چطور تحریمهای آمریکا مانع از دسترسی کودکان ایرانی به داروهای حیاتی شده است
هم میهن نوشت:
امیرحسین نارویی، پسربچه ایرانی، زمانی که بر اثر ابتلا به تالاسمی درگذشت، تنها 10 سال داشت. این بیماری در استان سیستانوبلوچستان در جنوب ایران، جایی که خانواده نارویی آنجا زندگی میکنند، بسیار شایع است. گفته میشود که دهها هزار نفر در این منطقه از این بیماری رنج میبرند. این بیماری یک بیماری غیرقابل درمان و کشنده نیست؛ تالاسمی را میتوان با تزریق منظم خون و داروهای خوراکی که برای حذف آهن اضافی انباشته شده در بدن بیماران طراحی شدهاند، درمان کرد. نارویی در بیشتر عمر کوتاه خود توانست تحت معالجه قرار گیرد. سرنوشت تلخ زندگی او اما زمانی رقم خورد که طی سالهای اخیر دسترسی به داروهای ضروری در داخل ایران بسیار کم شد.
نارویی در اولین سالهای زندگی خود داروی تخصصی به نام دسفرال را مصرف میکرد که توسط شرکت داروسازی سوئیسی به نام نوارتیس تولید میشد. با این حال، از سال 2018، یعنی تقریباً زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا کمپین تحریمهای اقتصادی «فشار حداکثری» را علیه ایران به راه انداخت، عرضه داروهای کلات آهن در ایران – و سایر داروهایی که برای درمان بیماریهای خاص استفاده میشود – دشوار شد. به گفته سازمانهای غیردولتی محلی حامی بیماران مبتلا به این بیماری، دسترسی به این داروها در داخل ایران غیرممکن است. در تابستان سال 2022، نارویی به دلیل عوارض ناشی از بیماری، از جمله آسیب به اندامهایش که ناشی از آهن اضافی در خون بود و باعث از کار افتادن اندامها شد، در مقابل چشمان خانوادهاش در بیمارستان جانش را از دست داد. براساس اسنادی که اینترسپت به دست آورده، شرکتهای چندملیتی که داروهای تالاسمی و سایر بیماریها را ارائه میکنند و همچنین بانکهایی که بهعنوان واسطه برای خرید دارو اقدام میکنند، گفتهاند که سیاستخارجی ایالات متحده در نهایت باعث ایجاد مشکلاتی در تحویل دارو به ایرانیها شده است. یعنی تحریمهای آمریکا علیه ایران، معاملات را به قدری دشوار کرده است که عرضه داروها به ایران در حال کاهش است.
دولت ایالات متحده اکنون با شکایتی از سوی انجمن تالاسمی ایران – یک سازمان غیردولتی مستقر در ایران که از قربانیان این بیماری حمایت میکند – به نمایندگی از ایرانیان مبتلا به تالاسمی و یک بیماری ارثی دیگر، به نام اپیدر مولیز بولوسا، موسوم به بیماری پروانهای روبهرو است. این سازمان ایرانی مدعی است که هزاران بیمار ایرانی مبتلا به این بیماریها به دلیل نبود دارو ناشی از تحریمهای آمریکا، جانشان را از دست دادهاند. دلیل این فاجعه نیز قطع تجارت شرکتهای خارجی تولیدکننده داروها و تجهیزات تخصصی برای این بیماریها و دیگر بیماریهای خاص، با ایران بوده است که دلیل اصلی نیز تحریم عنوان شده است. البته ایالات متحده تضمین داده است که تجارت بشردوستانه با ایران از تحریمها مستثنی خواهد شد اما این شکایتنامه که در حال حاضر پس از رد شدن در محکمه در مرحله تجدیدنظر است، مدعی است که تحریمهای گسترده بخش بانکی ایران شرایطی را ایجاد کرده است که شرکتهای خارجی اصلاً نمیخواهند یا نمیتوانند هیچ تجارتی با ایران انجام دهند.
محمد فرجی، وکیل کارکنان انجمن تالاسمی ایران میگوید:«دولت آمریکا گفته است که برای کمکهای بشردوستانه استثناهایی را در نظر خواهد گرفت، اما در عمل دیدهایم که هیچ استثنایی وجود ندارد. ما با کشورهای صادرکننده دارو و تجهیزات پزشکی ارتباط داشتهایم و آنها به وضوح به ما گفتهاند که به دلیل تحریمها نمیتوانند دارو به ایران صادر کنند. بانکها با ما کار نمیکنند و شرکتهای بهداشتی نیز با ما کار نمیکنند. آنها از تحریمهای ثانویه میترسند و این را صراحتا به ما میگویند.» اسنادی که اینترسپت به دست آورده تصاویری از نامههای مخالفت برخی شرکتها از تجارت بشردوستانه با ایران، به دلیل خطر گرفتار شدن در اجرای تحریمها یا بسته شدن مسیرهای قانونی برای معامله با ایران، نشان میدهد. ارتباطات بین شرکتهای بهداشتی اروپایی، بانکهای خارجی و طرفهای ایرانی آنها در سال ۲۰۱۸ بررسی شد و نتیجه کاملا واضح بود: این شرکتها در تجارت با ایران، حتی برای تهیه داروهای حیاتی مشارکت نخواهند کرد چراکه تحریمها چنین اجازهای را نمیدهند.
شدت اجتناب شرکتها و بانکهای خارجی از معامله با ایرانیان، نشاندهنده یک پیروزی برای طرفداران تحریم، از جمله گروههای حامی جنگ طرفدار اسرائیل و اندیشکدههایی مانند «متحد علیه ایران هستهای» و «بنیاد دفاع از دموکراسیها» است. با تلاشهای این گروههای جنگطلب، امروز ایران یکی از تحریمشدهترین و منزویترین کشورهای دنیا است. درحالیکه دولت این کشور قدرت را حفظ کرده است، زندگی مردم عادی ایرانی
تحت رژیم تحریمها مختل شده و شرایط بهویژه برای بیمارانی که از بیماریهای نادر رنج میبرند، بدتر شده است. نامههای بین بانکها، شرکتهای دارویی و طرفهای ایرانی آنها به تفصیل نشان میدهد که چگونه تحریمهای «فشار حداکثری» بر مؤسسات مالی ایران، حتی معاملات پیشپاافتاده تجهیزات پزشکی مورد نیاز برای درمان طیف وسیعی از بیماریها را مختل کرده است.
نامهای در سپتامبر سال 2018 از یک تولیدکننده دانمارکی محصولات اورولوژی به نام کولوپلاست، به توزیعکننده ایرانی خود نوشته شده و به طرف ایران اطلاع داده شده که «بهرغم اینکه محصولات کولوپلاست توسط تحریمهای کنترل صادرات آمریکا و یا بینالمللی مستثنی شدهاند، اکنون با وضعیتی مواجه هستیم که بانکهای بینالمللی برای تراکنشهای مالی با ایران همکاری نمیکنند. در شرایط فعلی امکان دریافت پول برای محصولاتی که در ایران به فروش میرسد وجود ندارد.»
Mölnlycke، یک شرکت سوئدی تولیدکننده باندهای تخصصی مورد نیاز برای درمان بیماران پروانهای، در همان سال نامهای به رئیس یک سازمان غیردولتی ایرانی حامی بیماران مبتلا به این بیماری، ارسال کرد و از این سازمان برای کمک به این بیماران قدردانی کرد. بهرغم این قدردانی، این شرکت اعلام کرد که دیگر بانداژی برای درمان مبتلایان پروانهای در ایران ارسال نخواهد کرد. در این نامه نوشته شده بود:«به دلیل تحریمهای اقتصادی ایالات متحده، شرکت مراقبتهای بهداشتی Mölnlycke تصمیم گرفته است در حال حاضر هیچ تجارتی در رابطه با ایران انجام ندهد.» در سال 2021، شکایتی از طرف یک سازمان غیردولتی ایرانی علیه این شرکت در سوئد، به دلیل آسیبهای انسانی توقف ارسال بانداژ به ایران مطرح شد، اما این شکایت رد شد.
توقف ارسال این بانداژهای تخصصی برای بیماران ایرانی وحشتناک بوده است. بیماری پروانهای، نوعی بیماری است که باعث ایجاد تاولها و زخمهای دردناک در بدن بیماران میشود. بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری کودکانی هستند که پوست آنها به شکل خاصی حساس است و برای جلوگیری از پاره شدن پوست هنگام تعویض باند، به پانسمانهای مخصوص زخم نیاز دارند. یک متخصص ایرانی این بیماری بهعنوان بخشی از دادخواست در حال رسیدگی به شرح پرونده شش بیمار جوان ایرانی که در نتیجه نداشتن دسترسی به بانداژهای تخصصی تولیدشده توسط Mölnlycke دچار خونریزی شدید، عفونت و «درد طاقتفرسا و شدید» شده بودند، شهادت داده است.
تحریم این داروها و تجهیزات در مواقعی منجر به یافتن راهحلهای نهچندان امیدوارکننده توسط برخی دولتهای خارجی شده است. در سال 2020، دولت آلمان و یونیسف برای خرید و تحویل محموله باندهای تخصصی به ایران همکاری کردند. پزشکان ایرانی نیز مجبور شدهاند به تولید داخلی داروهای تخصصی خارجی که اثرات چندان خوبی هم ندارند، تکیه کنند. بسیاری از این داروها کیفیت پایینتری دارند و منجر به عوارض شدید که حتی جان بیمار را به خطر میاندازد، شدهاند.
مبتلایان به تالاسمی در ایران مجبور به استفاده از محصولی به نام «دسفوناک» شدهاند که یک نمونه بومی داروی دسفرال است. این داروی بومی عوارض جانبی زیادی دارد. اینترسپت مکاتبات سال 2018 میان نهادهای ایرانی با شرکت Novartis، شرکت تولیدکننده داروی دسفرال را بهدست آورد. این شرکت به طرف ایرانی گفته است که در انجام تراکنشهای مالی با ایران به دلیل تحریمهای بانکی با مشکل مواجه شده است. سازمانهای محلی که بر روی این بیماری کار میکنند میگویند این مشکلات تراکنشی، آغازی بر پایان دسترسی ثابت این نهادها بر داروهای تالاسمی بوده است. این داروها از جمله داروهایی هستند که باید بهطور منظم برای بیماران مبتلا به این بیماری تجویز شوند تا مؤثر واقع شوند.
یونس عرب، رئیس انجمن تالاسمی ایران میگوید:«ما سالها برای کنترل این بیماری در داخل ایران مبارزه کردهایم. اما واقعیت این است که اگر بیماران داروهای تنظیمکننده آهن را برای درمان دریافت نکنند، خواهند مرد. ما حداقل نام 650 نفر را ثبت کردهایم که از سال 2018 که دیگر قادر به واردات دارو نبودهایم جان خود را از دست دادهاند و بیش از 10 هزار نفر نیز دارای عوارض جدی شدهاند».
برخلاف سایر شرکتها و با وجود مشکلات در دریافت تراکنشهای مالی، Novartis در واکنش به تحریمهای آمریکا روابط خود را با ایران قطع نکرد. سخنگوی این شرکت به اینترسپت گفت که این شرکت مایل به ارسال تجهیزات پزشکی به ایران است و این کار را از زمان اعمال تحریمهای «فشار حداکثری» از طریق استفاده از کانال تجاری بشردوستانه ایجادشده توسط دولت سوئیس در سال 2020 انجام داده است. به گفته این شرکت، مشکل ایجادشده توسط تحریمها، خیلی به عدم تمایل به تجارت با ایران به دلیل ترسهای قانونی مربوط نمیشود بلکه بیشتر از ناتوانی مقامات ایرانی در دسترسی به ذخایر ارز خارجی خود برای پرداخت پول داروها ناشی میشود. براساس آمار صندوق بینالمللی پول، تحریمها، ذخایر ارزی ایران در خارج را حذف نمیکنند، اما دسترسی ایران به آنها را مسدود کردهاند و ذخایر قابل دسترسی ایران را از 122 میلیارد دلاری که در خارج از کشور دارد، به تنها 4 میلیارد دلار بین سالهای 2018 تا 2020 کاهش دادهاند. کاهش ذخایر قابل دسترس، دولت ایران را در انجام وظایف اساسی اقتصادی مانند تثبیت ارزش پول ملی یا شرکت در تجارت خارجی، ناتوان کرده است.
مایکل میو، سخنگوی شرکت Novartis میگوید: «از زمان اعمال برخی تحریمها در سال 2018، مهمترین چالش مشاهدهشده توسط بسیاری از شرکتهای دارویی، کمبود ارز در دسترس دولت ایران برای واردات کالاهای بشردوستانه مانند دارو بوده است.» میو در خصوص داروهای تالاسمی، میگوید که از سال 2019 بهطور مستمر این داروها را عرضه کرده است: «ما آماده بوده و هستیم تا سفارشات این داروها را پاسخ دهیم.» در ادامه بیانیه میو آمده است: « Novartis برای اینکه این داروها به بیماران تالاسمی در ایران برسد، متکی به اقدام و همکاری وزارت بهداشت و سازمان غذا و داروی ایران در تخصیص منابع ارزی کافی برای واردات این داروها از طریق کانالهای بازرگانی معمول و قانونی است. از نظر یونس عرب، چه تحریمها و عدم تمایل شرکتها برای معامله ایران دلیل نبود دارو باشد و یا کمبود ذخایر ارزی، نتیجه بههرحال یکسان است؛ بیماران تحت مراقبت سازمان او در حال مرگ هستند. او میگوید:«ما پول نمیخواهیم، آنچه ما نیاز داریم داروی این بیماران است.»
تحریمهای اقتصادی دوران ترامپ بهعنوان دستاورد مهم کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران در نظر گرفته شد. برخی از تحریمهای اقتصادی علیه ایران، افراد و مؤسسات خاصی را هدف قرار میدهد که در نقض حقوق بشر دخیل بودند، اما بسیاری دیگر، کل بخشهای اقتصاد ایران از جمله بخش مالی آن را هدف قرار دادند.
تحریم همه بانکهای ایرانی و قطع شریانهای مالی ایران از جمله قطع دسترسی ایران به ذخایر خود که در بانکهای خارجی نگهداری میشود، تجارت این کشور را با سایر نقاط جهان قطع کرده است. دولت ایالات متحده همچنین به اصطلاح تحریمهای ثانویه را علیه ایران اعمال کرده است، به این معنی که هر نهاد خارجی که هنوز جرأت تجارت با بانکها یا شرکتهای ایرانی را داشته باشد، خود را در معرض خطر تحریم قرار میدهد و از تجارت در ایالات متحده محروم میشود. این ریسکی است که تعداد کمی از شرکتها مایل به پذیرش آن هستند. اگرچه دولت ایالات متحده مکرراً اصرار داشته و دارد که تجارت بشردوستانه با ایران تحت تأثیر کمپین «فشار حداکثری» قرار نخواهد گرفت، اما کارشناسان تحریمهای اقتصادی گفتهاند این ادعا گمراهکننده است. آنها میگویند وقتی تحریمهای اعمالشده به قدری گسترده است که بانکها و کشورهای خارجی هرگونه معامله با کشور را یک تخلف آشکار میدانند، تضمینها مبنی بر اینکه مردم عادی ایرانی همچنان میتوانند غذا و دارو بخرند بیمعنی است.
تایلر کولیس، وکیل مؤسسه Ferarri & Associates که یک مؤسسه حقوقی در آمریکا است و به صورت تخصصی درباره تحریمهای اقتصادی فعالیت میکند، میگوید:«مسئله اصلی، تحریم بانکی ایران است. یک چتر سراسری تحریمی و مسدودکننده بر روی همه مؤسسات مالی ایران وجود دارد. برخی از آنها به دلایل مرتبط با تروریسم، برخی به دلیل فعالیتهای موشکی و برخی به دلایل حقوق بشر تعیین تحریم شدهاند. سپس دولت ترامپ آمد و کل بخش مالی ایران را تحریم کرد و هر مؤسسه ایرانی باقیمانده را که تحت پوشش این اقدامات نبود را هدف قرار داد.»
اگرچه جو بایدن تا حدودی درباره بازگرداندن توافق هستهای دوران اوباما شعار داد، اما دولت او عملاً سیاست فشار حداکثری را حفظ کرده است. تحریمهای بانکی که تجارت با ایران را برای مؤسسات مالی خارجی بیاعتبار کرده بود، همچنان پابرجاست و چشمانداز انجام هرگونه تجارت با ایران از نظر قانونی و مالی بسیار خطرناکتر از آن است که ارزشاش را داشته باشد. این خطرات توسط گروههای فعال جنگطلب مانند بنیاد «متحد علیه ایران هستهای» که فهرست عمومی شرکتهایی را که متهم به تجارت با ایران هستند، بهروز میکند، افزایش مییابد.
تایلر کولیس میگوید:«در اواخر دولت اوباما، ما در واکنش به دولت آمریکا ایدههایی داشتیم و خواستار ایجاد یک کانال مالی مستقیم بین ایالات متحده و ایران بودیم که بتواند تجارت دارای مجوز و معافیت تحریم بین دو کشور را تسهیل کند. صادقانه بگویم، دولت اوباما در موارد متعدد ایجاد چنین کانالی را رد کرد. ایالات متحده اکنون به بنبست رسیده است و تمام اهرمهای فشار خود را به غیر از نیروی نظامی به کار گرفته است.» او ادامه داد: «من با مردم ایران همدردی میکنم، زیرا افراد زیادی در آنجا هستند که کاری به سیاست ندارند و صرفاً در تلاش برای یافتن راهحل هستند. اما زمانی که خود دولت ایالات متحده به راهحلی علاقهای ندارد، یافتن راهحل واقعاً سخت میشود.»
درحالیکه تحریمهای ایالات متحده موفق شد طبقه متوسط ایران را از بین ببرد و ایرانیان را از دسترسی به ملزوماتی مانند غذا و دارو بازدارد، اما نتوانست اهداف واشنگتن را محقق کند. هدف واشنگتن این بود که ایران را مجبور کند سیاستخارجیاش را تغییر داده و با مذاکره مجدد بر سر توافق هستهای سال 2015 موافقت کند. اما این اتفاقات رخ نداد. در عوض جمعیت عظیمی در ایران فقیر شدهاند و مردم ایران به شدت خشمگین هستند.
بهرغم گرفتاریهای فزاینده در ایران، به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران مانند همیشه در رأس امور قرار دارد. این همان روایت بازتاب تحریمهای اقتصادی ایالات متحده بر کشورهایی مانند عراق، کوبا و ونزوئلا است که در صدمه زدن به غیرنظامیان موفق شده، اما هرگز منجر به تغییر حکومت نشدهاند. امیر هندجانی، یک کارشناس ارشد غیرمقیم، در اندیشکده کوئینسی میگوید: ایده اصلی چنین تحریمهایی این است که باعث میشود مردم قیام کنند و دولتشان را سرنگون کنند، اما شواهد زیادی در مورد صحت این ادعا وجود ندارد درحالیکه شواهد زیادی وجود دارد که تحریمها به مردم عادی آسیب میزند. ایرانیهای معمولی را در نظر بگیرید که تحت تحریم با بیماریهای نادر زندگی میکنند و نیاز به داروهای تخصصی دارند که فقط میتوانند از غرب وارد شوند. آنها آینده بسیار تاریکی دارند.»
شکایتی که در حال حاضر به نمایندگی از ایرانیان مبتلا به تالاسمی در دادگاه فدرال ایالات متحده در اورگان تنظیم شده است، از دولت ایالات متحده و دفتر کنترل داراییهای خارجی یا OFAC، که تحریمها و مجوزهای تجاری را مدیریت میکند، میخواهد تا «اجازه فروش مجدد داروهای حیاتی را صادر کند تا تجهیزات پزشکی از طریق کانالهای تجاری عادی وارد ایران شود.» این شکایت اخیراً توسط دادگاه رد شد. درخواست تجدیدنظر از این حکم در ماه مه ثبت شده است. وکلایی که روی این پرونده کار میکنند میگویند که آنها به پیگیری موضوع در دادگاههای ایالاتمتحده ادامه میدهند تا دولت را مجبور کنند راهحلی بیاندیشد تا داروهای حیاتی برای استفاده بیماران به ایران صادر شوند. نه دفتر کنترل داراییهای خارجی و نه کاخ سفید دولت بایدن به درخواستها برای اظهارنظر در این خصوص پاسخ ندادند.
توماس نلسون، وکیل شاکیان این پرونده، میگوید: ما در مورد کودکانی صحبت میکنیم که نیاز به پانسمان پزشکی دارند و این پانسمان را دریافت نکردهاند. هیچکس حاضر نیست جلوی مصونیت از مجازات و قلدری دولت ایالات متحده در این زمینه و بهویژه OFAC را بگیرد. باید توجه عموم مردم را به این موضوع جلب کرد تا همه بدانند این نوع اتفاقات در حال رخ دادن است.»
ترجمه: گروه دیپلماسی هممیهن
انتهای پیام