دولت در انتخاب مدیران کلان دقت لازم نداشته است | گفتگویی با غلامرضا رجایی و عزت الله یوسفیان
ستاره صبح نوشت:خبرگزاری فارس و تسنیم خبر دادند که مسعود میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه طی روزهای آینده از سازمان برنامه و بودجه خواهد رفت.علاوه بر آن تسنیم تاکید کرد که طی هفته های آینده یکی از وزرای اقتصادی دولت نیز تغییر خواهد یافت.تغییرات در تیم اقتصادی در پی افزایش نرخ ارز و تورم و مطالبه مردم، نمایندگان مجلس و رسانه ها صورت می گیرد.اما انفعال مجلس در قبال وزرای ناکارآمد قابل تامل است.در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتگویی با عزت الله یوسفیان ملا نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و غلامعلی رجایی استاد دانشگاه و فعال سیاسی انجام داده که در ادامه می خوانید:
غلامعلی رجایی: رئیسی دریافته که چینش کابینهاش درست نبوده است
به نظر شما علت تغییرات در کابینه دولت چیست؟
بنده فکر میکنم آقای رئیسی به تدریج متوجه شده است که چینش کابینه اش درست نبوده و مشورتهایی که به او داده شده از کیفیت لازم برخوردار نبوده است. در مورد آموزش و پرورش هم از اول اختلاف بود و اگر زلفی گل وزیر میشد وضعیت بدتر هم میشد.
به طور کلی رئیسی متوجه شده که دولت ضعیف است، اما برای اینکه بروز و ظهور منفی نداشته باشد، تدریجی عمل میکند. البته تاکتیکشان کناره گیری است تا حرمت افراد حفظ شود، اما چگونه باید مشخص شود که ضعف اصلی مدیریت است؛ مثلا آموزش و پرورش که مهمترین نهاد دولت از نظر تعداد نیروست، در نوروز توان پرداخت حقوق نداشت. بنظر من اینکه رئیسی حداقل به این نتیجه رسیده است که تغییراتی ایجاد کند یک گام به جلوست، بخصوص در سال جاری که باید مهار تورم و رشد تولید اتفاق بیفتد.لازمه تحقق این شعار تغییر در وزارت اقتصاد و صمت است.برای این کار می توان با مشورت نخبگان وزرای جدیدی معرفی کند.
رئیسی انتخاب هایش در همین حدود دانشگاه امام صادق است؛ هیچوقت باقری کنی یا امیرعبداللهیان را کنار نمیگذارند تا شخصی مثل ظریف را جایگزین کند. آدمهای جدید، چون انگیزه تحول دارند و به فکر آبروهستند یک روزنه امید ایجاد می کنند.
به نظر شما تغییر می کاظمی علت خاصی داشته است؟
من از پشت پرده این قضیه خبردار نیستم و باید منتظر باشیم تا جدیتر شدن آن را بسنجیم. الان نمیتوان داوری کرد که میرکاظمی چرا میرود. شاید بر سر بودجه تقدیمی به مجلس مشکل ایجاد شده است. دولتهای همسو با مجلس سعی میکنند تضاد هایشان را علنی نکنند. در شورای شهر هم همینطور است و سعی میکنند انتقادها را در جلسات خصوصی مطرح کنند و رسانهای نشود. در قضیه میرکاظمی نیز چنین مواردی هست و در علنی کردن قضیه امتناع دارند. رئیسی نیز هرچقدر جلوتر برود متوجه نیاز به تغییر میشود. من فکر میکنم شرایط کشور بعد از نامگذاری سال توسط رهبری باید یک تکانه جدی تری بخورد.لازم است رئیسی ترسش را از تغییر کمتر کند.
یوسفیان ملا:دولت و مجلس در انتخاب
و رأی اعتماد به وزرا دقت لازم را نداشتند
به نظر شما چرا تغییرات در دولت سیزدهم زمانی آغاز شد که دولت به دوسالگی خود هم نرسیده است؟
حدود یک سوم کابینه توسط رئیس جمهور انتخاب می شود که شامل معاونین و برخی مدیران مانند رئیس دفتر رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و و بودجه می شود.سایر اعضای کابینه که حدود 17 نفر می باشند باید توسط مجلس رای اعتماد بگیرند.در خصوص معاونین رئیس جمهور مثل معاون پارلمانی یا معاون اول مجلس دخالتی ندارد و تاکنون سابقه نداشته دولت برای معاونین خود با مجلس مشورت کرده باشد.
اگر ابتدای معرفی وزرای کابینه به مجلس از سوی نمایندگان سختگیری به عمل می آمد و نمایندگان رای اعتماد را بر اساس ارزیابی دقیق انجام می دادند شرایط فعلی مطلوب تر بود.متاسفانه برخلاف آن مثال معروف امروز شاهد “صلح اول و جنگ آخر” هستیم. متاسفانه رئیس بانک مرکزی و وزیر کار حدود یکسال کار کردند و برکنار شدند و این نشان می دهد دولت در انتخاب مدیران کلان خود دقت لازم را به خرج نداده است. وزیر صمت هم تا پای استیضاح رفت اما مجدد از نمایندگان رای اعتماد گرفت.تاکنون سابقه نداشته است دولتی سرکار بیاید که مدیران ارشدش اینگونه کمتر از یکسال ریزش داشته باشند.اکنون هم همچنان گمانه زنی می شود که برخی از وزرا تغییر کنند و این برای مدیریت کشور خوب نیست. زیرا وقتی تغییری شکل میگرد تکلیف آن سازمان یا دستگاه مشخص می شود اما وقتی صحبت از تغییر باشد به مراتب دولت بیشتر تضعیف می شود.یک مثال معروفی وجود دارد که می گوید “نا امنی بهتر از احساس نا امنی” است.
دولت نباید اجازه دهد که تغییرات در بدنه اش با حدس و گمان همراه باشد.تصمیم برای تغییر هر مسئولی باید در لحظه و قاطعانه انجام شود تا تکلیف آن دستگاه مشخص باشد.
به نظر شما چرا نقش مجلس در تغییرات دولت کمرنگ شده است؟
متاسفانه تعامل با چشم پوشی،اغماض و گذشت اشتباه گرفته شده است.
برخی تصور می کنند وقتی می گویند مجلس و دولت باید تعامل داشته باشند معنی آن این است که دولت بدون نظارت هرکاری که تصمیم گرفت انجام دهد و مجلس نباید مانع آن شود.در روابط دولت و مجلس معنای کلمه «تعادل» از بین رفته است.
اگر مشروح مذاکرات وزرای دولت و نمایندگان مجلس را مرور کنیم متوجه می شویم که کسی باور نمی کرد ،فقط یک نفر رای نیاورد.این در حالی است که همه تصور می کردند بین 3تا 7 وزیر رای اعتماد نمی گیرند.
بنده 4دور در مجلس بودم و پیش از آن در ستاد قوه قضاییه با مجلس در ارتباط بودم . بنده پیش بینی می کردم رای اعتماد مجلس به وزرای معرفی شده پایین باشد اما عکس آن اتفاق افتاد.این مسئله نشان داد که در تعیین وزرا دقت لازم از سوی مجلس و دولت صورت نگرفت.
اگر دولت اطمینان می یافت که مجلس در رای اعتماد به وزرا سخت گیری خواهد کرد در معرفی کابینه به مجلس دقت بیشتری انجام می داد و هر فردی را به عنوان وزیر معرفی نمی کرد که قبل از یکسال خودش تصمیم به برکناری او بگیرد.
بنده معتقدم اگر دولت و مجلس تصمیم به بازنگری کابینه بگیرند حداقل 5 الی 6 وزیر و دو معاون رئیس جمهور باید تغییر کنند.
در دنیا برای ارزیابی نهادهای قدرت در یک کشور دو مولفه وجود دارد.ابتدا بودجه و دوم نیروی نظامی و انتظامی.هرنهادی بودجه و نیروی نظامی دارد قدرت هم در دستان اوست.در روسیه و چین بودجه و نیروی نظامی به دست رئیس جمهور است به همین دلیل حتی مجلس هم در مقابل رئیس جمهور قدرتی ندارند.
در قانون اساسی ایران بودجه در دست دولت است اما نیروی نظامی زیر نظر رهبری است تا قدرت در دولت متمرکز نشود.
از زمان بازنگری قانون اساسی معاون اول رئیس جمهور جای نخست وزیر را گرفته است.معاون اول در غیاب رئیس جمهور دولت را اداره می کند.با وجود اینکه قانون اساسی اختیار اداره دولت را به معاون اول داده است اما معاون اول اجازه دستور به اعضای کابینه را ندارد.بنده در 16 سالی که در مجلس بودم چنین چیزی ندیدم، تنها پیشنهاد و سفارش بود اما دستوری در کار نبود.
پرسش این است معاون اولی که نمی تواند برای یک پروژه به رئیس سازمان برنامه و بودجه دستور تامین منابع بدهد چه اختیار و قدرتی دارد؟چگونه می خواهد مشکلات را حل کند؟
به نظر شما تغییرات در بدنه دولت می تواند باعث تحقق شعار سال شود یا خیر؟
اقای رئیس جمهور با جدیت می خواهد شعار سال تحقق یابد.اما اگر در بخش اقتصادی فرمانده وجود نداشته باشد و تصمیمات در دستگاه های مختلف با یکدیگر تعارض داشته باشند بعید است شعار سال محقق شود.یک نمونه آن قیمت گذاری خودرو است.
معاون اول رئیس جمهور که جایگاه نخست وزیر دارد به شورای رقابت نامه می نویسد اما اعضای شورای رقابت به توصیه های او گوش نمی دهند.بنابراین به قول معروف می توان گفت که این آب آسیاب را نمی چرخاند.
برای رسیدن به هدف باید اختیار داد و نتیجه خواست.
مشخص نیست مسئولیت اقتصادی دولت با چه کسی است.5 یا 6 فرد اکنون در حال تصمیم گیری برای اقتصاد هستند.این شرایط رسیدن به شعار سال را سخت می کند.شعار سال اگر محقق شود بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی حل خواهدشد.