۱۴۰۱ از نظر عباس عبدی
✍️عباس عبدی در کانال خود گفتگویش با نشریه کوچه را منتشر کرد
🔹سال ۱۴۰۱ از نظر سیاسی چطور گذشت؟
🔘به نظرم سال ۱۴۰۱ دو ویژگی داشت. ویژگی اول این بود که اسطوره یا توهّمِ اصولگرایان را بهکلّی باطل کرد؛ اینکه فکر میکردند اگر نهاد حکومت یکدست بشود مملکت گل و بلبل میشود. ولی حالا متوجه شدهاند که در این وضعیت مملکت رو به سراشیبی و قهقرا حرکت خواهد کرد. نتیجه دیگر این است که مردم هم متوجّهِ آن نقطه اصلیای شدند که مشکلات و ناکارآمدیها باید به آن ارجاع شود.
🔘ویژگی دوم فعال شدن این آتشفشانی است که انرژی آن بهدلیل فعل و انفعالاتِ درونِ بطن سیاسی جامعه متراکم شده بود و در شرایط عادی مجال بروز و خروج نداشت، و در جریان فوت مهسا امینی بروز پیدا کرد، و در واقع شاید بتوان گفت این اتفاق جریان مهسا بیش از اینکه یک زلزله باشد، یک پیشزلزله بوده است. و چنانچه بیشتر این انرژی متراکم داخلی تخلیه نشود، معلوم نیست این وضعیت بهزودی، در ادامهی همین سال یا در سال بعد دوباره تخلیه نشود.
🔹مهمترین فرصتها و تهدیدهای ۱۴۰۱، خصوصاً در عرصهی سیاست داخلی و خارجی چه بود، و چگونه با آنها مواجه شدیم؟
🔘بهطور کلی معتقدم که هر تهدیدی میتواند تبدیل به فرصت بشود. در واقع این نیروی سیاسی است که رویدادها را تبدیل به تهدید یا فرصت میکند. وگرنه این اتفاقات هیچکدامشان ذاتاً تهدید نیستند. مثلاً همین ماجرای مهسا امینی فرصتی بود برای حکومت تا خودش را بازسازی و احیا، و با تغییرات و مطالبات جامعه هماهنگ کند. وگرنه ماجرای مهسا و اعتراضات لزوماً به یک تهدید تبدیل نمیشد، و میتوانست یک فرصت باشد. ولی خوب! استفاده نشد.
🔘مهمترین فرصت و تهدیدِ امسال یکی همین ماجرا بود، یکی هم ماجرای برجام. بهنظرم ماجرای برجام هم یک فرصت بود که حکومت از آن استفاده نکرد، و اکنون آن هم دارد بهصورت یک تهدید در میآید. البته مسئلهی اوکراین هم هست، که با سیاست نادرستی که در دخالت امور فرامنطقهای اتخاذ کردند، وارد بازی بزرگان و قدرتمندانی شدند، که در این بازی قدرت ایفای نقشی به سود کشور را نداریم به نحوی که استقلال خود را حفظ کنیم. ماجرای اوکراین هم طبعاً تبدیل به یک تهدید جدی شده است.
🔹چشماندازتان برای ۱۴۰۲ چیست؟
🔘راستش چشمانداز به معنای یک چشمانداز متعین و ثابت وجود ندارد، بهخاطر اینکه در این مدت ممکن است اتفاقهایی پیشبینی نشده هم بیفتد و نیروهای سیاسی مواضع خود را اصلاح کنند و تغییر بدهند، یا اموری شبیه به این. بنابراین تنها بهصورت مشروط میتوانیم از چشماندازها صحبت کنیم.
🔘اگر حکومت بخواهد به همین روال ادامه بدهد، قطعاً چشمانداز سال ۱۴۰۲ تیره و تار است؛ هم بهلحاظ اقتصادی، هم بهلحاظ سیاست داخلی، و هم بهلحاظ سیاست خارجی. در هر سه حوزه چشمانداز مناسبی وجود ندارد، مگر اینکه حکومت تمایل و آمادگی داشته باشد که در هر سه حوزه تغییراتی ایجاد کند. اگر کند، من معتقدم که مسیر سیاسی ایران بهسمت یک نوع بازسازی درونی حرکت خواهد کرد، و ممکن است این بازسازی طولانی مدت باشد و سالها طول بکشد، ولی بهنظر من مسیر آن معکوس مسیر سالهای گذشته خواهد بود و بهسمت بهبودی حرکت خواهد کرد.
🔘لازمه این حالت قاعدتاً انجام تغییراتی سریع در سیاست خارجی است، و بعد به تناسب باید در سیاست داخلی هم شاهد تغییراتی باشیم. و البته منتقدان و اپوزیسیون هم میتوانند حرکت حکومت در این مسیر تغییرات و اصلاحات را تقویت کنند، و یا میتوانند جلوی آن بایستند و نگذارند که انجام بشود و بلکه بهسمت یکهسالاری حکومت و براندازی خود حرکت کنند.
🔹در کل افق سیاسی کشور را نه فقط در کوتاه مدت (۱۴۰۲)، بلکه در میانمدت و بلندمدت چطور ارزیابی میکنید؟ آیا جنبشهای زنان به قوّت خود باقی خواهند ماند یا شاهد استحالهی این جریان مهم خواهیم بود؟
🔘ادامهی وضع موجود در میانمدت کاملاً به بنبست یا فروپاشی یا اغتشاش و درگیری و جنگ و امثال اینها میانجامد. اعتقاد ندارم که امکان تداوم وضع موجود بیش از یکی دو سال باشد. بنابراین با حفظ سیاستهای کنونی اصلاً افق بلندمدتی جز آنچه گفتم وجود ندارد.
🔘اما اگر چنانچه از همین سال ۱۴۰۲ تغییراتی را شاهد باشیم، من بهنسبت خوشبین هستم، هرچند که ممکن است مسیر پر سنگلاخی پیش روی ما داشته باشیم.
🔘درمورد جنبش زنان هم، اصلاً چیزی مثل استحاله امکانپذیر نیست. چون این چیزی نیست که در نتیجهی ارادهی یک عدهی خاصی از افراد بهوجود آمده باشد. این مطالبات یک الزام جدید اجتماعی است. بنابراین ادامه پیدا میکند. نه اینکه بگوییم بعداً ادامه پیدا میکند، بلکه کماکان وجود دارد و هست! نیازی به ادامه پیدا کردن هم نیست، و اصلاً نمیشود جلوی آن را گرفت.
انتهای پیام