تحلیل وضعیت مسکن در برنامهی هفتم توسعه
سمیه توحیدلو، جامعهشناس، در رشته توییتی دربارهی دو ارزیابی از وضعیت مسکن در برنامهی هفتم توسعه نوشته است:
در دو سه روز گذشته دو گزارش درباره مسکن توسط مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده است.
یکی از آنها با عنوان «بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه: ارزیابی از منظر مسکن برای گروههای کمدرآمد و آسیبپذیر» [لینک]
گزارش دیگر با عنوان «تحلیل سیاستهای مسکن در برنامههای پنجساله توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و رهنمودهایی برای برنامه هفتم توسعه» منتشر شده که گزارش مفصلتریست. [لینک]
در مجموع در این۲ گزارش نکات زیر میتواند مبرز شوند:
۱- هدف مقبول سیاستگذاری مسکن در کشور افزایش مالکنشینی بوده (که علیرغم ساخت خانههای انبوه سیاستی شکست خورده است) و به موضوع اجارهنشینی بها نداده است. ملک دولتی اجارهای یا کنترل و نظارت بر اجارهبها جزو سیاستهای دولتی نبوده
۲- نسبت یک خانوار مستاجر در ازای دو خانوار مالک در کل کشور
۳- بدیل اجارهنشینی به جز مالکیت، بیخانمانیست. پشتبامخوابی، ماشینخوابی، گورخوابی، اتوبوسخوابی، خانه به دوشی، شغلگزینی سرپناهجویانه، و همخانگی چند خانوار در یک سرپناه از انواع شایع آن است.
۴- در بستر اقتصاد تورمی و عدم افزایش دستمزدها، ضرورت حمایت از سکونت استیجاری بیشتر است و کاهش نابرابریهای اجتماعی – فضایی و جلوگیری از فقرآفرینی به این موضوع مرتبط است.
۵- در چند دهه گذشته سیاستهای مسکن به ضرر گروههای کم درآمد و آسیبپذیر فاقد دارایی مسکونی بوده است. دولت حقوق توسعه مسکونی را با طرحهای مختلف به صورت نامشروط در اختیار مالکان زمینهای موجود شهری قرار داده و تامین مسکن گروههای نابرخوردار را به بیرون از شهرها انتقال داده است.
۶- هیچ توجیهی ندارد که در تهران، شهرداری (قرارگاه جهادی مسکن) بدون همسویی با اقدامات دولت، اقدام به اعطای مجوز ساخت و ساز کند که گروههای هدف آن جزء گروههای آسیبپذیر نیستند.
۷- همبستگی منفی رشد مسکن بر نهاد خانواده. عدم تشکیل خانواده، طلاق، نااطمینانی مسکن و عدم تمایل به فرزندآوری، یا مشکلاتی از این دست از تبعات سیاستهای مسکن بوده است.
۸- نهضت ملی مسکن نیز خانوارهای کم درامد که حتی امکان استفاده از تسهیلات عرضه شده را ندارند، نادیده میگیرد.
۹- سیاستگذاریهای حوزه مسکن در طی دورههای مختلف مبتنی بر شناسایی اصولی و دقیق گروههای هدف براساس میزان درامد و وضعیت اقتصادی خانوار نبوده و درنتیجه با هدررفت بخشی از یارانه پرداختی، الگوهای متفاوت نابرابری اجتماعی و اقتصادی ایجاد کرده است.
۱۰- یکی از دلایل محرومیت دهکهای یک تا پنج اقتصادی از شرایط مناسب دسترسی به مسکن را میتوان ناشی از عدم توان پرداخت اقساط تسهیلات بانکی برای خرید یا ساخت مسکن از سوی این خانوارها طی سالهای گذشته دانست.
۱۱- شاخص زمان انتظار برای خانهدار شدن (۸۰ متر مربع) طی سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۸ و ۹۹ به ترتیب برابر ۱۲، ۲۷، ۴۹ و ۴۸.۵ سال است. (محاسبات مرکز آمار)
در مقابل شاخص متعارف دسترسی به مسکن در کشورهای دنیا با عملکرد مناسب بازار ۴ تا ۵ سال است،این عدد برای ایران بالای ۱۰سال محاسبه شده است.
۱۳- ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت کشور در سکونتگاههای غیر رسمی و بافتهای فرسوده سکونت دارند.
۱۴- همکنون سه دهک اول به صورت مطلق، دهکهای ۴و ۵ و بخشی از ۶ نسبتا قادر به تامین مسکن مورد نیاز برای سکونت خود نیستند.
۱۵- گزارش دوم سیاستهای برنامه توسعه و درصد تحقق را به تفکیک مورد بررسی قرار داده است.
با پوزش از طولانی شدن، عکسهای زیر از گزارش دوم جالب است:
انتهای پیام