اگر زوال و انحطاط حکومتهای شرقی نبود
سیدعلی کاشفی خوانساری در سایت خبرآنلاین در مطلبی با عنوان «گوهری از ژرفای دریای هند» نوشت:
دریای ادب پارسی چنان فراخ و شگرف است که توصیف حدود کمّی و کیفی، تاریخی و جغرافیایی و شکلی و محتوایی آن آسان نیست.
زبانی که امروز، زبان رسمی فقط یک کشور در میانهٔ نقشه جهان است، زمانی، زبان ادبی و اداری بخشی عظیم از مردمان کرهٔ خاکی از جاوه و بنگال در شرق،تا بالکان و افریقیه در غرب بود. با اینهمه اقبال زبانها فقط به ظرفیت و ظرافت آنها معطوف نیست و سیاست و اقتصاد، زبانها را همچون سرزمینها به شکوه یا افول میکشانَد. بیراه نیست اگر فرض کنیم در دویستسال قبل، اگر زوال و انحطاط حکومتهای شرقی به جایگزینی زبان انگلیسی بر جای زبان فارسی در شبهقاره نینجامیده بود، امروز زبان فارسی با دو میلیارد گویِشوَر یا داننده، یکی از زبانهای برتر سپهر ادبیات در جهان بود.
آن گستردگی که روزی زبان فارسی داشت، به هزاران نسخهٔ خطی ناشناخته در کتابخانههای اقصینقاط جهان انجامیده که حکم دریاهایی ناپیموده و معادنی مملو از جواهرات نامکشوف را دارند. همهٔ آنچه که از تاریخ ادبیات فارسی و متون این زبان میدانیم تنها کسری از کلیت عظیم و ناشناختهٔ آن است و هنوز صدها رساله و دیوان در گوشه و کنار پنهان مانده که حتی نامشان در هیچ فهرست مخطوطاتی مضبوط نیست.
از جمله این ذخایر مغفول، صدها دیوان شعر فارسی از سخنوران سرزمین هند و مربوط به قرون مختلف است. خاستگاه زمانی نخستین شاعران پارسیگوی هند به قرن چهارم میرسد و شعر پارسی هند با امیرخسرو دهلوی و پس از او با شاعران نازکطبع سبک هندی از بیدل و دهها شاعر نامدار دیگر، تا حماسهسرایانی چون قدسی و باذل و ناقدانی چون ناصرعلیخان سرهندی، و با متأخرینی چون اقبال لاهوری تا همین یک قرن پیش، حیات و حرکت داشتهاست.
در این بین، جناب آقای امیرحسین مدرس، هنرمند آراسته به دهها هنر، دست به معرفی یکی دیگر از نغزسرایان گمنام شعر پارسی در هند زده است. آقای مدرس – که هم شاعر است و هم خوشنویس، هم آوازهخوان و آوازشناس، هم پژوهشگر ادب دینی و هنر آیینی و هم بازیگر و مجری و گوینده و صداپیشه – در سالهای اخیر با فاصله گرفتن از صحنه تئاتر و سینما و تلویزیون، بر تتبع نسخ خطی شعر پارسی متمرکز شده و آثار ارزشمندی منتشر کرده است که گزیدهٔ دیوان طالبعلی عیشی لکنویی با نام «قطرهٔ دریای همّت» جدیدترین آن است. ایشان با اتکا به دو نسخهٔ خطی، یکی از کتابخانهٔ مجلس در ایران و دیگری نسخهای از سرزمین هند، منتخبی از غزلها و بهترین اشعار این شاعر قرن سیزده را تدوین و تصحیح کرده و به همراه شرح و تعلیقات، در انتشارات نیستان هنر به چاپ سپرده است.
اشعار لطیف و فاخر در این کتاب چنان فراوان است که ناشناخته ماندن این شاعر تا به امروز مایهٔ حسرت است و دستدادنِ سفینهٔ بهترین سرودههای او به همّت ادیبی فاضل و شعرشناس، طرفه.
مصحح و تدوینگر کتاب در مقدمهای به معرفی عیشی لکنویی و استاد او «قتیل لاهوری»، و نیز اندیشه و بیان عیشی و شیوهٔ تصحیح و تدوین کتاب پرداخته است. در ادامه: خطبهٔ دیوان، نمونهٔ قصاید، غزلیات، نمونهٔمثنویات، نمونهٔ قطعات، نمونهٔ ترکیببند، تضمینها، رباعیات و مفردات را میخوانیم. در پایان هم فهرست منابع ذکر شده است. در انتهای هر بخش، هم اختلاف نُسَخ ذکر شده و هم واژهها و تعابیر دشوار شرح شده است. همچنین علاوه بر پینوشت، برخی نکات را در قالب پانوشت تذکر دادهاند. مدایح شاعر درباره ائمهٔاطهار نیز از دیگر مطالب خواندنی کتاب است.
از آنجا که مخاطب کتاب، همهٔ علاقهمندان به ادب پارسی و تاریخ آنند، جا دارد پژوهشگر محترم در چاپهای بعدی مواردی را به مقدمهٔ خود بیفزاید که حظ مخاطبان افزون و اطلاعات ایشان دربارهٔ شاعر تکمیل و اهمیت شاعر و شعرهایش بر ایشان مسجّل گردد.
مثلاً با توجه به فراوانی روزنامههای فارسیزبان در هندِ زمانِ شاعر، خوب است از بازتاب اخبار و اشعار شاعر و فوت او در این زمینه باخبر باشیم و بدانیم که با وجود رواج و گستردگی چاپ کتب فارسی در هندوستان در زمان زندگی شاعر، چرا کتاب او به چاپ نرسیده است؟ رابطهٔ او با محافل ادبی متعدد هند و شاعران بزرگ همعصرش همچون غالب دهلوی و دیگران چگونه بوده است؟ چرا در دهههای بعد از فوت شاعر، ناشران بزرگ و فعالی چون نووَلکِشُور که به شکل حرفهای و تخصصی به چاپ آثار فارسی در هند در اواخر قرن نوزده میلادی پرداخته، شعر او را منتشر نکردهاند و …
در پایان امیدوارم سلسله کتابهای «نگین پارسی» در انتشارات نیستان هنر، با قدرت و کیفیت تداوم یابد و شاهد شناساندن شاهکارهای نامکشوف دیگری از تاریخ ادب پارسی باشیم.
انتهای پیام
چرا نظرات را منتشر نمی کنید ؟ ؟!