خرید تور تابستان

این صندلی هنوز ترک نشده است

/نگاهی به چهارمین کنگره روانکاوی و روان درمانی پویای ایران که هفته گذشته برگزار شد/

فاطمه کریمخان، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «این صندلی هنوز ترک نشده است» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانه‌ی چهارمین کنگره روانکاوی و روان درمانی پویای ایران که هفته گذشته برگزار شد، نوشت:

می‌گویند کانت بنیاد مابعدالطبیعی اخلاق را زمانی نوشته که ناپلئون در حال لشکرکشی به سمت روسیه مردم فرانسه را درگیر بدبختی جنگ و فلاکت می‌کرد (به این شایعه باز خواهیم گشت)، همین‌طور می‌گویند وقتی تایتانیک به کوه یخ خورده و درحال غرق شدن بود، ارکستر سازهای زهی که در حال اجرای موسیقی بود دست از نواختن برنداشت!

با این مثال‌های رمانتیک آلوده به اغراق، قصد دارند بگویند که وظیفه، از آنچه موقعیت ایجاب می‌کند اهمیت بیشتری دارد. کشور به سمت جنگ می‌رود؟ بله، اما اگر کانت باشید، قرار نیست جلوی ارابه‌های جنگی بخوابید و در راه جلوگیری از حرکت آنها جانبازی کنید، برای شما کارهای مهم‌تری وجود دارد، و بشریت بدون «بنیاد مابعدالطبیعی اخلاق» حتما چیزی کم دارد. اگر کانت باشید، حتما وظیفه دارید که در اتاق مطالعه‌تان را ببندید و بر نوشتن تمرکز کنید!

کشتی در حال غرق شدن است، اما می‌گویند مردم به موسیقی نیاز دارند تا آرام شوند، چه کسی غیر از گروه موسیقی که به کشتی سوار شده باید شروع به نواختن کند؟ بایستید، سازها را به دست بگیرید و بنوازید، اندک مردم خوش شانسی که می‌توانند سوار قایق‌های نجات شوند را تنها نگذارید، هر چند خودتان قرار است غرق شوید!

وظیفه است که آنچه موقعیت تحمیل می‌کند، اولویت دارد! چرا که تعهد یعنی «تغییر نکردن در وضعیت متغیر»، حالا خودتان را بگذارید جای کانت، یا به جای دسته موسیقی تایتانیک، شما ممکن است کدام یکی را انتخاب کنید؟ تلاش برای جلوگیری از جنگ؟ پیوستن به جنگ برای حفظ جانی شاید؟ یا نوشتن کتاب؟ کشیدن آرشه بر سیم‌های ساز؟ در موقعیت بحران، بهتر آن است که کاری که در آن متخصص هستیم را ادامه دهیم؟ یا کاری که هیجان عمومی از ما طلب می‌کند را به عهده بگیریم؟

این سوال، مساله محوری «چهارمین کنگره روان کاوری و روان درمانی پویای ایران» است، هر چند عنوان کنگره را «زیستن و اندیشیدن در جهانی ناآرام» گذاشته‌اند، به نظر می‌رسد دغدغه جماعتی که در سه روز آخر هفته اول شهریور ماه در سالن همایش‌های بیمارستان فرهیختگان جمع شده‌اند، بیشتر پرسش از «چه باید کرد» است، تا توضیح «چه می‌کنیم».

هسته اصلی برگزار کننده کمیته روان درمانی انجمن علمی روان پزشکی و انستیتوی مطالعات روان‌کاوی تهران که یک موسسه آموزشی خصوصی است، بود. تعداد زیادی از گروه‌ها و انجمن‌های روان‌کاوی ایرانی، چه از میان آنها که در ایران هستند و چه از میان آنها که از پشت صفحه‌کلید گوشی و به واسطه یک فارسی شکسته بسته با جامعه ایرانی داخل کشور در تماس هستند، این رویداد را تحریم کرده‌اند.

برخی از آنها با اصل برگزاری کنگره «در چنین شرایطی» مخالف هستند، برخی می‌خواستند صراحتا اعلام شود که «حجاب در کنگره اختیاری خواهد بود»، درخواستی که طبعا اجابت نشده، و باعث شد حتی در طول برگزاری نشست‌های کنگره درگیری‌های جدی بین برگزارکنندگان و میزبان‌های کنگره رخ دهد.

با این حال، کنگره برگزار شده است و آماری که روابط عمومی کنگره اعلام کرده از شرکت حدود 900 نفر به صورت حضوری و مجازی حکایت دارد. از آنجا که کنگره شامل امتیاز بازآموزی بوده، تعجبی ندارد که بسیاری خواهان گواهی شرکت در کنگره بوده‌اند، اما خیلی‌ها هم بدون نیاز به گواهی، بدون درخواست یا میل دریافت گواهی، تنها برای «حضور» در کنگره سه روز وقت خود را خالی کرده‌اند تا از این فرصت برای شناخت دیگران، ارتباط گرفتن، کار پیدا کردن، یا تنها تجدید خاطره، دیدن روان کاوی که سال ها قبل دیدن او را متوقف کرده‌اند، و هزار دلیل دیگر از این دست ثبت نام کرده‌اند.

به سختی می‌توان بدون در دست داشتن متن اصلی تمام مقالاتی که در کنگره ارائه شده در مورد «کیفیت علمی» این رویداد اظهار نظر کرد، البته سخنران‌های ایرانی بودند که مفاهیم ابتدایی آنچه در مورد آن اظهارنظر می‌کردند را به جای یکدیگر استفاده می‌کردند، از آن جمله یکی از سخنران‌های نشست اول کنگره در مورد نسبت هویت نوجوانان و فضای مجازی؛ سخنران‌های هم بودند که از حمله به رشته‌های دیگر یا حتی مبانی خود روانکاوی هم خودداری نداشتند، از آن جمله سخنرانی در نشست دوم روز اول، که معتقد بود فلسفه تنها مشتی حرافی و کلمه بازی است و باید برای روان‌کاوری به فیزیولوژی بازگشت، یا میهمانی در روز آخر کنگره که معتقد بود روان‌کاوی ایرانی انسان‌ها به کالا تبدیل کرده است.

در میان مقالات خارجی ارائه شده به کنگره، یک بی‌نظمی محتوایی و عدم ارتباط با موضوع کنگره مشهود بود، با این حال کاملا مشخص بود که میهمانان و برگزارکنندگان از این که توسط چهره‌هایی شناخته شده روان‌کاوی در خارج از کشور بهره برده‌اند، راضی و خوشنود هستند.

بخش مهمی از کنگره، به‌خصوص در سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای روز اول، بیشتر به ابراز ناراحتی بابت غرق شدن تایتانیک گذشت. در میان سخنران‌هایی که در مورد «روانکاو بودن در شرایط بحران اجتماعی» صحبت کرده و متن‌های احساسی خواندند که مورد تشویق چشم‌گیر قرار گرفت، خستگی و ناامیدی، میل به دربرگرفته شدن، و اصرار بر این که «ما نیز رنج می‌کشیم» بسیار قوی بود.

حاضران، چه آنها که سخنران بودند و چه آنها که برای سخنران‌ها اشک شوق می‌ریختند در این مساله مشترک بودند که «جامعه روان‌کاوی در کتاب‌هایی که با آن آموزش دیده، در مورد وضعیتی که در آن ترومای مراجع همان ترومای درمانگر است، آموزشی ندیده است».

تازه بعد از ابراز این جمله بود که معلوم شد جامعه روانکاوی به دلیلی که روشن نیست، تا همین چند ماه پیش، خود را بسیار جدای از سپهر عمومی کشور تصور می‌کرده است، تو گویی در بحران‌های اجتماعی قبلی، در جریان اعترضات معیشتی سال 98، یا اعتراضات سیاسی سال 88، یا اعتراضات سیاسی و دانشجویی سال 78، نهاد روانکاوی در این کشور اصلا متولد نشده بود، یا اگر شده بود در جایی «وسط درگیری‌ها، که در آن صدای اعتراضات خیابانی در دفتر کار روان‌کاو شنیده می‌شود» نبوده، یا مسیر و روانکاو و مراجع هر دو از وسط خیابانی که گاز آشک‌آور در آن منفجر شده، نگذشته است.

تازه بعد از این جمله بود که روشن شد جامعه روانکاوی ایران، ارتباطی با آن دسته از روانکاوانی که به مساله جنبش‌های ضدجنگ در آمریکا و فرانسه پرداخته‌اند، یا آن دسته از روانکاوانی که در مورد بی‌کفایتی در بحران‌های می 1968 نوشته‌اند، با آن دسته از روان‌کاوانی که درگیر «عدالت اجتماعی» هستند، یا کسانی که در مورد روانکاو بودن در جریان جنبش اشغال وال استریت یا روانکاو بودن در جنبش چتر در هنگ کنگ پژوهش کرده‌اند بیگانه است، اما تا دلتان بخواهد برای خودش که در این وضعیت «گیر افتاده» متاسف و متاثر است.

به غیر از این دغدغه‌ها، گفت‌وگو در مورد «مهاجرت» یکی از مضامین اصلی کنگره بود، مهاجرت مراجعان، مهاجرت روان‌کاوان، و در نهایت مهاجرت به عنوان یک مساله اجتماعی، هر چند با سهم بسیار کمتر، از بحث‌های محوری کنگره بوده است. در نهایت، باز کردن درهای روانکاوی به روی دیگران، از نهاد هنر گرفته تا نهاد جامعه‌شناسی، البته نه به شکلی که کنگره را دچار اختلال و درگیری با نهاد قدرت کند، در برنامه کاری کنگره بود تا به قول دبیر علمی کنگره «کمی از اعتماد به نفس روان‌کاوان کاسته شود».

به نظر می‌رسد دست‌اندرکاران برگزاری این کنگره خواسته یا ناخواسته درگیر یک سیر منطقی «حرف زدن در مورد خود، حرف زدن در مورد خود و دیگران، و در نهایت حرف زدن در مورد روانکاوی به عنوان یک نهاد» شده‌اند. اینکه نه روان‌کاوان در مورد بحران‌های اجتماعی تاریخی ایران حرف می‌زنند، نه متنی روان‌کاوانه و تولید شده توسط روان‌کاو ایرانی در داخل کشور در مورد مسائل ایرانی در کتاب‌خانه‌ها و قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها دیده نمی‌شود، علتی دارد و آن علت پا نگرفتن «روانکاوی به عنوان نهاد» در جامعه ایرانی است.

تا همین چند سال پیش، روان کاوی در ایران تنها با نام دکتر محمد صنعتی شناخته می‌شد که خود او برای عموم دانشگاه رفته مردم، بیشتر به دلیل نسبتش با کیارستمی شناخته شده است. حالا ظاهرا چند سالی است که برخی سازمان‌های خصوصی، در کنار یکی دو گروه علمی دانشگاهی محدود در حال تلاش هستند تا مستقل از چند اسم شاخص، «نهاد روانکاوی» را در ایران پایه‌ریزی کنند.

مسیر آنها با انواع و اقسام موانع از جنس «موقعیت‌های حساس کنونی» مسدود و محدود است. در جامعه‌ای که حتی خوش‌بین‌ترین تحلیل‌گران اجتماعی هم سال‌ها بعد از فریادهای شنیده نشده در مورد «صدای پای فاشیسم»، حرف از «خالص‌سازی» و سلب حقوق عمومی می‌زنند، در «موقعیت حساس کنونی» که عده‌ای که هیچ شکلی از تجمع را عموما به دلیل مخالفت با سلیقه شخصی خودشان بر نمی‌تابند، یک عده معتقد هستند که «از جایی که نشسته‌ایم نباید برخواست»، چون حتی اگر در دل بحران، مراجعه به روانکاو بی فایده و روان‌کاوی بی‌مصرف تلقی شود، اما فایده و مصرف آن به مرور آشکار خواهد شد.

دسته موسیقی که در تایتانیک برای آرام کردن مردم در مسیر قایق‌های نجات ساز می‌زد، با کشتی غرق شد، هر چند اندکی از بازماندگان آن نواهای آخری که در راه هل دادن دیگران و سوار شدن به قایق‌ها شنیده بودند را بعدا تا همیشه به خاطر سپردند. کانت هم بنیاد مابعدالطبیعی اخلاق را در دوران حمله ناپلئون به روسیه ننوشته است، کانت در 1804 از دنیا رفته است و جنگ‌های فرانسه به رهبری ناپلئون اول تازه از 1805 است که آغاز شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. خانم کریمخان خواهشن وقتی درباره موضوعی دانش کافی ندارید تفسیر واطلاعات نادرست منتشرنسازید.
    شماکه تفاوت روانکاوی باروانپزشکی رانمی دانید.چنانکه از دکترصنعتی روانپزشک روانکاو ساخته اید.
    بنیان گذارروانکاوی فروید است وسنگ بنای آن رانه برپایه دانش محض که روانکاوان آتی خودبایدروانکاوی شده باشند.ساخته است
    دکترصنعتی وامثالهم کدام یک نزد چه کسی؟وکجا وکی؟ روانکاوی شده اند؟
    معتبرترین نهادروانکاوی درجهان درفرانسه هستند که هیج کدام ازکل کنگره عضوآن نیستند
    این هم آدرس
    http://www.wapol.org/ انجمن جهانی روانکاوی
    روزنامه نگارپرکفایت باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا