دکتر پزشکیان: نمیشود به هر قیمتی توسعه را تعریف کرد
دکتر مسعود پزشکیان با تاکید بر اعتقاد به اصلاحات بر پایه ی اصول، می گوید: نمیشود به هر قیمتی توسعه را تعریف کرد. مگر میشود سیاست، آدمهای محروم را نبیند؟/ مگر عدهای ادعا نمیکنند آمدیم اصول اسلام و انقلاب را پیاده کنیم؟ 8 سال گذشت چرا نکردند؟ 8 سال بیکاری بیشتر شده و تورم بالا رفت و مسائل فرهنگی گویای خیلی چیزها است / بدون وحدت داخلی، راه آمریکا را میرویم / باید بپذیریم سلایق مختلف در جامعه حضور دارند، باید بپذیریم نگاهها مختلف است و باید بپذیریم اگر کسی نگاهش با من یکی نبود، ضد انقلاب، جاسوس، خائن و ضد جامعه نیست / من، به این روش «پخش و پلا کردن سرمایه» میگویم نه هدفمندی یارانه ها.
به گزارش انصاف نیوز، روزنامه ی آرمان در مقدمه ی مصاحبه ای تفصیلی با دکتر پزشکیان نوشت: شاید کسی تصور نمیکرد که وزیر بهداشت دولت اصلاحات در روزهای پایانی سال 91 اینچنین دل پری از وضعیت سیاسی جامعه داشته باشد. دکتر مسعود پزشکیان میگوید که اگر راه گفتوگو را بلد بودیم، مشکلات این روزها را نداشتیم. شاید برای انتخابات ریاستجمهوری سال 92 ثبت نام کند اما همین گلایهها تردیدهای جدی برای او ایجاد کرده است و میگوید باید بیشتر فکر کرد. اگر چه همه او را به نام اصلاحطلب میشناسند اما خودش این صفت را قبول ندارد و میگوید من اصولگرای اصلاحطلب هستم و این در حالی است که اصولگرایان به معنای آنانی که به این صفت شناخته میشود را هم قبول ندارد چون میگوید به اصول اصولگرایی پایبند نیستند. در نهایت پزشکیان این روزهای آخر سال را با گلایه به پایان خواهد رساند. متن گفتوگوی آرمان با مسعود پزشکیان را در ادامه بخوانید:
بارها شما عنوان کردهاید که اعتقادی به جناحبندیهای مرسوم اصلاحطلب و اصولگرا ندارید. پس چه روندی طی شده که همه شما را بهعنوان مسعود پزشکیان اصلاحطلب میشناسند؟
خوب بیکارهستند دیگه، چه کنند؟ در دروازه را میشود بست، در دهان مردم را که نمیشود بست (می خندد) من بهعنوان یک فرد بارها اعلام کردم به اصول معتقد هستم و از نظر اعتقادی به اصلاحات اعتقاد دارم؛ معتقدم بدون اصلاحات، مملکت اداره نخواهد شد و بارها این موضوع را در مجلس و سخنرانی هایم اعلام کردهام. بدون اصول هم اصلاحات نمیشود کرد. مگر میشود اصول نداشت و اصلاحات کرد؟ اصلاحات در چارچوب اصول معنا پیدا میکند و شکل میگیرد. در نتیجه، اگر میخواهیم مملکتمان را با پایبندی به اصولمان درست کنیم، قطعا باید نگاه اصلاحی به قضیه داشته باشیم تا مملکت درست شود. اگر با نگاه اصلاح وارد جامعه نشویم، وضع همان خواهد شد که بود. مگر میشود آدم اصلاح نکند؟ طبیعی است که باید اصلاح کرد.
پس با توجه به این دیدگاه که دارید، اگر روزی بگویند و بنویسند که مسعود پزشکیان یک اصولگرا است، چه واکنش نشان میدهید؟
اگر بگویند من اصولگرا هستم، چرا باید ناراحت باشم؟ مگر اصولگرا بودن بد است؟
منظور من اصولگرا به معنای رایج امروز است. یعنی بگویند مسعود پزشکیان عضو جناح اصولگرا است مثل خیلی از این نمایندههای مجلس که با آنها همکار هستید.
من آن حرفهایی که آنها میزنند را قبول ندارم؛ اگر جزء آنها بودم که اینجا نبودم. به نظر من آنها اصولگرا نیستند چون اگر اصولگرا بودند، پایبند اصول بودند و به وعدههایشان عمل میکردند. من نمیدانم آن اصولی که آنها بدان معتقد هستند و ما معتقد نیستیم چه هست؟ من معتقدم اگر به اصول معتقد بودیم به هم تهمت نمیزدیم، آبروی افراد را نمیبردیم و…. اگر به اصول معتقد بودیم خیلی کارها را نمیکردیم.
ببینید نمیتوان منکر برخی تندرویها در دولت اصلاحات شد که به این جریان ضربه زد. با توجه به اینکه شما در متن کابینه اصلاحات بودید، این تندرویها تا چه حد بود؟
این که شما میگویید، مشخص بود. بالاخره آن موقع، ما چالش داشتیم. برنامههایی که ما در وزارت بهداشت پیاده کردیم، حاکی از این نگاه و دیدگاه بود؛ نمیشود به هر قیمتی توسعه را تعریف کرد. بالاخره باید اقشار آسیب پذیر، روستاها، محرومان و کسانی که نیاز دارند را ببینیم و مشکلاتشان را تا حد امکان حل کنیم. از نظر علمی و کارشناسی درست نیست که فقط بگوییم 8 یا 10 درصد رشد اقتصادی داشتیم ولی یک عده از افراد در زیر دست و پاها له شوند. به هر حال قابل قبول نبود که ما وزیر یک مملکت مسلمان باشیم و در آن مملکت، عدهای از افراد پول نداشته باشند و ما هم بگوییم اگر پول ندارید، بروید و بمیرید. در حقیقت این چالشی بود که ما داشتیم. بیمه سر تخت، بیمه روستایی، تصادف که رایگان شد، 10درصد هدفمندی از آن موقع به قانون تبدیل شد البته مجلس یاری کرد. اگر از اول در دولت، مردم را میدیدیم و توسعه را با مردم معنا میکردیم، این وضعیتی که الان شاهد آن هستید، به وجود نمیآمد.
در آن زمان برای رفع این مشکلات تذکر هم میدادید؟
اصلا ما بحث داشتیم. ما واقعا در رابطه با بهداشت و درمان در دولت مشکل داشتیم.
شاید یکی از دلایل این چالش ها، تعریف سیاسی از دولت اصلاحات بود و توجهها معطوف به توسعه سیاسی شده بود. اینطور نبود؟
مگر میشود سیاست، آدمهای محروم را نبیند؟
برخی از اصلاحطلبان میانه رو معتقدند یکی از مشکلات دولت اصلاحات این بود که در سیاست آن، آدمهای محروم و اقشار فرودست کمتر جدی گرفته شدند. درست است؟
نتیجهاش را دیدند که چه شد. مشکلی بود که پیش آمد و نتیجهاش این شد که بین خودشان مشکل بوجود آمد و بعد از دولت آقای خاتمی، تندرویهای این طرفی شکل گرفت. آقای احمدینژاد هم با شعار خدمت به محرومان و محرومیت زدایی و این حرفها به میدان آمد.
منظورتان این است که دولت آقای احمدینژاد از این کاستی و ضعف دولت اصلاحات بهره گرفت و توانست رای بیاورد؟
بالاخره یک شکافی وجود داشت که آقای احمدینژاد توانست بر آن شکاف سوار شود. موجی وجود داشت که توانست از آن استفاده کند و بعد توانست از این طریق رای جمع کند. دور اول استقبال خوبی از آقای احمدینژاد شد و او در تهران اولین رای را آورد اما در دور بعد بود که تهران دیگر این شعارها را قبول نکرد و متوجه شدند آنچه گفته شد شعار بود. باید مردم میدانستند که این دولت از اول همین بود اما متاسفانه اکثر عوام مردم باور کردند که آنها میآیند و مشکلات بیکاری را حل و فقر را از بین میبرند و به فقرا کمک میکنند. البته یکسری کارهای اینچنینی کردند اما پولهای مملکت را به جای اینکه ایجاد اشتغال کنند، بین مردم پخش کردند و بجای اینکه به یک عده نیازمند بدهند، آن را برداشتند و به همه دادند. اشتباهاتی که این دولت کرد، دیدید که نتیجهاش چه شد، بیکاری و تورم و بیارزش شدن پول و مسائل فرهنگی و چندین برابر شدن بهرههای بانکی در حالی که شعار این بود که میخواهند همه اینها را اصلاح کنند اما نتوانستند.
آن طور که ازصحبتهایتان برداشت میشود دغدغه شما، دغدغه مشکلات مردم است. بارها هم گفتهاید که برای کمک به مردم قید درآمد شغل پزشکی و … را زده اید. باز هم حاضرید برای مردم به عرصه و انتخابات دیگری وارد شوید؟
طبیعتا دغدغه مردم، دغدغه مجلس و دغدغه مقام معظم رهبری است. مگر میشود یکی بیاید پستی را بگیرد و دغدغه مردم را نداشته باشد. این غیر از خیانت معنای دیگر ندارد. جایگاهی که انسان در آن قرار میگیرد، بهخاطر مردم است و اگر مردم نباشند، آن جایگاه معنا ندارد. متاسفانه فرهنگ ما اشکال دارد و خیال کردیم پست و وزارت، قدرت و… جایگاهی است که آدم از این فرصتها باید استفاده کرده و برای خودش کار کند. در صورتی که این جایگاهها، فرصتهایی است که گرههای مردمی را بگشایند. اگر نتوانند گره باز کنند، جز وبال برای آدم چیزی نمیگذارد.
خیلی صریح میپرسم و انتظار پاسخ صریح دارم. آیا حاضر هستید برای گشودن بخشی از این گرهها در انتخابات ریاستجمهوری، کاندیدا شوید؟
فعلا به این نتیجه نرسیدم که این کار را بکنم، فعلا نرسیدم. نمیدانم. هنوز خیلی زود است.
احتمالش هم وجود ندارد؟
نمیدانم که یک چنین اقدامی، امکانپذیر است؟ جو جامعه اجازه میدهد؟ کاری از دست من بر میآید؟ آدمهایی که در صحنه هستند آیا از من بهترند؟ اگر آدمهایی آمدند که سابقه و علم و مهارت و دلسوزی آنها بیشتر باشد، آمدن من خیانت است. ولی اگر جو را طوری ببینیم که هر کس از راه رسید، خواست این مملکت را اداره کند، مشکل است پس باید ببینیم چه اتفاقی میافتد.
شما تاکید کرده بودید که احزاب موجود را در چارچوب فعلی قبول ندارید. چرا خودتان تا کنون به فکر تشکیل حزب یا تشکلی که حائز معیارهای مدنظرتان باشد، نبودید؟
شکل گرفتن یک حزب یا تشکل، رشد یافتن جامعه است و تا زمانش نرسد، نمیشود ساخت. بهخاطر همین خیلیها شروع کردند به ساختن اما در میانه راه به هم خورده است چون اینها تصور میکردند چیزی که زمانش نرسیده است را میشود ساخت.
تا در نرسد وعده هر کار که هست / یاری ندهد یاری هر یار که هست
تا زحمت سرمایه زمستان نکشد / پر گل نشود دامن هر خار که هست
به این سادگی یک حزب یا یک تشکل تشکیل نخواهد شد. جامعه باید رشد کند، رشد اجتماعی معنایش ایجاد تشکلها است. ما هنوز حرف زدنمان، دیمی است تا علمی و کارشناسی. مثلا در مجلس بهجای اینکه عدد و رقم بدهیم، فقط همدیگر را نقد میکنیم و به هم ایراد میگیریم بدون اینکه سند و مدرکی داشته باشیم. خیلی راحت رئیس دولت میآید و پروندهای را از یک فرد غایب نشان میدهد، بدون اینکه شواهدی داشته باشد یا آن شواهد قابل قبول باشد. این ادبیات برای یک جامعه نشان از ضعف آن است نه قدرت. خیلی باید تمرین کنیم که گفتوگو، منطقی حرفزدن و تحملکردن و بدون دعوا در کنار هم ایستادن را یاد بگیریم.
ظاهرا دلتان در آخر سال از برخی اقدامات پر است!
نه؛ اینطور نیست اما باید بپذیریم سلایق مختلف در جامعه حضور دارند، باید بپذیریم نگاهها مختلف است و باید بپذیریم اگر کسی نگاهش با من یکی نبود، ضد انقلاب، جاسوس، خائن و ضد جامعه نیست. متاسفانه ما اگر احساس کنیم، فردی خلاف نظر ما حرف میزند، به دنبال آن هستیم که انگی به او بچسبانیم. متاسفانه از این حرفها رواج دارد و فاجعه است. هنوز ادبیات گفتوگو، راحت انگ زدن و تهمت زدن و برچسب زدن است نه منطقی حرف زدن و نه بر اساس آمار و ارائه خدمت به جامعه. مگر عدهای ادعا نمیکنند آمدیم اصول اسلام و انقلاب را پیاده کنیم؟ 8 سال گذشت چرا نکردند؟ 8 سال بیکاری بیشتر شده و تورم بالا رفت و مسائل فرهنگی گویای خیلی چیزها است. اینها موضوعاتی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. به هر حال اگر مدعی هستید من بد هستم، باید در عمل خودت نشان بدهی که بهتر از من هستی. زمانی میتوانیم ثابت کنیم حق با ماست که در جامعه خدمتی کنیم تا مشکل آنها را حل کند و دروغ، تهمت، فساد و رانت را از بین ببرد. میخواهید جامعه سالم درست کنید؟ خوب، درست کنید. کسی جلوی ما را گرفته که جامعه، اداره و دانشگاهمان را خوب کنیم؟ اصلا یک جایی را درست کن و نشان بده آنچه را که ادعا میکنی، آنجاست تا آدمها بفهمند اگر آنطوری شوند، بهترین، سالمترین و بیعیبترین هستند. یک جا را درست کنید تا مشخص شود چه میگویید. فقط حرف میزنید؛ اینطوری فایده ندارد.
از این بحث خارج شویم. برخی عقاید شما شباهتهایی با افکار و عقاید آیت ا… هاشمی رفسنجانی دارد که یک نمونه آن استفاده از تمام ظرفیتهای کشور بدون توجه به گرایشات سیاسی است که این، همان دولت وحدت ملی است که از سوی آیت ا… هاشمی مطرح شد.
من حرفهای آقای هاشمی در این مورد را نشنیدم. جالب اینکه شخصی دیگر هم میگفت شما حرفهای آقای هاشمی را قبول دارید. اگر مملکت را بخواهیم درست کنیم، باید قطعا وحدت داخلی را درست کنیم. بدون وحدت راه آمریکا را میرویم. اگر کاری کنیم که اختلافات افزایش پیدا کند و به جان هم بیفتیم، آمریکا لازم نیست بیاید! اگر ما وحدت داشته باشیم، آمریکا نمیتواند وارد مملکت ما شود ولی اگر اختلاف داشته باشیم باز هم لازم نیست آنها وارد مملکت ما بشوند چون خودمان تکلیف همدیگر را روشن میکنیم! خودمان، خودمان را خراب میکنیم!
اصولگراها هم خیلی شعار وحدت میدهند اما کم پیش آمده که به این وحدت برسند.واقعا قدرت به مذاق آنها خوش آمده که مانع وحدت آنها میشود؟
اگر قرار است به دنبال وحدت باشند، چرا تهمت میزنند، چرا یک عده را حذف میکنند؟ یک عده را جاسوس مینامند، بدون اینکه در دادگاهی ثابت کنند جاسوس است، بالاخره انگی میچسبانند. وحدت با تهمت و آبرو بردن و فحش دادن، حاصل نمیشود. وحدت یعنی تحمل فردی که سلیقه او با من یکی نیست ولی به چارچوبهای انقلاب، قانون اساسی، ولایت و سیستم اعتقاد دارد اما آنطور که من اعتقاد دارم، ندارد. قرار نیست همه مثل من باشند، مثل من فکر کنند، قرار نیست همه قدرت ایمانشان اندازه من باشد. در جامعهای زندگی میکنیم که از صفر تا صد در آن حضور دارند و باید از صفر تا صد را بپذیریم. نمیتوانیم بگوییم همه باید صد باشند. باید از صفر تا صد جامعه را بپذیریم و برای هر کدام سهمی قائل باشیم و در چارچوب آن، اجازه رشد و تعالی بدهیم.
شما در نهایت عامل بسیاری از اختلافات را ناتوان بودن در گفتوگو میدانید.
معتقدم اگر گفتوگو را با تقوا همراه میکردیم این اتفاقات نمیافتد. اینکه ما با هم دعوا میکنیم یعنی یک جای کارمان میلنگد.
هدفمندی یارانهها چه تاثیری در بخش درمان داشته است؟
ما که هدفمند نکردیم و فقط شعار هدفمندی را دادیم. ما سرمایه و پول مملکت را همینطوری پخش کردیم. بهجای اینکه پول مملکت را که برای همه نسلها است، حفظ کنیم و اقشار نیازمند را نگذاریم له شوند و کمک کنیم تا در روند توسعه نابود شوند، این پول را بدون برنامه خرج کردیم. هدفمندی این نبود که به من پزشک، آن نماینده، این مدیرکل و بچه هایش، ماهی 45 هزار تومان بدهند. به نظر من آنچه امروز به اسم هدفمندی اجرا میشود، کارشناسی شده نیست. هدفمندی را اگر دولت درست اجرا میکرد، قانون بود و هدفمند. 30 درصد برای صنعت و کشاوری، 20 درصد را برای سیستم اداره و 50 درصد برای آموزش و پرورش و داروهای گران و فقرا و درصدی از 50 درصد را نقدی به نیازمندان پرداخت میکرد نه اینکه همه آنچه از هدفمندی به دست آمده به علاوه پولهای دیگر را پخش کند و آن وقت، در زمان عید نتواند حقوق کارمندان را بدهد. من، به این روش پخش و پلا کردن سرمایه میگویم نه هدفمندی.
در نهایت اکنون بسیاری هستند که میگویند راهکار حل مشکلات کشور حضور آقای هاشمی در انتخابات است. نظر شما چیست؟
کساني که تاکنون خواب بودهاند از هاشمي انتقاد میکنند. اگر آقای هاشمي در انتخابات حضور پيدا کند، مشارکت عمومي مردم بالا میرود که این امر اثبات شدهای است. بداخلاقيهایی که صورت میگيرد موجب میشود تا افرادي مثل هاشمي نخواهند در انتخابات نامزد شود. آقاي هاشمي با وجود آنکه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است و به طور مستقيم از مقام معظم رهبري حکم گرفته است اما برخي جرات میکنند درباره ايشان حرف هاي بیربط بزنند. تخريب شخصيت فردي مانند هاشمي جز بد اخلاقي چيز ديگري نيست که متاسفانه سالهاست شاهد اين تخريب هستيم. کساني که کار بيشتري انجام میدهند ممکن است اشتباهاتي نيز داشته باشند اما در اين ميان افرادي که هيچ کاري براي مملکت نکردهاند الان میبينيم پاک پاک هستند و هيچ انتقادي نسبت به ايشان نمیشود.
انتهای پیام