خرید تور تابستان

نظرات کاربران به انگلیسی صحبت کردن «لیلا فروهر»

سایت برترین ها نوشت:

روز گذشته ویدیویی از لیلا فروهر منتشر شد که نشان می‌داد او در انگلیسی حرف زدن هیچ تبحری ندارد و همین ویدیو موجب یک سری از بحث و جدل‌ها میان کاربران شد، عده‌ زیادی از کاربران با تمسخر عدم تسلط لیلا فروهر به زبان انگلیسی و این که او پس از ۴۵ سال حضور در آمریکا توان انگلیسی حرف زدن، حکم بی‌سوادی فروهر را صادر کرده‌اند. البته از آن طرف برخی هم میگویند واقعیت مهاجرت این است که اگر ضعیف باشید و توان مالی آن چنانی نداشته باشید، نیاز دارید به زبان مقصد مسلط شوید وگرنه کسانی مثل لیلا فروهر که نیازی با یادگیری زبان ندارند، پس زبان ندانستن او تمسخر ندارد. در هر صورت در این مطلب نگاهی داشتیم به این ماجرا

فروزان یکی از کاربران توئیتر همان ابتدا در واکنش به این ویدئو نوشت: وقتی بیش از ۴۰ سال توی یه کشور انگلیسی زبان زندگی می‌کنی و از کامیونیتی فارسی‌زبان خارج نمیشی نتیجه‌ش میشه این. زشته آدم نزدیک به نیم قرن در یک کشوری باشه که به بهترین شکل ازت میزبانی کرده بعد به خودت زحمت ندی زبانشون رو یاد بگیری.

دلبر هم به کنایه نوشت: اگه مرد بود قشنگ میتونست وزیر امور خارجه بشه

آنجلس باور نمی‌کرد: ‌کاش یکی به من بگه لیلا فروهر داره شوخی می‌کنه و این وضعیت اینگلیش حرف زدن واقعیش نیست…

مورانیک هم اینطور تفسیر کرد: یعنی شما دست هرکیو از سر چهار‌ راه مولوی بگیری بیاری آمریکا، ۴۳ سال تو یه اتاق زندانیش ‌کنی، بگی حق نداری با هیچ‌ کس یک کلمه حرف بزنی، باز خودش کنجکاو میشه از در و دیوار گوش‌ میگیره، زبانش از لیلا فروهر بهتر میشه! :)))

چشم سوم هم نوشت: وقتی در طول ۴۵ سال زندگی تو لس‌آنجلس فقط از سوپری عباس‌آقا خرید می‌کنی و تا پیتزا و سوشی‌ت رو هم از رستوران‌های ایرانی سفارش می‌دی

شهرام متعجب شده بود: واقعا اینا چه جوری ۴۰ سال اونجا دوام آوردن بدون اینکه زبان بدونن ؟!

موآنا هم به شوخی نوشت: ‌من تو ۷ سالگیم بهتر از لیلا فروهر بعد ۵۰ سال زندگی تو آمریکا انگلیسی حرف میزدم :/

شمیم اما نظر متفاوتی داشت: اگر جایی مثل لس انجلس یا ونکوور _که جمعیت ایرانی‌ها زیاده_ زندگی کنید و حرفه تون هم در تماس مستقیم با انگلیسی زبان‌ها نباشه، نیاز چندانی به یاد گرفتن زبان انگلیسی ندارید؛ این امکان، برای هر مهاجری شاید قابل غبطه خوردن باشه اما مسخره کردن نداره.

آیدا در ادامه نوشت: می‌دونی این زنان ستاره‌هایی بودن، موفق، با استعداد، بی‌نظیر که حق زندگی و کار ازشون گرفته شد و از وطنشون رفتن. قصد مهاجرت یا ادامه تحصیل نداشتن که برن کلاس زبان. می‌دونی چه زندگی رو از دست دادن یک شبه؟ به اینکه انگلیسی بلد نیست می‌خندی؟جاش برای حقارت خودت گریه کن

ایروس هم با دو نفر قبلی هم نظر بود: لیلا فروهر L A زندگی می‌کنه و اگه یک‌کلمه هم انگلیسی حرف نزنه خیلی عجیب نیست. نمی‌گم درسته، می‌گم عجیب نیست چون کارِت کاملا با فارسی هم راه می‌افته. اما عرض کنم خدمتتون که بسیاری از نسل جوان امروزی مهاجر در همین حد انگلیسی حرف می‌زنن، اما دیگران رو مسخره می‌کنن.

جلاتوئیان اینطور توصیف کرد: لیلا فروهر Nسال پیش بالاجبار مهاجرت کرده، همیشه هم توی کامیونیتی ایرانی بوده. اساساً نیازی به یاد گرفتن زبان نداشته. توی شغلش موفقه، بهترین جای آمریکا زندگی میکنه، محبوب و مشهوره. حالا شما تا صبح انگلیسی حرف زدنشو مسخره کن. دیگه آدم جز ثروت و موفقیت و محبوبیت چی از زندگی میخواد؟

و شهرام کردستی که در انتها دقیق‌تر بررسی کرد و در رابطه با این ویدئو نوشت: این موضوع هیچ تعجبی ندارد و من و دیگر همکارانم تقریبا روزانه بیمارانی از ملیت‌های مختلف می‌بینیم که علی‌رغم چند دهه زندگی در انگلیس، کوچکترین تسلطی به زبان انگلیسی ندارند و برای مشاوره نیاز به مترجم هست. این پدیده کاملا شناخته شده است و ناشی از زندگی در “حباب ملیتی” است. بسیاری از مهاجران بعد از ورود به کشور میزبان شدیدا تمایل دارند با هم‌زبانانشان نزدیک شوند، به میهمانی بروند، از خدمات آنها از پزشک گرفته تا لوله‌کش و معمار استفاده کنند، شبکه‌های تلویزیونی به زبان خودشان را دنبال کنند و عضو شبکه‌های اجتماعی به زبان مادری شوند. دوستی دارم که در تورنتو پزشک خانواده است و وقتی به کلینیکش رفتم متوجه شدم که تمام تابلوهای داخل کلینیک به فارسی هستند. وقتی پرسیدم مگر تو بیمار غیر ایرانی نداری؟ گفت تقریبا نه! و بیماران شکایت می‌کنند چرا منشی ایرانی نداری که ما بتوانیم فارسی صحبت کنیم! این موضوع به آنها نوعی احساس امنیت و آرامش می‌دهد و دلتنگی برای خانه را کمتر حس می‌کنند. اما زندگی در این حباب در درازمدت عواقب جبران‌ناپذیری دارد. مثلا هیچگاه در جامعه میزبان جذب نشده و کاملا از جریان جامعه جدا می‌افتند و دخالتشان در سیاست‌های محلی صرفا به صورت دسته‌جمعی و عضو “قبیله” است. از لحاظ فکری از فرزندانشان که در جامعه میزبان ادغام می‌شوند، جدا می‌افتند. فرهنگ جامعه مادری را در جامعه میزبان بازتولید می‌کنند و حتی در پایبندی به آن راه افراط می‌روند. امکان تبادل فکری و تحول را از بین می‌برند و بسیاری مسائل دیگر. نمونه افراطی این زندگی در حباب را خصوصا می‌توان در جوامع پاکستانی و افغان‌ها در کشورهای غربی دید. این خرده جوامع اتفاقا در مواردی حتی بنیادگراتر و سنتی‌تر از خود مردم پاکستان و یا افغانستان هستند. و البته گروههای مدرن‌تر آنها ظاهر زندگی غربی را می‌پذیرند اما در باطن همان زندگی حبابی جریان دارد. متاسفانه این موضوع را به وفور در بین ایرانیان مقیم کشورهای غربی هم دیده‌ام و به نظر می‌رسد با افزایش تعداد مهاجران و دسترسی راحت‌تر به شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌های فارسی زبان این موضوع در حال تشدید هم هست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا