زمینههای فساد در جامعه | یادداشتی سروش محلاتی
آیت الله محمد سروش محلاتی در نوشتاری با عنوان « امام حسین(ع) و اصلاح امت(1) – زمینههای فساد در جامعه» که در اختیار شفقنا قرار داده این گونه آورده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
لا حَولَ و لا قُوّه إلا بِالله العَلِّی الْعَظیم، حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ نِعْم المَولی و نِعْم النَّصیر
ثُمَّ الصَّلاهٌ و السَّلام عَلی سَیِّدنا وَ نَبیِّنا أبی القاسم المصطفی مُحمَّد و آله
و لعنه الله عَلی أعدائِهِم مِن الآن إلی قِیام یومِ الدّین،
وَ مِن وصیه مولانا ابیعبدالله الحسین علیهالسلام وَ إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی.
موضوع این جلسه امام حسین(ع) و اصلاح امت است. این تعبیر، تعبیری نیست که مثلا یک عالِم درباره قیام امام حسین(ع) از پیش خود بهکار برده باشد بلکه این تعبیر دقیقاً کلام خود امام حسین(ع) است که وقتی از مدینه حرکت میکرد، وصیتنامهای نوشت و در اختیار محمد حنفیه قرار داد و در آن این جمله را بکار برد: «وَ إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی[1]»، از خانه و زندگی خودم (از مدینه) حرکت و کوچ کردم، برای آنکه امت جدم را اصلاح کنم.
اصلاح «امت اسلامی»
مسئله اصلاح را به چند صورت میتوان تصور کرد:
«اصلاح یک فرد»؛ اینجا اصلاح یک فرد مطرح نیست که حضرت بخواهد مثلاً یزید بن معاویه را اصلاح کند.
«اصلاح برخی از مسلمانان»؛ اینجا سخن از اصلاح برخی از مسلمانها توسط امام(ع) هم نیست.
«اصلاحات جزئی در رابطه افراد» مثل اینکه دونفر با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند مثل اختلاف خانوادگی بین زن و شوهر که خداوند در قرآن کریم ما را موظف کرده که برای اصلاح اختلاف زوجین اقدام کنیم؛ این اصلاح هم موردنظر اباعبدالله(ع) نیست.
بلکه سخن از صورت چهارم اصلاح، یعنی «اصلاح در امت و جامعه اسلامی» است. حضرت فرمودند: من میخواهم امت را اصلاح کنم، «خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی». حتی اصلاح در بین شیعیان و پیروان هم مطرح نیست، بلکه اصلاحِ در امت اسلامی است.
صورت دیگری از اصلاح هم که امام حسین(ع) مطرح نفرمودند، «اصلاح امور بشر در سراسر دنیا» است. حضرت چنین وظیفهای برای خودش تعریف نمیکند و هدف قیام خود را چنین بیان نفرمود که: من میخواهم اوضاع عالم را سروسامان دهم، بشریت را اصلاح کنم و ظلم و فساد را در سراسر گیتی از بین ببرم بلکه فرمایش حضرت این است که امت اسلامی نیازمند اصلاح است و من برای اصلاح امت حرکت میکنم.
پرسشهایی پیرامون این حرکت اصلاحی
در اینجا چند سؤال مطرح است؛ اول اینکه امت اسلامی به چه دردی مبتلا بود که امام حسین(ع) باید برای اصلاح آن قیام کند؟ سؤال دوم این است که راه و روش اصلاح این جامعه کدام است؟ سؤال سوم این است که اباعبدالله الحسین(ع) ریشه نابسامانیها و مفاسد را در کجا میدید؟ چهارم این که اصلاً صلاح و فساد از نظر اباعبدالله الحسین(ع) چه معنا و چه مفهومی دارد و امام حسین(ع) چه کاری را فساد میداند و نظر حضرت در اینجا به کدامیک از مفاسد است؟ و سوالات دیگری از این قبیل که به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
اصلاح چه چیزی؟
مسئله اول اینکه جامعه و امت اسلامی دچار چه مفاسدی است و امام حسین(ع) میخواهد چه چیزی را اصلاح کند؟ باید از کلام اباعبدالله(ع) استفاده کرد تا معلوم شود چرا این جامعه نیاز به اصلاح دارد و کجای این جامعه دچار فساد است؟ اباعبدالله الحسین(ع) سخنانی در اینباره دارند که در کتاب «تحف العقول» نقل شده است. البته این سخنرانی مربوط به قبل از روی کار آمدن یزید بن معاویه و آغاز حرکت امام(ع) است و متأسفانه اطلاعات کافی در مورد زمان این سخنرانی از نظر تاریخی در اختیار ما نیست و برخی بزرگان فرمودهاند که این سخنرانی در سرزمین منا اتفاق افتاده است. اینکه محل این سخنرانی کجا بوده اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که مخاطب این سخنرانی علماء و دانشمندان هستند؛ یعنی همان خواص و نخبگان جامعه که اهل فکر و دانشاند.
توبیخ سکوت علماء در قرآن!
حضرت در این سخنرانی خطاب خودش را با تلاوت این آیه آغاز میکند: (لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عن قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ)[2]. معمولا در هر سخنرانی، خطیب سخن خود را با استناد به یک آیه آغاز میکند. آیهای که امام حسین(ع) انتخاب کرده، این است که چرا علمای یهود در برابر فساد سکوت میکنند؟ چرا رهبان و احبار در برابر حرامخواری اعتراض نمیکنند؟ چرا به دروغگویان اعتراض نمیکنند؟ چرا مسئولیت خودشان را در برابر افراد فاسد – که اولاً سخن باطل و دروغ به زبان میآورند و ثانیاً حرامخوارند – انجام نمیدهند؟ این اعتراضی است که قرآن نسبت به علمای یهود دارد. امام حسین(ع) این آیه را خواندند و بعد فرمودند که امروز همین اعتراض و انتقاد به علمای اسلام وارد است، آنها هم حرامخواری را میبینند و سکوت میکنند، آنها هم دروغگویی را میبینند و سکوت میکنند: «وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذِینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَایَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِکَ»، خداوند علمای یهود را مورد تنقیص و مورد اشکال قرار داده، چون از ظالمان، فساد و منکر را میدیدند، ولی عکسالعملی نشان نمیدادند و سکوت کرده بودند و با آن کنار آمده بودند.
دو علت سکوت عالمان
امام حسین(ع) برای سکوت عالِم در برابر ظلم و فساد دو علت بیان فرمودند. علت اول طمع: «رَغْبَهً فِیمَا کَانُوا یَنَالُونَ مِنْهُمْ»، چون علما و خواص، از آن عناصر فاسد و ظالم پول میگرفتند و اجیر و وابسته بودند و روزی خودشان را از آنها میگرفتند، دهانشان بسته بود. علت دوم: «وَ رَهْبَهً مِمَّا یَحْذَرُونَ»، عدهای هم بودند که طمع نداشتند، اما خوف و ترس داشتند. تهدیدشان میکردند که با شما برخورد میشود، آبروی شما در خطر است، به زندانتان میاندازند و آنها هم میترسیدند و سکوت میکردند. امام حسین(ع) فرمود منشأ سکوت علماء، یا خوف و ترس است یا طمع، و آن کسی که ترس و طمع را در خود کشته باشد، به حریت و آزادگی میرسد و میتواند در برابر ظلم حرف بزند و الا انسان وابسته و کسی که خودش را فروخته است، نمیتواند حرفی بزنید و اعتراضی کند.
بعد حضرت اینطور فرمودند:
«… وَ لَکِنَّکُمْ مَکَّنْتُمُ الظَّلَمَهَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ وَ أَسْتسلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِی أَیْدِیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَات سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِکَ فِرَارُکُمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیَاهِ الَّتِی هِیَ مُفَارِقَتُکُم فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفَاءَ فِی أَیْدِیهِمْ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِیشَتِهِ مَغْلُوبٍ …»
اگر ظالمان به موقعیتی رسیدند، با سکوت شما به آن جایگاه نائل شدند. اگر شما سکوت نمیکردید، ظالمان موقعیتی نداشتند. آنها از سکوت شما علما سوءاستفاده کردند. شما بودید که کار مردم را به دست ظالمان واگذار کردید. دلیل اینکه آنها بر اوضاع امت اسلام مسلط شدند، این است که شما از مرگ میترسید و دنبال دنیا هستید. اگر شما حاضر باشید از خطر استقبال کنید و به میدان بیایید، همه آنها بساطشان را جمع میکنند و میروند. شما علمای دین، مردم بیچاره و ضعیف را در دست ظالمین رها کردهاید.
اصلاح کدام فساد؟
نکته قابل توجه این است که باید اصلاح و افساد را در کلام خود امام حسین(ع) شناخت. موارد زیادی میتواند تحت عنوان فساد در جامعه قرار بگیرد؛ بیحجابی میتواند فساد باشد، دروغگویی هم یک فساد است، گرانفروشی هم فساد است، اما حساسیت امام حسین(ع) روی کدام فساد است؟ وقتی حضرت مسأله اصلاح را مطرح میکند، کدام عیب و ایراد جامعه را می بیند؟ حضرت فرمودند: مردم، بیچارهاند، مردم را به بردگی گرفتهاند و کسی جرأت نمیکند حرف بزند. ترس جامعه را فراگرفته و عدهای از مردم هم بهخاطر گذران زندگی و معیشت خودشان زبانشان بند آمده است، اگر یک کلمه حرف بزنند، نانشان قطع میشود و خانوادهشان گرسنه میمانند. امام حسین(ع) وقتی فساد جامعه را بیان میکند، میفرماید علامت فاسد این است که شخص نمیتواند نهی از منکر کند و در برابر ظلم و فساد اعتراض کند، چون نانش قطع میشود. علامت فساد در جامعه این است که چون خفقان جامعه را فرا گرفته است، کسی جرأت اعتراض ندارد و مردم را بهخاطر گرفتاری مالی ساکت کردهاند. زبان مردم را بستهاند اما خودشان؛ «یَتَقَلَّبُونَ بِآرَائِهِمْ فِی الْمُلْکِ اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ وَ جُرْأَهً عَلَى الْجَبَّارِ فِی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یَصْقَعُ»، هرگونه که بخواهند در ملک و حکومت عمل میکنند. مردم را گرفتار کردند، کسی جرأت حرف زدن نداشته باشد تا خودشان آزاد باشند. در هر شهری، منبرهایی را بهدست گرفتهاند و خطبایی را از خودشان گماردهاند تا برای آنها فریاد بزنند و ثناخوانی کنند و تعریف و تمجید کنند.
اینها بیانات امام(ع) است، تحلیل سیاسی نیست، بیان واقعیتی است که اباعبدالله الحسین(ع) برای مردم بیان فرموده است که مردم را گرفتار معیشت میکنند تا خودشان آزاد باشند و حکومت را بهدلخواه خودشان اداره کنند. اینطور نیست که فقط بازار و اقتصاد و پول را مصادره کردهاند بلکه منبر و تبلیغات و خدا و پیغمبر و قرآن را هم مصادره کردهاند؛ «فِی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یَصْقَعُ». یعنی به مرکز حکومت و شام و دمشق اکتفا نکردند که منبر مسجد جامع اموی را مصادره کرده باشند (اگر اینطور بود قابل تحمل بود)، حضرت میفرماید در هر شهری بر فراز منبرش خطیب و آخوند درباری دارند که برای آنها سینه چاک میکند و داد میزند و ثناخوانی میکند و دفاع میکند. بالاخره یزید و معاویه هم احتیاج دارند و باید عوامالناس را یک طوری قانع کنند، توجیه کنند، ساکت کنند، آن هم از طریق منبر! خطیب دارند، پول میدهند، کلاً به آنها بخشنامه میکنند که در هر شهر، منبریها و خطباء عین یکدیگر این مطالب را بگویند:
«فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَهٌ وَ أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَهٌ وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ، لَایَدْفَعُونَ یَدَ لَامِسٍ فَمِنْ بَیْنِ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ ذِی سَطْوَهٍ عَلَى الضَّعَفَهِ شَدِیدٍ …[3]»
زمین برای آنها گسترده است و هرکجا هرکاری بخواهند انجام دهند، مانعی در برابر آنها نیست. قدرت گستردهای دارند و کسی نمیتواند به آنها اعتراض کند. دستشان برای انجام هر ظلمی باز است و کسی مانع آنها نیست. امت اسلامی را هم که به بردگی گرفتهاند و آزادی را از آنها سلب کردهاند و هیچکس قدرت و جرأت اینکه دستی برآرد و آنها را کنار بزند ندارد و عدهای ستمگر، قدرتطلب بر اوضاع و احوال ملت سوار شدهاند.
وقتی امام حسین(ع) اوضاع و احوال را اینگونه دید، فرمود که میخواهم امت جدم را اصلاح کنم. پس معلوم شد امام حسین(ع) مشکل را در کجا میبیند و چه چیزی را نیازمند اصلاح میبیند. بحث اباعبدالله(ع) این نیست که بعضی گرانفروشی کردند و من میخواهم بازار را اصلاح کنم یا بعضی از نظر روابط اخلاقی مشکل دارند و میخواهم آن را اصلاح کنم. اباعبدالله الحسین(ع) اصلاح را در سطح کلان میبیند؛ اولاً ایراد را در حاکمیت میبیند که منشأ این نابسامانیهاست و ثانیاً معتقد است تا آب از سرچشمه گلآلود است، اصلاح صورت نمیگیرد. از همین رو امام حسین(ع) حرکت کرد و فرمود: «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی». درست است که امام(ع) در اینجا مردم را مطرح کردند ولی اباعبدالله الحسین(ع) فرمودند مردم مظلوم، مقهور و ستمدیدهاند و حقوقشان تضییع شده است، ولی متهم ردیف اول علمای دین هستند و اگر آنها به وظیفه خودشان عمل کرده بودند، این ظلم و فساد اتفاق نمیافتاد و علت اینکه آنها هم سکوت پیشه کردند؛ نگرانی رزق و روزی و ترس از مرگ است و اگر از مرگ هراسی نداشتند جامعه را فساد نمیگرفت.
دو نکته امام خمینی در وجه استشهاد به این آیه
حضرت امام(ره) رهبر فقید انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی وقتی این خطبه اباعبدالله الحسین(ع) را نقل میکند، دو نکته و دو برداشت از آیه ابتدایی کلام اباعبدالله(ع) دارد؛ نکته اول اینکه امام حسین(ع) در موضوع اصلاح، اول سراغ علماء رفتند و آیه مربوط به فساد علماء یهود را بیان کردند و تا در جامعه علماء اصلاح نشوند، راه برای اصلاح جامعه دینی وجود ندارد. چرا خدا فرمود: «لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ…»، خدا میبایست این اعتراض و انتقاد را تعمیم دهد و بگوید عموم مسلمانها، یهودیها و مسیحیها چرا امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید؟ چه فرقی بین علماء و غیر علماست؟ امام میفرمایند: بهخاطر اینکه اگر آنها امر به معروف کنند، مؤثر است و نتیجه میدهد، بهنام دین حرف میزنند و میتوانند جلوی سوء استفاده از دین را بگیرند، ولی امر به معروف بقیه مردم چنین اثر و فایدهای ندارد. میرزای شیرازی است که یک قرارداد را با نیمسطر میتواند باطل کند که؛ «استعمال تنباکو و توتون بأیّ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است»، اما صدها هزار نفر به خیابان بیایند، به اندازه این نیمخط اثر نمیکند! لذا مسئولیت اول متوجه آنهاست و خدا هم اینطور فرموده است.
نکتهی دوم امام خمینی این است که در بین همه منکرات، خدا در این آیه روی نهی نکردن از دو منکر خاص توبیخ فرموده است: «لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عن قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ»؛ یکی دروغگویی «قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ» و دیگری حرامخواری «أَکْلِهِمُ السُّحْتَ». اینهمه گناه در جامعه اتفاق میافتد و اینهمه معصیت پیش میآید و اینهمه فساد میتواند وجود داشته باشد، اما آنچه خدا در اینجا نام برده؛ دروغگویی و حرامخواری است. امام خمینی میفرمایند که عمده فسادهایی که در دولتها و حکومتها اتفاق میافتد و ریشه مفاسد دیگر هم هست، همین دروغگویی و حرامخواری است[4].
وقتی جامعه اصلاح میشود که اولاً حاکمان با مردم صادق باشند، راست بگویند، شفاف حرف بزنند، قابل اعتماد باشند و اینکه دوم دست از حرامخواری بردارند. اگر این دو مسأله حل شود بقیه مفاسد قابل حل است. در جامعهای که از یکطرف دروغ رواج پیدا کند، رسانهها دروغ بگویند، خطباء دروغ بگویند، اولیاء امور دروغ بگویند، تبلیغات برمبنای دروغ باشد و اقتصاد هم برمبنای حرامخواری باشد، این جامعه روی صلاح را نخواهد دید. خدا هم فرمود اگر علمای دین در این دو مورد اعتراض کنند کافی است و وظیفه خودشان را انجام دادهاند.
در جمع بندی؛ این دو جمله را باید به خاطر سپرد؛ اول اینکه امام حسین (ع) فرمود من برای اصلاح امت جدم میآیم: «خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی». اینکه آن طرف دنیا چه خبر است و چه کسی ظلم میکند، چه کسی فساد دارد، امام حسین(ع) این مسائل را مطرح نکردند. اصلاً یکی از تفاوتهای امام حسین(ع) با یزید هم همین است؛ یزید یک لشگر به طرف آفریقا فرستاد که آنجا فتوحات اسلامی داشته باشند، گفت وظیفه ما این است که مردم را به اسلام دعوت کنیم، یک لشگر هم به طرف خراسان فرستاد و گفت باید همه را مسلمان کنیم، اما امام حسین(ع) فرمود که اول ما باید امت اسلامی (خودمان) را اصلاح کنیم. مطلب دوم اینکه توقع امام حسین(ع) این است که در این اصلاح، اول علماء به میدان بیایند و اصلاح را از اصلاح حکومت و سیستم اجتماعی آغاز کنند.
[1] . محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار، ج44، ص329 و شیخ عباس قمی؛ نفس المهموم، ص69، سید عبدالرزاق مقرم؛ مقتل الحسین، ص139. این جمله با تفاوتهای اندکی هم نقل شده است؛ «إنما خرجت أطلب الإصلاح فی أمّه جدی…»(خرازمی؛ مقتل الحسین، ج1، ص273)، «إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِی أُمَّهِ جَدِّی»(محمد بن علی بن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب، ج4، ص89)، «إنما خرجت لطلب النجاح و الصلاح فی أمه جدی»(ابن اعثم کوفی؛ الفتوح، ج5، ص21)
[2] . سوره مائده(5): آیه63.
[3] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص239.
[4]. «حضرت با استشهاد به آیه «لَوْلایَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ …» دو نکته را گوشزد فرموده است: 1. اینکه سهلانگارى علما در وظایف، ضررش بیش از کوتاهى دیگران در انجام همان وظایف مشترک است. چنانکه هرگاه یک بازارى کار خلافى بکند، ضررش به خود او مىرسد؛ لیکن اگر علما در وظیفه کوتاهى کردند، مثلًا در برابر ستمگرانسکوت نمودند ضررش متوجه اسلام مىشود، و اگر به وظیفه عمل کردند و آنجا که باید صحبت کنند سکوت نکردند، نفع آن براى اسلام است.2. با اینکه باید از همه امورى که مخالف شرع است نهى کرد، روى «قول إثم» یعنى دروغپردازى «و اکل سُحت» یعنى حرامخورى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو منکر از همه منکرات خطرناکتر است و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد.»(امام خمینی؛ ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، ص126)
انتهای پیام
سلام و ارادت خدمت استاد محلاتي بزرگوار خداوند به زندگي شما بركت عطا كند ايكاش اين مطالب باارزش در روشنگري قيام امام حسين ع هر روز در صدا و سيما منتشر مي شد تا خدمت ان امام عزيز به جامعه و اسلام توسط گروهي نا اگاه در اندازه مصيبت خواني انسان عادي تقليل پيدا نمي كرد .عزاداري نااگاهانه كنوني بنوعي اجحاف به قيام امام حسين است اگر مومن واقعي هستيم نبايد در برابر دورغگويي و حرام خواري مسولين ساكت بمانيم اهداف امام حسين با زاري كردن مسلمين تحقق پيدا نمي كند. پايدار باشيد