یک بام و دو هوای «پیروز» و «لالین»
پیام ما نوشت:
«لالین» توله خرس سیاه بلوچی قرار است به باغ وحش چاه نیمه زابل منتقل شود، همان باغوحشی که زیرمجموعه دانشگاه زابل است و به گفته مسئولان دانشکده دامپزشکی دانشگاه زابل، نخستین باغ وحش تحقیقاتی کشور به شمار میرود. با این حال جستجوی نام این باغ وحش در اینترنت دادههایی به شما میدهد که گزینه تحقیقاتی بودن را تحتالشعاع خود قرار میدهد. نمونهاش خبری که در ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ یعنی تنها دو سال پیش در میزان منتشر شد و در آن انتقادهای جدی به وضعیت نگهداری خرس سیاه بلوچی در این باغ وحش مطرح شده بود. چند سال پیش از آن هم تصویری از یک شیر با چشم عفونتدیده از «چاه نیمه» زابل منتشر شد و واکنشهای زیادی به همراه داشت. ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ «پیام ما» گزارش دیگری درباره این باغ وحش منتشر کرد که در آن آمده است: «نادیا، خرس سیاه بلوچی در باغ وحش چاه نیمه زابل تلف شده و وحید پورمردان، مدیرکل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان میگوید این مرکز نه تنها مکاتبهای در خصوص اطلاعرسانی موضوع به این ادارهکل نکرده بلکه به نظر میرسد نادیا طی چند روز گذشته تلف شده و مسئولان باغ وحش قصد پنهان کردن این موضوع را داشتهاند.این در حالی است که فعالان حوزه معتقدند نادیا در حدود سه ماه پیش تلف شده و حالا جسم خرس تاکسیدرمی هم شده است.» حالا قرار است «لالین» که در بلوچی نامش به معنای «دردانه» است از پردیسان به چاه نیمه منتقل شود.
گرفتاریهای «لالین» معلوم نیست از کی شروع شد، ما از سیزدهم خرداد که تحت فشار شدید از قاچاقیان کشف شد، از وضع او باخبریم. همان وقت که روی سر و صورتش زخمهای متعدد و روی گردنش موریختگی ناشی از طناب به چشم میخورد و اداره کل اصفهان که تحت حوزه استحفاظی آنها این کشف صورت گرفته بود، مسئولیت لالین را به عهده گرفت و فربد خاکپور هم دامپزشکش شد. لالین چند ماهی در اصفهان ماند و از آنجا که بومی استان نبود، به پردیسان منتقل شد. این روزها اما خبر میرسد که رایزنیها با باغ وحش «چاه نیمه» زابل انجام شده تا «دردانه پردیسان» به زابل منتقل شود، باغوحشی که گرچه در استان زیستگاه این گونه قرار گرفته اما با انتقادهای زیادی از سوی کارشناسان هم مواجه است.
فربد خاکپور: نه تنها باغ وحش «چاه نیمه» زابل که یکی از دورافتاده ترین و غیراستانداردترین باغ وحشهای ایران است و کارشناسان، عکاسان و گردشگران بسیار به ندرت از آن بازدید میکنند بلکه هیچ کدام از دیگر باغ وحشهای ایران هم لایق و مناسب نگهداری از لالین نیستند. «لالین» این پتانسیل را دارد که نقطه عطفی در ارتقای حفاظت از خرس سیاه بلوچی در ایران باشد. حضور «لالین» به عنوان یک فرصت کمیاب و ارزشمند بهترین بهانه علمی و منطقی برای تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی در ایران است
لالین؛ نقطه عطفی در ارتقای حفاظت از خرس سیاه بلوچی
فربد خاکپور دامپزشک حیاتوحش که درمان و مراقبت از لالین را از زمان کشف از دست قاچاقچیان برعهده داشت، به «پیام ما» میگوید: «اساسا باغ وحشها در ایران کارکرد حفاظتی، پژوهشی و علمی ندارند. به این معنا که هیچ یک از حیوانات وحشی درخطر انقراضی که در دهههای گذشته به باغ وحشهای مختلف تحویل داده شدهاند در پروژههای حفاظتی یا تحقیقاتی موثر بر حفاظت نقشی ایفا نکردهاند. این سرنوشت را در آخرین مورد خرس سیاه باغ وحش زابل که تمام طول عمرش بدون فایدهای برای حفاظت زیرگونه خرس سیاه بلوچی گذشت و ژن ارزشمندش به هدر رفت و همچنین تمام پلنگهای ایرانی متفرق در باغ وحشهای استانهای مختلف میتوان شاهد بود. هیچ یک از آنها در پروژههای حفاظتی مرتبط با پلنگ ایرانی نقشی نداشتهاند و به حفاظت گونه خودشان کمکی نکردهاند.» او تاکید میکند باغ وحشهای ایران به دلیل غیراستاندارد بودن، نه تنها در امور حفاظت از حیاتوحش نقشی ندارند بلکه با «رفتارها و نمایشهای غیراصولی و غیرعلمی» میتوانند در ترویج تجارت غیرقانونی حیات وحش هم سهیم باشند. خاکپور با این مقدمه مخالف انتقال «لالین» به زابل است: «لالین به عنوان خرس سیاه بلوچی گوشتخوار که به شدت در خطر انقراض جهانی است، جایش در چنین مراکز ضدحفاظتی بیهدفی نیست.» او تاکید میکند که خرس سیاه بلوچی مانند یوز آسیایی، از نظر علمی سزاوار یک مرکز تحقیقات و نگهداری اختصاصی است: «در ایران برای گونههای مختلف حیات وحش، مراکز نگهداری خصوصی و دولتی به اشکال گوناگون وجود دارد که از جمله آنها میتوان مراکزی برای یوز آسیایی، گاندو، گوزن زرد ایرانی و .. اشاره کرد. پس انتظار تاسیس یک مرکز تحقیقات و نگهداری برای خرس سیاه؛ انتظاری کاملا علمی، حفاظتی، معقولانه و مقدور است. این کار میتواند با بودجه دولتی و یا کمک بخش خصوصی به ثمر برسد و تا زمان تاسیس و افتتاح چنین مرکزی، سازمان حفاظت محیط زیست در کلینیک حیاتوحش پردیسان فضای مناسبی برای اسکان طولانیمدت «لالین» در اختیار دارد. این فضا در گذشته برای نگهداری طولانیمدت خرس قهوهای در این سازمان مورد استفاده قرار گرفته است.»
داود میرشکار: گونههای بالغی که از طبیعت جدا شده و یا از متخلف کشف میشوند امکان بازگشت را دارند ولی گونهای که از طفولیت در اسارت بوده، برایش این امکان وجود ندارد. با رهاسازی «لالین» در طبیعت خشن سیستان و بلوچستان در واقع باعث مرگ او میشویم
این دامپزشک حیاتوحش میگوید: نه تنها باغ وحش «چاه نیمه» زابل که یکی از دورافتاده ترین و غیراستانداردترین باغ وحشهای ایران است و کارشناسان، عکاسان و گردشگران بسیار به ندرت از آن بازدید میکنند بلکه هیچ کدام از دیگر باغوحشهای ایران هم لایق و مناسب نگهداری از لالین نیستند. «لالین» این پتانسیل را دارد که نقطه عطفی در ارتقای حفاظت از خرس سیاه بلوچی در ایران باشد. حضور «لالین» به عنوان یک فرصت کمیاب و ارزشمند بهترین بهانه علمی و منطقی برای تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی در ایران است.
رفتار دوگانه محیط زیست با یوز و خرس
یک کارشناس دیگر هم درباره وضعیت «لالین» و انتقالش به چاه نیمه زابل به «پیام ما» میگوید: زمانی که این توله خرس پیدا شد قرار بود در مرکزی که در یکی از زیستگاههای این گونه است، نگهداری و سپس رهاسازی شود. با این حال هیچ استانی قبول نکرد که چنین مرکزی را برای این گونه ایجاد کند. آنها ادعا میکردند بودجهای از مرکز به آنها نرسیده و در صورت پذیرش «لالین» درگیر حواشی آن خواهند شد. در نهایت این توله خرس به پردیسان منتقل شد و در حال حاضر هم گفته میشود قرار است آن را به باغوحشی در زابل بفرستند.
این کارشناس که خواست نامش محفوظ بماند، میگوید دستورالعملهایی در جهان وجود دارد که نشان میدهد لالین همچنان میتواند رهاسازی شود: «متاسفانه تصمیم بر این است که این توله خرس به باغوحشی که استاندارد نیست برده شود، این کار اشتباه است، اگر باغوحش برای گونهای با درجه حساسیت خرس سیاه مناسب است، چرا یوزها به باغوحش منتقل نشدهاند.»
او از آنچه «رفتارهای دوگانه» درباره یوز و خرس سیاه مینامد هم انتقاد میکند: «رفتار سازمان محیط زیست در مواجهه با یوز و خرس نشان دهنده نوعی استاندارد دوگانه است. در حق این توله خرس سیاه و سایر تولههایی که تلف شدهاند، اجحاف شده و میشود.»
مسائل فنی، چالش مرکز نگهداری خرس سیاه
داود میرشکار مدیرکل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «پیام ما» گفتههای منتقدان درباره وضعیت باغ وحش چاه نیمه را مغرضانه میداند. او میگوید: این باغ وحش ایراداتی داشته که جدیدا آنها را برطرف و محیط مناسبی را برای حیاتوحش فراهم کردهاند.او از بازدید معاون محیط طبیعی و مدیر دفتر حیاتوحش سازمان حفاظت محیط زیست از این باغوحش خبر میدهد و اضافه میکند: علیرغم اینکه پیشنهادهای دیگر برای نگهداری از این توله خرس سیاه وجود داشت، به واسطه اینکه زیستگاهش در استان سیستان و بلوچستان است، قرار شد این توله خرس سیاه به این مرکز منتقل شود. میرشکار در این باره که آیا امکان رهاسازی لالین وجود دارد یا خیر، پاسخ میدهد: گونههای بالغی که از طبیعت جدا شده و یا از متخلف کشف میشوند امکان بازگشت را دارند ولی گونهای که از طفولیت در اسارت بوده، برایش این امکان وجود ندارد. با رهاسازی «لالین» در طبیعت خشن سیستان و بلوچستان در واقع باعث مرگ او میشویم. باید توجه کرد که ما این توله خرس سیاه را برای نگهداری در باغوحش از طبیعت جدا نکردهایم بلکه ناچاریم برایش برنامهای داشته باشیم. فضایی که اکنون برای این گونه در نظر گرفته شده بسیار بزرگ و مناسب است و ایرادات آن برطرف شده است. او در این باره که چرا «لالین» در مرکزی مشابه یوزها نگهداری نمیشود، میگوید: این موضوع جزو سیاستگذاری های سازمان حفاظت محیط زیست است و بایستی معاون محیط طبیعی و یا مدیر دفتر حیاتوحش به آن پاسخ دهند که چرا برای این گونه هزینهای مشابه یوزها نشده است، اما یقین بدانید مسائل فنی در آن دخیل است.
انتهای پیام
اگه میخوایین دوروزه به کشتنش بدین حتما بفرستینش باغ وحش زابل ،ضمن اینکه محل زندگی این خرس بلوچستانه نه زابل
باغ وحش چاه نیمه یک تراژدی وحشتناک. خرس ها و شیرهایی که لاغر هستند و پوست شون از لاغری به شکمشون چسبیده. و انبوهی از مگس ها دور شون جمع شده.