چرا توافق ایران و عربستان به سرنوشت برجام دچار خواهد شد؟
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی توافق اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی نوشت:
بالاخره و بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از روی کار آورده شدن ابراهیم رئیسی، دولت سیزدهم توانست اتفاقی را در کارنامهی کاری خود رقم بزند که بتوان از آن به عنوان یک «دستاورد» نام برد؛ دستاوردی که البته مصداق «همسایهها یاری کنید …» است!
ماجرا از آتشافروزی تندروهای آتش به اختیار آغاز شد، هنگامی که احساس تکلیف کردند تا به نشانهی اعتراض به اعدام شیخی شیعه در عربستان دست به کار شوند و با حمله به سفارت این کشور درس عبرتی به «آل سقوط» بدهند. آنان که آن غائله را به راه انداختند هرگز تصور نمیکردند که روزی دولت مورد حمایتشان دست دوستی را به سوی «آل سعود» دراز کند.
فارغ از آنکه چه شد که این توافق حاصل شد این نکته حائز اهمیت است که همراهی ایران و عربستان، حتی اگر نیمبند و موقتی باشد، هم به سود این منطقهی پر آشوب است و میتواند شرایط را ازتنشآلودگی فعلی به سمت و سویی دیگر هدایت کند، البته این مهم هنگامی محقق خواهد شد که توهم بی تاثیر بودن مناسبات قدرتهای فرامنطقهای بر خاورمیانه را از ذهن دور کنیم.
دربارهی اینکه نقش اول توافق ایران و عربستان را چه کسی عهدهدار بود هم حرف و حدیث بسیاری گفته شده است. برخی بر این باورند که حضور پر رنگ علی شمخانی در قامت نمایندهی رهبری و دبیر شورایعالی امنیت ملی به این معناست که «نظام» از دولت انقلابیها قطع امید کرده است و مسیری دیگر را در سیاست خارجی برگزیده است و گروهی دیگر که دولتیها را هم شامل میشود بر این نکته تاکید دارند که «همه چیز زیر نظر رئیسجمهور است». در این میان افرادی هم هستند که پای سردارِ شهید را به میان کشیدهاند و مدعیاند که سنگ بنای توافق را فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران بنا نهاده است. آنان با اشاره به واپسین ماموریت سردار سلیمانی تاکید دارند که همان پیغام که قرار بود به عربستان برسد توانست سعودیها را به این نتیجه برساند که این توافق برد – برد است.
دربارهی اینکه توافق با عربستان را به نام چه کسی باید سند زد میتوان فرضیههای گوناگون دیگری را هم مطرح کرد اما به نظر میآید مهمتر از این فرضیهها اندیشیدن به این پرسش است که ما با چه نوع حکمرانی مواجه هستیم که شکستها یتیم هستند و برای پیروزیها هزاران پدر یافت میشود؟! در چنین ساختاریست که بدیهیترین اصل حکومتداری که تناسب میان مسئولیت و اختیارات است مفقود میشود و تقریبا هیچ حوزهای را نمیتوان یافت که در آن اختیارات و مسئولیتها مشخص شده باشد؛ صرفا جهت اطلاع مدافعان تئوری «در حکومت یکدست مشکل اختیارات و مسئولیتها حل خواهد شد»!
نکتهی دیگر دربارهی توافق با عربستان استدلال متوهمانهایست که به شکل گسترده از سوی تریبونداران نظام و رسانههای اصولگرا مطرح میشود. آنان تاکید دارند که این توافق نتیجهی دور شدن عربستان از آمریکا و شکستی دیگر برای استکبار جهانی است. به واقع مشخص نیست که این حضرات دربارهی کدام دنیا سخن میگویند اما اگر مقصودشان همین دنیای زمینی ما آدمیان است، در این دنیا هیچ کشور نرمالی را نمیتوان یافت که با قهر با قدرتهای جهانی و دوری گزیدن از آنها، بتواند اقتصاد و سیاست بهسامانی داشته باشد، چه این قدرت شرقی باشد چه غربی!
اما ماجرای عنوان این یادداشت چیست؟ توافق ایران و عربستان با وجود آنکه دشواریها و پیچیدگیهای بسیار بسیار کمتری از برجام داشته و مذاکرات مربوط به آن میتوانست خیلی سریعتر از آنچه شاهد بودیم به نتیجهی مطلوب برسد اما از یک جنبه به برجام بی شباهت نیست؛ اهمیت روح توافق!
اگر بخواهیم به این سوال که «چرا برجام به این نقطه رسید؟» در حد یک عبارت سه کلمهای پاسخ دهیم آن عبارت این است: بیاهمیتانگاری روح توافق. بر هر تفاهم سیاسی از جنس برجام علاوه بر متن و تفاسیر مختلف از آن، روحی حاکم است که پایبندی طرفهای توافق به آن «تضمین» زنده ماندن توافق خواهد بود. برجام باقی میماند اگر جمهوری اسلامی و ایالات متحده آن را به عنوان گام نخست برای آغاز حل و فصل دیگر پروندههای باز میان خود میدیدند اما به هر دلیلی اینطور نشد. امروز نیز توافق با عربستان تا زمانی زنده میماند که طرفین آن، توافق دو جانبه را آغازی برای حل و فصل پروندههای منطقه ببینند.
از این واقعیت گریزی نیست که اگر تصمیمگیران کشور پس از برجام هستهای به سراغ برجام منطقهای رفته بودند احتمالا در این سالها شاهد خسارتهای مالی و جانی که به «مستشاران» وارد میشود نبودیم و حتی میتوان مدعی بود که سرمایهی عظیمی مثل «حاج قاسم» نیز از دست نمیرفت. امروز میتوان با درس گرفتن از آن تجربه، توافق با عربستان را نقطهی آغازی برای حرکت به سمت برجام منطقهای تصور کرد؛ البته اگر دیگر بتوان چنان ایدهای را با چنین دیپلماتهایی که این روزها بر سر کار هستند اجرایی کرد!
انتهای پیام
عرض کنم من بعنوان یک شهروند ایرانی چشمم اب نمیخورد که میان ایران وعربستان صلحی برقرار شود علتش هم تعداد زیاد پیدا وپنهان تصمیم گیران است که هرکدامشان در توهم نوعی حکومت مورد نظرشان بسر میبرند انهاییکه سفارت عربستان را غارت کردن چگونه امروز قبول میکنند که سفیر سعودی بتهران مراجعه کند ‘حالا چینیها چه نفعی ازاین اشتی میبرند خدا میداند!!
دولت فعلى که در اين جريان مصالحه فقط نقشى در حد يک تدارکچى داشته است حال دولت سايه چگونه مى خواهد مسائل را کنترل کند خدا داند.
در کتاب آسمانی خداوند راه و روش شیطان را بخوبی بیان می کند . شیطان همواره ناامیدی و فقر را وعده میدهد با توجه به این امر بخوبی پیداست که شاگردان شیطان هم در لباس مصلح و تحلیل گر همواره از هر راهی و به هر وسیله ای که بتوانند با مطرح کردن اما و اگر ها راه رئیس خود را ادامه می دهند تابحال شده است که یک امر مثبتی در کشور رخ دهد و جناب شفیعیان و یاران با مطرح کردن اما و اگر آنرا تبدیل به یک امر منفی نکنند؟
جناب آقای شفعیان شما کلمه انصاف نیوز را برای سایت خود انتخاب کردید انتخاب این اسم مصداق این ضرب المثل ایرانی است : از كچل پرسيدند: »اسمت چيست؟« گفت: »زلفعلي«.
یک روز حضرت موسی از کنار عده ای رد می شد که کنار سگ مرده ای جمع شده بودند هرکسی راجع به این مردار نظری داشت یکی می گفت چه بوی گندی داره دیگری می گفت چه بدن پر از چرک و کرم دارد و…. از حضرت موسی نظرش را خواستند ایشان فرمود از شما بی انصاف تر جمعیتی را ندیدم یکی از شما ها نبود به دندانهای سفید آن اشاره کند
شیر مادرت حلال گل گل گل گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل گفتی
این گروه مردم بنابر اروزی پست مقام همیشه آیه یاس می خواند و از مسیر هم خوب کاسب بوده اند کاسه لیسی اربابی باری گرفتن افکارمردم
خدایا مردم را از شر شیاطین رهایی دهند
یادم هست همین افسانه ها را درمورد واکس کرونا بلغور می کردید
امید است جناب اقای انصاری رابط دلسوزان با نظام اسلامی باشند و به مناسبت انتخابات مجلس 1402 سیاستهای کلی قانون گذاری را به دقت مطالعه و برای نیروهای سیاسی اهمیت اولویت بندی مبناهای قانون گذاری را شرح دهند و بیرون کردن بنیادگرایانی مثل جبهه پایداری جبهه یکتا موتلفه ایثارگران رهپویان از انتخابات و مجلس را با تعامل شورای نگهبان و دستگاههای امنیتی اجرایی کنند.
در این شرایط به نظر باید پشت حزب اعتدال و توَسعه و طیف علی لاریجانی ایستاد.
راه حل مشکلات ایجاد دوران پسابنیادگرایی و توجه به محافظه کاری نوین برای اجرای همه اصول قانون اساسی با قانون گذاری و نظارت مجلس است.
نخبگان باید شکست بنیادگرایی را تبیین و فواید پسابنیادگرایی در داخل چارچوب نظام را مطرح کنند.
لازم است حوزه علمیه نجف و مرجعیت شیعی در عراق به کمک جریان میانه رو در انتخابات بیایند و بیانیه دهند. برادران شیعی ما باید کمک کنند تا ایران قوی پشتیبان انان باشد.
امید است توافق شود رقابت بین ائتلاف حزب اعتدال و توسعه و طیف لاریجانی با حزب پیشرفت و عدالت نواصولگرا در مذاکره با شورای نگهبان و نهادهای امنیتی شکل بگیرد
جالبه که متولیان سایت سایتشون رو پایگاه خبری تحلیلی دونستن
حتی اصول اولیه تحلیل هم در متن رعایت نشده و متن سرشار از جهتگیری یه
و کاملا این حس رو به آدم میده که نویسنده یه سری پیش داوری ها داره و بدون ارزیابی درست یا غلط بودنش تلاش میکنه به هر قیمت و با هر ادبیاتی که شده اونو به مخاطب القا کنه