سال اخیر مشاهده کرد، اکثر این خوانندگان در کلاس کاری خود مشغول به کار هستند و کمتر اتفاق میافتد خوانندهای از سنتیخوانی به سوی پاپ، راک و… کشیده شود. معمولا جایگاه خود را میدانند. تتلو مشخص نیست کجاست، نمیتوان از ترانههای خالهزنکی به عرشه ناو رفت و از انرژی هستهای خواند، صعودی این چنین سقوط به همراه دارد. متن ترانههای او بازتاب اعتدال در فکر و رفتار نیست، گویی گاه میخواند که خوانده باشد و از غافله تولیدهای بیمحتوا عقب نماند و بارها و بارها عبارتی را تکرار میکند که خالی از معناست.
حرفهای یکسال اخیر وی را در کنار هم قرار دهید، به ویژه مصاحبه با برنامه «دید در شب» که چند روزی بعد از پخش کلیپ انرژی هستهای پخش شد وقتی عکس آمانو را به او نشان دادند گفت: نمیدانم – نمیشناسم! توضیح داد که چیزی درباره مسالهی هستهای نمیداند و با افتخار ادامه داد که از این چیزها سر در نمیآورم! ولی به خود اجازه میدهد در همین مورد «نمیدانم»، بخواند. از دیدن و خواندن این حرفها چه چیزی دستگیرمان میشود!؟ با خواننده روبروییم و یا کسی که عشق رسانه و بودن و ماندن در صدر رسانهها او را به مرز خودویرانگری سوق داده است؟ اگر تتلو اندکی از وضعیت کشور و نهادهای آن باخبر بود و قدرت افراد را میدانست به آسانی اقدام به فحاشی نمیکرد. بارها و بارها در نفی این و آن فحش داده است، فحش را منتشر و بعد از مدتی بخاطر آن فحاشیها معذرتخواهی کرده است. چرا؟ دیدن آن مصاحبه میزان درک او را از محیط پیرامونش به خوبی نشان میدهد، گویی اوست مرکز عالم خوانندگی و کسی دیگر کوچکترین جایی در این میدان ندارد.
پاشایی پدیده بود متفاوت از امیرحسین مقصودلو، پدیدهای برای انسانهای شکست خورده و کسانی که با گوشت و پوست خودشان تجربه شکست تلخ عاشقی را لمس کرده بودند؛ گویی او فقط برای آنها میخواند و غمشان را با صدایی رسا فریاد میکرد. تتلو پدیده کسان دیگر است، جوانان و نوجوانانی که هنوز در ابتدای راه زندگی هستند، معنی چشیدن سردی و گرمی زندگی را درک نمیکنند. بعید است انسانهای زحمتکش، کارمندان اداره و یا با تجربه صدای کبوتر دربیاورد و خود را «تتلیتی» بنامند. نسل حامی وی گمان دارد ریتم زندگی همیشه شش و هشت است، در ذهنشان جایی برای ریتمهای کند و نامرتب زندگی نیست!
پینوشت: نقدهای دیگری هم به تتلو وارد است، ولی نمیتوان یکپارچه او را نقد کرد و پیامدهای بازداشت او را در نظر نداشت. صدها و بلکه هزاران خواننده زیرزمینی و هنجارشکن در کشور حضور دارند که ذرهای پایبند قاعده، قانون و هنجارهای اجتماعی نیستند ولی به دلیل کمترشناخته شدن، کاسبی و مراسمهای خود را دارند. آنقدر مراسمهای زیرزمینی برایشان ارزش ریالی دارد که خودشان را همان زیر مخفی نگاه دارند. حداقل اینکه تتلو از زیرزمین به روی زمین آمده است. حرفهای عجیب میزند ولی اعمالش قابل رصد کردن است، جلو چشم است. اگر سخن غریب بر زبان جاری آنقدر امکان دارد که از کرده خویش اظهار پشیمانی کند. یادمان باشد هر عمل و رفتاری که انجام میدهیم نمیبایست منجر به هل دادن او به سمت زیرزمین شویم. تتلو نیاز به مشاوره، آگاه شدن، مطالعه، فکر کردن و کنترل احساسات دارد نه زندان.
انتهای پیام
سلام،
خوب است خودتان اعتراف می کنید که سرکوب عامل پنهان ماندن بسیاری از رفتارهای ناهنجاری است که در پنهان به حضورشان ادامه می دهند. …
این ادم تعادل روانی ندارد و حتی ارزش نقد شدن….
چه كارش داريد بنده خدا رو ؟ اجازه بديد با جامعه تتليتى ها حالشو ببره ! مگه اين بنده خدا از دكتر حسن عباسى يا دكتر پور ازغدى چى كم داره ؟ شايد هم در نزد خداوند تبارك و تعالى از « من و تو » عزيزتر و مقرب تر هم باشه خدا رو چى ديدى ؟ تازه اگه راستشو بخواهى اثرات رفتار و گفتار اين هندمند مردمى ! به مراتب كمتر از خطراتيه كه از جانب حاج حسين آقا كيهانيان ( كثّرالله امثالهم ) متوجه جامعه ماست ! حالا ميل خودتونه هر طور كه صلاح ميدونيد !