آرمان مشروطه تا امروز / یادداشت علی ربیعی
علی ربیعی در اعتماد نوشت:
امروز ۱۴ مرداد، سالروز صدور فرمان مشروطيت است. قرابت اين روز با ۱۲ مرداد سالروز رفراندوم قانون اساسي در سال ۱۳۵۸ به گونهاي معنادار است. حال و هواي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران و همچنين ذهنيتهاي شكل يافته در نسلهاي جديد پس از وقايع پاييز ۱۴۰۱، انتخابات پيش روي مجلس شوراي اسلامي و نيز قانون جديد انتخابات و تمهيد زودهنگام ثبتنام، به گونهاي است كه انگار جامعه ايران از ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ تاكنون همچنان در كش و قوس تاثير انتخابات بر سرنوشت خويش است. شنبه ۱۴ مرداد سالروز صدور فرمان مشروطيت بود. ۱۱۷ سال پيش، پس از تلاشهاي اقشار مختلف جامعه و مجاهدتهاي فراوان، سرانجام استبداد به عقب نشست و ملت ايران گام بزرگي براي تغيير زندگي خود برداشت. بدون شك مشروطه نقطه آغازي در ايران و براي ايرانيان در قانون اساسيگرايي است. قانون اساسي داشتن در آن دوران يك نوع هجرت از حاشيه مناطق پيراموني جهان به قلب و مركز جهان محسوب ميشد و بدينسان با اين حركت اجتماعي، دستاورد بزرگ مدني براي ايران حاصل شد. به عبارت ديگر تا آن زمان در همه قرون شاهنشاهي و استبدادي هويت ملي زيست مستقلي نداشت و از پيكر شاهانه منفك نشده بود. با جنبش معطوف به قانون اساسي است كه ملت و هويت ملي از بند قرون استبدادي آزاد شد. امضاي فرمان مشروطيت بلافاصله ما را به جزيره امن مردمسالاري نرساند، ولي در عوض ما را در معرض آزمون اراده براي رسيدن به يك مردمسالاري پرمانع قرار داد. از آن زمان تاكنون مردم ما در راه حاكميت قانون، حقوق شهروندي و مردمسالاري، بارها و بارها به عقب رانده شده، به زمين خوردند ولي دوباره برخاستهاند و چند گام به پيش گذاشتهاند. به دليل آنكه مشروطيت در امتداد مسير تاريخي خود به خوبي نتوانست نهادهاي مدني پايدار و استوار براي تضمين حقوق مردم و قانون اساسي پديد آورد و چون اساسا علاوه بر فقدان نهادهاي پاسبان، شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران نيز فاقد آمادگي دفاع از دستاوردهاي مشروطيت بود..
بدينسان با استبداد قاجاري و دخالت خارجي و همچنين استبداد نوين پهلوي اول دستاوردهاي مهم مشروطيت به محاق رفت.
ما در بيش از يك قرن گذشته، تجربههاي فراواني آموختهايم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نيز در قرن گذشته تجربيات فراواني از همين انحراف آموختهايم و مهمترين آنها اينكه مردم سالاري در برابر بدخواهيهاي بيگانگان و خطاهاي داخلي چقدر شكننده است و نياز به محافظت دايمي دارد.
در ادامه اين مسير پر افت و خيز، با عبور از سال سرنوشتساز ۳۲، به انقلاب اسلامي ميرسيم. به اعتقاد من «انقلاب» خود يك «انتخابات» بود.
انقلاب اسلامي گامي بلندتر براي تحقق مشروطيت و مشروعيت حاكميت برخاسته از خواست و اراده مردم بود. اما از ابتدا معلوم بود كه به صرف پيروزي انقلاب اسلامي و بدون تلاش بيوقفه، نميتوانيم تضميني براي دستيابي به آرمانهاي مردمسالاري پيدا كنيم. چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامي، آرمانهايي در دل خود پروراندند كه از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهاي ديرينه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
ما با انقلاب اسلامي هر دوسويه تاسيسي و تقنيني قانون اساسي را در جنبش انتخاباتي ملت ايران در ۱۲ مرداد ۵۸ شاهد بوديم.
از اين رو پس از نزديك به نيم قرن تمرين انتخاباتي با فراز و نشيبها و متاسفانه با تسلط برخي ديدگاهها و روشها در ناديده گرفته شدن صندوقهاي راي به مثابه آمال و آرزوهاي مردم، امروز هم در ۱۴۰۲، تنها مسير بيبديل براي ايجاد آرامش، اطمينان و نوعي تفاهم بزرگ، صندوقهايي با درجه فراگيري و شموليت بيشتر است.
بدون ترديد پربسامدترين تكرار آرماني در انقلاب چه قبل و چه بعد از پيروزي، آزادي و حق انتخابگري در امور سياسي كشور بود.
گذار از شرايط ايران امروز و رسيدن به وضعيتي پر تفاهم و پيشرونده، تنها از طريق اصلاحات (كه پيرامون آن بسيار سخن گفته و نوشته شده است) ميسر است. مطالعات نشان ميدهد اولين گام در اين مسير، اصلاحات داخلي است.
فرصتهاي دادن سيگنال و علامت و ايجاد فضايي براي ترميم را نبايد از دست داد.