حمله رجانیوز به اعتماد
ارگان رسانه ای جبهه پایداری نوشت:
روزنامه اعتماد در ۳۰ بهمن تحلیلی از وضعیت اصلاحطلبان پیرامون وقایع پاییز ۱۴۰۱ و اغتشاشات آن ارائه داده است. اما خروجی کار از تکرار مکررات و مشهورات خوانش طیف اصلاحطلب فراتر نمیرود و نهایتا تبدیل میشود به پروژه تطهیر موسوی و رپرتاژ برای سیدحسن خمینی!
روزنامه اعتماد تحلیلی از وضعیت اصلاحطلبان پیرامون وقایع پاییز ۱۴۰۱ و التهابات و اغتشاشات آن ارائه داده است. در این گزارش تلاش شده تا نمایی از صفحه شطرنج سیاسی داخل ایران، با محوریت مهرههای سیاسی اصلاحطلب به نمایش گذاشته شود؛ صفحهآراییای که تلاش میکند مرز مشخصی را میان اپوزیسیون خارج از کشور که عنوان براندازی را یدک میکشد با اپوزیسیون داخل کشور که طیف اصلاحات-اعتدال است، ترسیم کند. به گزارش رجانیوز؛ اما خروجی کار از تکرار مکررات و مشهورات خوانش طیف اصلاحطلب از وقایع اخیر فراتر نمیرود. بگذریم که در همان هم لنگ میزند و نهایتا تبدیل میشود به پروژه تطهیر موسوی و رپرتاژ برای سیدحسن خمینی! آنجا که فاصله میان موسوی و خاتمی را در بیانیههایشان چنان کم میکند که گویی یکی هستند. موسوی زمانی اهل خانه بود، الان فقط نانخور اضافی این خانه است! و جای دیگر از سید احمد خمینی چنین یاد میکند «اما در میانه طیف اپوزیسیون، مردی بلند قامت اما تنها ایستاده…» دست و پا زدن برای دست پر نشان دادن طیف اصلاحات نیاز به سعی و تلاش و واقع بینی بیشتر و ارتباط دقیقتر با جامعه دارد و با کلیشههایی که فاصله شگرفی با واقعیت دارند امکانپذیر نخواهد شد. اپوزیسیونی که دست خود در وضعیت فعلی تا مرفق آلوده است چگونه میخواهد نسخهی به زعم خود رهاییبخش ارائه کند؟ نویسنده با گمان واگذاری زمین به خارجنشینان مینویسد: «در سكوت اپوزيسيون داخل كشور، زمين بازی كاملا در اختيار اپوزيسيون برانداز خارجنشين قرار گرفت». در حالی که سران اصلاحطلبان اگر میتوانستند در اثنای اغتشاشات کلاهی برای خود بدوزند قطعا این کار را میکردند. جمعیت کمی که در خیابانها حاضر شد، در محدوده سنی ۱۶ تا ۲۵ سال قرار دارد. این نسل تنها خاطرهای که دارد، دوران سیاه حسن روحانی است با مجموعهای از مشکلات پیچیده که کشور با آنها رها شده بود. بنابراین و تفاوت زیست بخشی از این نسل، باید گفت ارتباطی میان آنها و سران اصلاحات وجود ندارد. البته کانال ارتباط اصلاحطلبان کاملا قطع نیست و به عناصر و چهرههای هنری و رسانهای و ورزشی انتقال یافته که همچنان توانایی بازتولید نوع دیگری از اصلاحطلبی(فرهنگی) را دارد اما در عرصه سیاسیِ وضعیت برای سران اصلاحطلب شبیه گره کور است.
انتهای پیام