خرید تور تابستان

حسین نورانی‌نژاد: حفظ جبهه‌ی اصلاحات فی نفسه یک توفیق است

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: در این مصاحبه انصاف نیوز با حسین نورانی‌نژاد، قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ایران اسلامی، از نواقص ائتلاف اصلاح‌طلبان و ضربه‌هایی که در نتیجه‌ی عدم اتحاد و یکدستی به این ائتلاف وارد می‌شود سخن گفته است. او همچنین از بیانیه‌ی موسوی و خاتمی، احتمال گذر بعضی از اصلاح‌طلبان از جمهوری اسلامی و گفتمان اصلاح‌طلبی نیز سخن گفت.

انصاف نیوز: در انتخابات گذشته ائتلاف اصلاح‌طلبان نتوانست تصمیم واحدی بگیرد؛ عده‌ای رای ندادند؛ عده‌ای رای دادند و هر گروه از این‌ها هم به یک نامزد رای دادند. به نظر شما آیا در انتخابات آینده این ائتلاف به حیات خود به همین شکل ادامه خواهد داد و یا دوپاره خواهد شد؟

تا انتخابات آینده حتما ادامه پیدا می‌کند و در انتخابات آینده و پس از آن هم حتما بستگی به شرایط دارد. آنچه مسلم است این است که کمتر سابقه داشته در تاریخ سیاست‌ورزی ایران یک جریان سیاسی بتواند بالغ بر ربع قرن در کنار یکدیگر فعالیت کنند و این جبهه فرونپاشد. خود حفظ جبهه‌ی اصلاحات فی نفسه یک توفیق است. دقت بفرمائید که این جبهه است و نه حزب؛ در جبهه هم تفاوت دیدگاه‌ها بیش از یک حزب وجود دارد ولی مجموعا این جبهه توانسته ذیل یک جریان کلی واحد عمل کند. 

اما با پیچیده شدن شرایط سیاسی کشور، سخت شدن سیاست‌ورزی و به نوعی انسداد در برابر اصلاحات، از انتخابات 98 به بعد شاهد به وجود آمدن دو دیدگاه درون این جبهه بوده‌ایم. یک دیدگاه می‌گوید علیرغم سخت‌تر شدن شرایط باید تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت کرد و دیدگاه دیگر می‌گوید نگاه مشروط به انتخابات دارد. نهایتا دیدگاه دوم دیدگاه غالب در این جبهه شد و منجر به این امر شد که جبهه‌ی اصلاحات در انتخابات سال 98 و 1400 کاندیدایی معرفی نکرد اما اعضای خود را مخیر گذاشت که بدون عنوان جبهه‌ای از کاندیدایی حمایت کنند یا نکنند. متاسفانه نتیجه مثبت نشد به این جهت که در جبهه‌ی اصلاحات معلوم نشد که ما شرکت کرده‌ایم یا نکرده‌ایم یعنی نه از فواید شرکت بهره بردیم و نه از فواید عدم شرکت و به نوعی لطمات شرکت و عدم شرکت، هر دو را متحمل شدیم. 

به عنوان مثال کسانی که می‌خواهند اصلاحات را تخریب کنند بدون اشاره به اینکه جریان اصلی اصلاحات شرکت نکرد به رای آقای همتی اشاره می‌کنند و پایگاه اجتماعی اصلاحات را برابر رای آقای همتی می‌بیند که واقع‌بینانه نیست ولی برای تخریب علیه اصلاح‌طلبان کارساز است. از سویی دیگر جریان مقابل در بخشی از حاکمیت وقتی می‌خواهد فشار امنیتی بیاورد اصلاح‌طلبان را نه فقط به عدم شرکت که متهم به تحریم می‌کند و تحت این عنوان فشار می‌آورد.

با این توضیحات به نظر من در انتخابات آینده باید تلاش شود تا رویکرد واحدی انتخاب شود. با توجه به آنچه امروز در جبهه‌ی اصلاحات می‌بینیم من بعید می‌دانم در اتخاذ یک تصمیم واحد اختلافی پیش بیاید. با این شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و با انتخاباتی شبیه 1400 و 98 بنظرم اجماع نسبتا بالایی در جبهه اصلاحات برای عدم شرکت به وجود خواهد آمد. حتی کسانی که در انتخابات گذشته شرکت کردند هم از صحبت‌های اخیرشان برداشت می‌شود که با ادامه‌ی این شرایط شرکت نخواهند کرد اما باید تا آن زمان صبر کرد. 

انصاف نیوز: اما این دودستگی باز هم وجود دارد ولو اینکه کمتر شده باشد.

الان با توجه به عملکرد حاکمیت و این فضای اجتماعی این شکاف تا حد زیادی پر شده است. 

انصاف نیوز: عده‌ای از اصلاح‌طلبان بر این باورند که در چارچوب همین نظام و قانون اساسی آن می‌توان تغییراتی ایجاد کرد. به این گروه می‌توان عنوان اصلاح‌طلبان مشروطه‌خواه را داد. گروهی دیگر از این نظام و قانون اساسی آن عبور کرده‌اند و به این گروه می‌توان گفت اصلاح‌طلبان جمهوری‌خواه. آیا شما به این عنوان بندی معتقدید؟ آیا دودستگی میان اصلاح‌طلبان به این شکل وجود دارد؟

خیر. ببینید اصلاحات به معنی راه ناتمام مشروطه تعریف آقای حجاریان از اصلاحات بوده که خود ایشان به عنوان مولف این تعریف نظرشان بر انتخابات مشروط بوده است. حتی در جایی دیگر گفته‌اند که اصلاحات صندوق‌محور مرد ولی از اصلاح طلبی دست نکشیده‌ام. 

از طرف دیگر افرادی هستند که رویکرد جمهوری‌خواهانه در چارچوب اصلاح‌طلبی دارند برخی از این‌ها قائل به شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی هستند و برخی نیستند. در واقع می‌توانیم اینطور نگاه کنیم که در گذشته تقسیم‌بندی اصلی‌ای که در بین اصلاح‌طلبان داشتیم جامعه‌محور و پارلمانتاریست بوده؛ محور اصلی سیاست‌ورزی پارلمانتاریست‌ها بر انتخابات بود و جامعه‌محورها بر کنش‌های مدنی اما جامعه محورها هم در نهایت می‌خواهند تا از طریق انتخابات تحولات را رقم بزنند. 

الان به نظر می‌رسد ما دو رویکرد متفاوت نسبت به انتخابات داریم که ربطی به مشروطه‌خواهی و جمهوری‌خواهی هم ندارد بلکه به رویکرد اصولی آن‌ها در سیاست و انتخابات ربط دارد. جریانی که می‌خواهد به انتخابات معنا ببخشد با رویکرد مشارکت مشروط در انتخابات یعنی می‌گوید ما در انتخاباتی شرکت می‌کنیم که معنادار باشد.

از سوی دیگر جریانی هم وجود دارد که می‌گوید ظرفیت‌های تغییر از طریق انتخابات از بین رفته است. برخی نهادگراها این نظر را دارند. اساسا به دنبال اصلاحات و توسعه از طریق انتخابات نیستند اما در هر شرایطی در انتخابات شرکت می‌کنند برای اینکه ارتباط خود را با ساختار حفظ کنند. البته در دسته طرفداران شرکت به هر قیمت، هستند کسانی که به تاثیرگذاری حداقلی شرکت در انتخابات قائلند و نادیده گرفتن آن را اشتباه می‌دانند.

گروه اول که نگاه سختگیرانه‌تر و شاید اصولی‌تری به انتخابات داشته و در هر انتخاباتی شرکت نمی‌کند دلیل سخت‌گیری‌اش این است که اصل نهاد انتخابات برایش بسیار مهم است. انتخابات برای این گروه مناسک نیست. این‌ها در وهله‌ی اول می‌کوشند به انتخابات معنی ببخشند بعد از اینکه انتخابات آزاد و معنادار شد آنگاه شرکت می‌کند.

نکته‌ی بسیار مهم‌تری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که کل نگرش‌های سیاسی بعد از آبان 98، اسقاط هواپیمای اوکراینی و انتخابات 1400 و به خصوص بعد از جنبش مهسا به کل عوض شده است و حالا دیگر با آن رویکردهای پیشین امکان سیاست‌ورزی وجود ندارد. ما با کلیشه‌ها و ادبیات قبلی نمی‌توانیم دنبال سیاست‌ورزی باشیم وگرنه از زمان جا مانده‌ایم. الآن مسئله اصلا مسئله‌ی انتخابات نیست مسئله اینجاست که سیاست‌ورزی به شیوه‌های پیشین امکانپذیر و مفید هست یا خیر؟! به نظر می‌رسد که کل جامعه و کل فضای سیاسی و حاکمیتی کشور دچار دگردیسی شده است و اساسا همه‌ی این نوع نگاه‌های مشروطه‌خواه – جمهوری‌خواه یا پارلمانتاریست- جامعه‌محور دچار تحول شده است.

به عنوان مثال من اگر آقای خاتمی را به عنوان شاخص میانگین جریان اصلاح‌طلبی مثال بزنم ادبیات و رویکرد ایشان نسبت به سال گذشته به کل عوض شده است. در آخرین بیانیه‌ای که از ایشان منتشر شد ببیند به صراحت در مورد انتخابات چه می‌گوید. نقل به مضمون می‌کنم می‌گویند که آن سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه به پایان رسید که تحت هر شرایطی و به هر مقدار ممکن بخواهد در انتخابات شرکت کند.

انصاف نیوز: و به نظر شما این به معنی گذر نیست؛ درست است؟!

خیر گذر نیست ولی به معنی تغییر نگرش نسبت به انتخابات است. انتخابات به معنی همه‌ی نظام نیست. کسی که انتخابات را بد برگزار می‌کند اوست که از نظام جمهوری اسلامی گذر کرده چرا ما گذر کرده باشیم؟! شورای نگهبان از مدت‌ها پیش دست‌اندرکار براندازی شده است. می‌گویند نه، اینطور نیست؟! ما اثبات می‌کنیم که آری! اگر این نظام جمهوری است باید انتخابات معنی‌دار داشته باشد.

انصاف نیوز: به بیانیه‌ها اشاره کردید؛ نظر شما در مورد قیاس بیانیه‌ی آقای موسوی و آقای خاتمی چیست؟

من بیانیه‌ی آقای موسوی و آقای خاتمی را در امتداد یکدیگر می‌بینم به این معنی که وقتی امکان سیاست‌ورزی با حداقل مطالباتی که آقای خاتمی مطرح کرده‌اند وجود نداشته باشد خود به خود فضا به سمت راه حل آقای موسوی می‌رود. ضمن اینکه بیش از 80 درصد محتوای این دو بیانیه در تحلیل شرایط و هدف کلی با یکدیگر همپوشانی دارد ولی تفاوت این دو بیانیه در راهبردهاست.

انصاف نیوز: بعد از استعفای آقای نبوی آینده‌ی جبهه‌ی اصلاحات را شما چطور می‌بینید؟

بستگی به تلاش‌های درونیشان و انطباق با شرایط روز کشور دارد. جبهه‌ی اصلاحات اگر بتواند با شرایط روز کشور منطبق شود و ادبیات و راهبردش را با توجه به تغییرات اجتماعی کشور تعریف کند و به سمتی برود که به ائتلافی وسیع در کشور کمک کند در این صورت جبهه‌ی اصلاحات نقش ایفا خواهد کرد. اصلاح طلبان نباید به ائتلافی متشکل از احزاب پروانه دار بسنده کنند بلکه می‌بایست شمول خود را به اقشار و طیف‌های مختلف و همه‌ی کسانی که خواستار تغییرات دموکراتیک درونزا و مبتنی بر ارزش‌های گفتمانی ان مانند صلح، رواداری، خشونت‌پرهیزی و حقوق بشر هستند، گسترش دهند.

اما این جبهه اگر بخواهد به نیروهای خودش بسنده کند، این ائتلاف پروانه‌ای (شامل تشکل‌های پروانه‌دار) کفایت نخواهد کرد و قدرت اندکی خواهد داشت. نمی‌گویم که این جبهه تغییر کند. بحث من درباره ائتلاف وسیع‌تری است که این جبهه و احزاب آن می‌توانند بسازند. 

جبهه‌ی اصلاحات اگر با رویکرد جامعه‌محور برای ائتلافی وسیع‌پایه با اقشار و اصناف مختلف جامعه و نه فقط احزاب پروانه‌دار فعال شود و خودش هم جزئی از آن باشد ممکن است که باریکه‌راه آزادی را به مثابه باریکه‌راه بقا و اثرگذاری خودش ایجاد و یا حفظ کند.

انصاف نیوز: و به همین طریق پایگاه اجتماعی از دست رفته‌شان نیز بازخواهد گشت؟

پایگاه اجتماعی زمانی برمی‌گردد که مردم اراده و امکان تاثیرگذاری از آن ببینند. اگر «کار»ی از عهده‌ی این جبهه برمی‌آید که طبعا کسانی که با آن «کار» موافق هستند همراهی خواهند کرد اما براساس نوستالژی و خاطرات، پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان برنمی‌گردد. امروز هم اینطور نیست که اصلا پایگاه اجتماعی نداشته باشد اما بسیار ضعیف‌تر شده است. 

برای اینکه ببینیم چه در انتظار جبهه اصلاحات است باید در انتظار آینده ماند اما من معتقدم حتی اگر جبهه‌ی اصلاحات نتواند پایگاه اجتماعی خود را باز بیابد، اصل گفتمان اصلاحات مثل رواداری، دموکراسی‌خواهی، توجه به حقوق بشر، صلح، تاکید بر تمامیت ارضی، تنش‌زدایی و… محورهایی هستند که با اصلاح‌طلبان یا بدون اصلاح‌طلبان به مسیر خود ادامه خواهد داد. من دغدغه‌ای برای اصلاحات به مثابه گفتمان آن ندارم بلکه این جریان اصلاحات است که باید تلاش کند از این گفتمان عقب نماند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اصلاح طلبان کاندید کمی در تایید صلاحیت شده ها انتخابات مجلس 1402 دارند و بهتر هست لیست انتخاباتی را به لیدری حزب اعتدال و توسعه و فراکسیون رهروان ولایت مجلس نهم و منتقدین دولت در مجلس فعلی تهیه کنند.
    از الان باید با مقام معظم رهبری و شورای نگهبان و نهادها امنیتی مذاکره کنند.
    حتی کاری کنند که کاندیدای رقیبشان در جناح مقابل به جمعیت پیشرفت و عدالت و نواصولگرایان تقلیل یابد و پیروان اندیشه علامه مصباح که بنیادگرا هستند با کمک حاکمیت منزوی شوند. در غیر اینصورت فجایعی در کشور روی میدهد.
    بخش بزرگی از جامعه ایران مسلمانانی هستند که می خواهند از مصنوعات روز بشری در هر عرصه ای که دین مبین اسلام اذن می دهد استفاده کنند و اسلام ناب محمدی برخواسته از قانون اساسی را طلب می کنند. اینها باید لیست و کاندید داشته باشند.

  2. رهبری از راه تهیه و ابلاغ سیاستهای کلی نظام و نظارت شورای نگهبان و مجمع تشخیص بر قانون گذاری دولت را در ریل مد نظر قرار می دهند این چه کاسبی است که اصولگرایان به بهانه هماهنگی و ولایتمداری مهره های خود را در نهادها انتخابی حاکم می کنند

  3. به نام خدا

    اصلاح طلبان و اعتدالیون برای گفت و گو با مسئولان بدانند زبان مسئولان فعلی زبان آیت الله مصباح است. یعنی با زبان روشنفکری دینی با زبان غیر فقهی با زبان لیبرالیسم و مدرنیسم نمی توان با آنان گفت و گو کرد. لذا باید مکتب مصباح را در زمانی که می خواهد به عرصه ی اجرا برسد با واقع بینی و شناخت موانع و قدرت کنش بازیگران عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد و بین الملل و غیرو با روش میانه روی و اعتدال که روش اسلام است جراحی و اصلاح کرد و مکتبی که از بنیادگرایی عبور کرده و نتایج فاجعه بار آن را در ایجاد انشقاق و جدایی و دسته بندی مردم و کاهش پایگاه مردمی و مشارکت و تضعیف اقتصاد می توان دید باید به سمت مکتبی پسابنیادگرا ( محافظه کاری نوین و روز ) که در اجرا متکی بر مصنوعات روز بشری ( معرفت ) و واقع بینی است حرکت داد. ایراد ندارد شاگردان ایشان در مقام نظری هرچه می خواهند از عقایدشان بگویند اما در اجرا بدانند این حرفها حرف اسلام نیست و آن را دخیل نکنند که با سابقه ای که این جریان دارد اینها چیزی از عملیات اجرا نمی فهمند و آگاه به زمان نیستند و استبداد و خودکامگی و تندروی را در پوشش ظاهری ساخته شده از اسلام پنهان می کنند. پس باید مسئولان را اقناع کرد که از بنیادگرایی عبور کنند و تفاوت عرصه ی نظر و اجرا را برای آنان بیان کرد و توصیه کرد که به امکانات روز و مصلحت خلاف نظر شخصی توجه کنند. امر به معروف و نهی از منکر نباید در مسئله حجاب به زنده به گور کردن دختران منتهی شود کسی که فلسفه و مصلحت حکم شرعی حجاب را بداند مدام بر پوشش کامل زنان اصرار نمی کند و تاثیر کاهش دادن قوای جنسی مردان با دارویی برای مثال سرترالین 100 تحت نظر پزشک را نیز به عموم تجویز می کند. دست از کمال گرایی و آرمان گرایی صرف باید برداشت!

    با تشکر

  4. شورای نگهبان محدوده سیاست ورزی یک اصلاح طلب در حد نماینده ای مثل حجت الاسلام ابوترابی فرد در مجلس نهم در برابر احمدی نژاد و جبهه پایداری را در 1402 می پذیرد که باید بهش برای تایید صلاحیت اعلام شود

دکمه بازگشت به بالا