خرید تور تابستان

رینگ بوکس و تعمیرِ سالنی که به اتمام نمی‌رسد!

مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «رینگ بوکس و تعمیرِ سالنی که به اتمام نمی‌رسد!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

داستانِ شگفت انگیز و طول و درازِ هیات‌های ورزشی و سالن‌های میناب تمامی ندارد و آنقدر پیچیده و رقت‌انگیز است که گمان نمی‌کنم با چند یادداشت از طرف من کل ماجرای آن خاتمه یابد.

برای آسیب‌شناسیِ آن باید کلی وقت گذاشت و با پژوهشی رفتارشناسانه با جزئیات به عملکرد مدیرانِ دوره‌ای این اداره پرداخت تا مسائل، راز و علل عقب ماندگی‌اش بر عامه‌ی مردم به ویژه ساکنان شهرستان میناب که دانستن حق‌شان است هویدا شود.

وقتی وضعیت سالن‌های شهرهای هم‌جوار را با سالن‌های میناب مقایسه می‌کنم، شهرهایی که از لحاظ موقعیت و سابقه‌ی تاریخی و حتی وسعت به گَرد میناب هم نمی‌رسند ولی در عوض توانسته‌اند در حوزه‌ی ورزش این سرمایه‌های ملی را منظم و پاکیزه نگه دارند و مثل منزل شخصی از آن محافظت و مراقبت نمایند به حال مردم آن شهر غبطه می‌خورم.

میناب، از پیش از انقلاب تا امروز فقط از ۴ سالن برخوردار بوده که ۳ تای آن معیوب شده. سالن حجاب را گویا اخیراً در دست تعمیر قرار داده‌اند و قابل استفاده است، این نکته‌ی عطفی است اما برای یادگارِ امام (سالن بزرگ چند منظوره) هنوز هیچ قدم محکمی برداشته نشده و از طرفی برای سالن تختی، قدیمی‌ترین و کوچکترین سالن شهر که محصول زمان شاه است کاری کردند که در کل ایران بی‌سابقه است!

یکی از رؤسای اداره‌ی تربیت بدنی که گویی رابطه‌ی بسیار حسنه و نزدیکی با رئیس هئیت بوکس داشته و با هماهنگیِ هم در وسط زمین رینگ می‌سازند. البته استفاده از سازه‌ای که رو به ویرانی است برای یک ورزش انفرادی غنیمت است، اگر چه همه رشته‌های ورزشی به میزان واحدی و بدون تبعیض باید از آن بهره ببرند و سالن ملک مشاع همه‌ی رشته‌هاست. اما سؤال این است که چرا باید یک سالن اولاً به صورت دربست در اختیار یک رشته ورزشیِ خاص باشد و ثانیاً ۷ سال به بهانه تعمیر تعطیل گردد به گونه‌ای که در و پیکرش را خوره بخورد و بر هزینه‌ی تعمیرش افزوده شود؟! اگر طی این ۷ سال مبلغ واحدی از بودجه وزارت که به استان و میناب تعلق دارد به تعمیر و تجهیز آن اختصاص داده می‌شد اکنون وضع این نبود. همان‌طور که پیش‌تر هم گفتم میناب به شهر بزرگی تبدیل شده و در این شهر استعدادهای زیادی در رشته‌های ورزشیِ نوپا (از جمله رشته‌های رزمی) ظهور کرده‌اند. کسب مدال طلای المپیاد علی عبدی‌زاده فقط یک نمونه است. از همین‌رو کمترین حق آنها داشتن “خانه بوکس” است که باید به صورت مجزا برای آنها ساخت.

به همین جهت کسی باید ردای مدیریت اداره‌ی ورزش این شهر را بر تن کند که در قواره و نام بزرگ میناب باشد. هیات‌های غایب و منفعل را از قبیل قایق‌رانی، تیروکمان، اسب سواری، موتور سواری، کبدی، فوتسال بانوان، فوتبال ساحلی و… فعال نماید. همه‌ی اینها از عهده‌ی یک شخص کاردان و باتجربه بر می‌آید. شخصی که با نحوه و نوع تعامل و دیپلماسی با مدیران عالی آگاه باشد. با رایزنی و پیگیری‌های مستمر به تهران سفر کند. از وضعیت نابرابر و کمبودهای مطلق در این منطقه‌ی محروم و کم برخوردار با مستنداتِ تصویری مدیران وزارت را در جهت تخصیص بودجه اقناع و راضی نماید. متأسفانه در کشور ما دریافت بخشی از بودجه در بعضی از ارگان‌ها به همین شیوه مرسوم است. نباید به انتظار بودجه نشست باید به دنبالش رفت و دوندگی کرد. بودجه هم شبیه حق “گرفتنی” است نه “دادنی”!

نمی‌شود یک معلم یا شخصی به صرف علاقه مند در این حوزه و هم‌ولایتی بودن با نماینده مجلس ولی صفر کیلومتر و فاقد تجربه را به مدیریت نهادی در وزارت ورزش – که امری تخصصی است – در یک شهرستانِ ویژه به کار گرفت و از او انتظار تحول و تغییر را داشت.

با قرار گرفتن در چنین شرایطی من همین‌جا و در ذیل این مقاله از آقای خادمی که دکتری تربیت بدنی دارند و بر کرسی مدیر کل ورزش و جوانان هرمزگان تکیه زده‌اند درخواست مصاحبه “با محوریت بررسی وضعیت سالن‌های ورزشی میناب” را دارم.
امیدوارم درخواست بنده را به عنوان خبرنگارِ مستقل پذیرا باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا