چرا این مجلس، انقلابی نیست؟!
رضا سلطان زاده، مدیرمسئول هفتهنامهی آئینهی یزد در یادداشتی نوشت:
یکی از نمایندگان گفته است: «برخی تلاش دارند مجلس یازدهم را غیرانقلابی معرفی کرده و نشان دهند که این مجلس انقلابی نیست، اینها با ما مشکل ندارند، با ولیفقیه زمان مشکل دارند. به صراحت عرض میکنم از 234 پروندهای که در هیات نظارت تشکیل شده ما یک مورد اخلاقی و مالی نداشتیم.»
در پاسخ باید گفت انقلابی بودن صرفاً ارتباطی با فساد مالی و اخلاقی (نفیاً یا اثباتاً) ندارد چون اگر نمایندهای مشکل مالی و اخلاقی داشت قانون جمهوری اسلامی ایران نحوه برخورد با وی را مشخص نموده است. در واقع اینگونه استدلال کردن منطقی و قابل قبول نیست ضمناً در قانون اساسی به انقلابی بودن نماینده اشارهای نگردیده و هر فرد که با داشتن شرایطی به مجلس راه پیدا کرد در برابر قرآن مجید به خدای قادر متعال سوگند یاد میکند با تکیه بر شرف انسانی در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نماید و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم بیندیشد و پایبند باشد و برای همیشه در دوران نمایندگی از استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها دفاع کند و در واقع فردی که به عنوان نماینده حق تحقیق و تفحّص در تمام امور کشور را دارد به یقین نباید تخلف مالی و اخلاقی داشته باشد، به عبارتی دیگر لازمه مسئول بودن حاکمان، کارگزاران، نمایندگان و دولتمردان این است که در دوران خدمت آماده شنیدن انتقادها و اعتراضهای مردم باشند و در هر زمان خود را پاسخگو بدانند و احیاناً در جبران قصور و تقصیرها و یا خطاهای گذشته و اصلاح رفتار و کردار اداری کوشا باشند. در واقع وظیفه نمایندگی ایجاب میکند انسان امانتدار و مسئولیتپذیر باشد، از فساد و تبعیض به جد خودداری کند، پایبند به قانون اساسی و قوانین مصوب بوده و بر عملکرد دولتمردان نظارت کامل داشته باشد و در دوران خدمت در جهت تامین رفاه نسبی مردم و احقاق حق ملت تمام توان خویش را به کار گیرد و از همه مهمتر بر کلیه قراردادهایی که با دیگر دولتها تنظیم میگردد و بر تمام مقاولهنامهها و مفاد قراردادها اشراف کافی و وافی داشته باشد و بتواند برابر با وظایف نمایندگی انجام وظیفه و اظهارنظر نماید.
بعضی از فعالان سیاسی از استقلال نداشتن مجلس میگویند و نمایندگانی نیز علناً و رسماً اعتراف کردهاند در این مجلس در مورد مفاد قراردادها با دیگر کشورها مانند چین اطلاع چندانی ندارند و عدهای از جمله علی مطهری تقسیمبندی انقلابی و غیرانقلابی را قبول ندارند و در پاسخ به این سؤال که آیا دولت سیزدهم انقلابی عمل کرده گفته است: «…بستگی دارد انقلابی را چطور معنی کنیم اینها خود را انقلابی میدانند و باید دید نظر آنها چیست ما تقسیم انقلابی و غیرانقلابی را قبول نداریم بلکه باید عاقلانه و مطابق با اسلام عمل کنیم انقلابی و غیرانقلابی نمیتواند معیار باشد… انقلابی عمل کردن یعنی مطابق عقل عمل کردن در برخی موارد دولت خوب عمل نکرده است مثلاً میتوانست برجام را زودتر به نتیجه برساند که این کار را نکردند. میتوانست با آژانس انرژی اتمی زودتر به توافق برسد که این کار را نکردند. میتوانست مذاکره مستقیم با امریکا داشته باشد و مسائل را زودتر حل کند که این کار را هم نکردند… این مجلس در مجموع استقلال کافی نداشت. خیلی کارها را میتوانست انجام دهد که نکرد بیش از حد همراه دولت بود و متاسفانه کمتر نماینده مردم بود. در خیلی جاها باید حرف مردم را میزد که کمتر این کار را کرد.»
نگارنده این سطور ضمن تایید اظهارات دکتر علی مطهری در این مورد، در عین حال نمایندگانی را انقلابی میداند که ضمن داشتن خصوصیاتی که در آغاز مقاله بدانها اشاره شد بدور از تظاهر و ریا از تجملگرایی و زندگی اشرافی، پرهیز داشته باشند و به معنای واقعی چون مرحوم آیتا… سیدحسن مدرس و شهید محمدعلی رجایی سادهزیست باشند. نمایندهای میتواند خود را انقلابی بداند که معادل دیگر کارمندان بطور معمول حقوق و مزایای تعیین شده دریافت نماید، برای دفتر جهت رسیدگی به امور موکلان در هر شهر و منطقه از امکانات دولتی و یا کارمندان شاغل در ادارات و سازمانها استفاده نماید، یعنی راننده و کارمندی را جداگانه استخدام نکند و وجهی بابت اجاره دفتر از دولت دریافت ننماید و محلی در یکی از ادارات دولتی در شهری که به عنوان نماینده مردمش انتخاب شده در اختیار بگیرد و بداند درحالی که مردم برای اخذ تسهیلات چند میلیون تومانی با چه گرفتاریهایی روبهرو هستند از دریافت 200 میلیون تومان وام مسکن و یا مبلغی که بعد از آن و بیشتر از آن به نمایندگان پرداخت گردید خودداری نماید نه تنها ماشین شاسیبلند بلکه از دریافت «دنا» نیز خودداری نموده باشد.
نماینده آنگاه که میبیند تمام شبکههای خارجی و مخالفان خارجنشین این ملّت آنگونه تبلیغ میکنند تا بتوانند بر اثر تبلیغات زمینههایی فراهم نمایند که حائزین شرکت در انتخابات در رایگیری برای انتخاب رئیسجمهور شرکت ننمایند در صورتی که میخواستند انقلابیگری خود را به اثبات برسانند بنابراین نمیبایست یکبار دویست و بیست نفر و بار دیگر نیز حدود دویست نفر از سیدابراهیم رئیسی کاندیدای اصولگرا دعوت کنند خود را نامزد کند و یا از کاندیداهای تایید صلاحیت شده بخواهند استعفا دهند تا راه برای انتخاب گرچه با رأی حداقلی رئیسجمهور دوره سیزدهم بدون رقیب فراهم گردد.
وکلای مجلس که به خاطر عدم تامین رفاه نسبی مردم داد و فریاد راه انداخته بودند و از استیضاح و حتی اعدام رئیس دولت دوازدهم کوتاه نمیآمدند بدان علت که مایحتاج زندگی در آن دوران گران بود، اکنون که گوشت گوسفند و گوشت مرغ و تخممرغ و بسیاری از لوازم و کالاها و مایحتاج زندگی تا چهارصد درصد و گاه بیشتر گرانتر از آن زمان شده و تورم کشور در ردیف پنجم یا ششم کشورهایی است که بالاترین تورم را در دنیا دارند و قیمت سکه و دلار در این دو سال صددرصد و بیشتر گرانتر شده و گرانی افسارگسیخته و روزانه کمر عموم مردم را شکسته است، اختلافات و تبعیضات و فقر مطلق، دمار از روزگار دهها میلیون ملت صبور این سرزمین، درآورده اما میبینیم بسیاری از نمایندگان مجلس دم فرو بستهاند و نسبت به این موضوع بسیار مهم اعتراضی ندارند بنابراین بدون شک نمیتوان آنها را انقلابی نامید.
مهمتر این که سردار محمد اسماعیل کوثری نماینده تهران گفته است: «بعضی از نمایندگان افراد ترسویی هستند که در اعتراضات 1401 خیال کرده بودند که الان نظام دیگر تمام شد» آیا میتوان اینگونه نمایندگان ترسان و لرزان را انقلابی نامید؟ کارمندان و بازنشستگان بویژه معلمان بازنشسته میبینند در دو سال اخیر بیست درصد به حقوقشان اضافه شده اما نماینده شهر و دیارشان اتومبیل «دنا» و احیاناً ماشین شاسیبلند خارج از نوبت دریافت کرده که تا چند میلیارد تومان بیش از پولی که داده استفاده برده است، احیاناً فرد یا افرادی از یاران و همراهان خود را معرفی نموده تا عضویت در هیاتمدیره شرکتی را عهدهدار گردد و گاه حقوق نجومی دریافت نماید آن هم علاوه بر حقوق کارمند و کرایه دفتر و وام مسکن و غیره که شخصاً دریافت کرده است.
در اینصورت آیا نباید گفت: «میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است» نمایندگانی که خود را با مرحوم مدرس مقایسه میکنند به یقین باید بدانند آیتا… شهید سیدحسن مدرس کلیه اسباب و اثاثیه زندگیش را با یک گاری به تهران انتقال داد و با همان وضع و وسایل مجلس را ترک کرد. نه وامی برای اجاره مسکن دریافت نمود، نه کالسکهای برای اینکه بر آن سوار شود به وی واگذار گردید. نه بر صندلیهای آنچنانی تکیه زد، نه با پول دولت و از بودجه بیتالمال کارمند و دفتردار و منشی استخدام کرد، با عبا و قبای کرباسی رفت و آمد میکرد و با این وضع از رضاشاه هم نمیترسید و با شدت وحدّت با وی سخن میگفت.
مدرس در مجلس گفت: «من ده رئیسالوزراء و چهل، پنجاه وزیر را دیدم و رد کردم، اگر هرکدام در این مجلس مدعی شد که مدرس یک توقعاتی از من کرده است، آن شخص خیلی مرد است یک کاغذ در کابینهای ندارم هیچ تقاضایی از کسی نکردم… مرحوم مدرس ضعف غالب مردان سیاسی که همان پولدوستی و تجملطلبیشان است را نداشت از جمله قصههایی که از مدرس بر سر زبانها است داستان چک فرستادن سفیر انگلیس برای مدرس است میگویند مدرس میپرسد: این چیست؟ آورنده چک پاسخ میدهد چک است که میبرند در بانک تبدیل به پول میکنند مدرس قاهقاه میخندد و میگوید به آقای سفیر بگویید من جز سکه زر بار شتر آنهم در روز روشن قبول نمیکنم سفیر وقتی که سخن مدرس را میشنود میگوید: این سید میخواهد آبروی ما را در دنیا ببرد… شب هنگام یزدان پناه از جانب رضاخان ده هزار تومان پول آورد که بگیر و ساکت باش و پاسخ شنید: بگذار زیر تشک برو به اربابت بگو تا دینار آخر خرج نابودی تو خواهد شد اگر رضا داد که هیچ وگرنه بیا و از همانجا بردار و برو…»(1)
بنابراین میتوان گفت بزرگوارانی چون مدرس نماینده انقلابی هستند و شهید محمدعلی رجایی که ملت 36 میلیونی خانه و زندگی و پیراهن و لباس ساده و ماشین معمولی و رفت و آمد وی را از تلویزیون دیدند و نحوه سفرهای استانی هیات دولت را در دوران زمامداری آن شهید شاهد بودند. به یقین به سادهزیستی و انقلابیگری آن بزرگمرد صحه گذاشتند و میتوان آن شهید عالی مقام و همه کسانی که در آن مسیر قدم برداشتند و آنگونه زندگی خواهند کرد را انقلابی نامید.
حسن ختام مقاله به نقل فرازهایی از نامه مظهر عدالت حضرت علی(ع) اختصاص مییابد که خطاب به فرماندار بصره عثمانبن حنیف فرمودند: «…آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، امّا با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقرهای نیندوخته، و از غنیمتهای آن چیزی ذخیره نکردهام؛ بر دو جامه کهنهام جامهای نیفزودم، و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است!… من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک، و از مغز گندم، و بافتههای ابریشم، برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم، درحالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد، و یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پُشت چسبیده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم که شاعر گفت: این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکمهایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند.»(2)
پینوشتها:
1- کتاب «مدرس شهید نابغه ملی ایران»، تالیف علی مدرسی، صفحه 426 و 430، چاپ بنیاد فرهنگی و انتشاراتی بدر، اصفهان، پاییز 1358 هجری شمسی.
2- «نهجالبلاغه»، نامه 45، ترجمه محمد دشتی(ره)، صفحه 395.
انتهای پیام