او که رفت و او که ماند
/پنج ملاحظه بر موج مهاجرت نخبگان/
عباس نعیمی جورشری، جامعهشناس و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی مهاجرت نخبگان نوشت:
عکس دو استاد بزرگ ایرانی شطرنج که مهاجرت نمودهاند و اکنون با پرچمهای فرانسه و امریکا مسابقه میدهند، در شبکه های اجتماعی وایرال شده است. مهاجرت نخبگان و حسرت نهفته در آن، در روح این تصویر جاری است. با این حال در یک تحلیل دقیقتر میتوان از پنج ملاحظه اصلی سخن گفت:
۱. به نظرم بزرگترین تهدیدی که میتواند متوجه یک جامعه باشد، «فقر ذهنیت» است؛ فقر ذهنیت به معنای فقیر شدن یک جامعه از حیث جهان ذهنی است که مشتمل بر نظریهها، دانشها، تحلیلها و مهارتهای اندیشیدن است. ذهنیت بخش انتزاعی یک جامعه را تشکیل میدهد که عالیترین سطوح آن به متفکران، محققان، نویسندگان و نخبگان عرصههای مختلف تعلق دارد. کاهش بهرهمندی یک جامعه از ذهنیتهای عالی را میتوان بزرگترین تهدید دانست که سایر مسایل ذیل آن قرار دارد.
۲. ذهنهای قدرتمند و غنی، بالاترین رده از «هرم سرمایه انسانی» یک کشور هستند؛ سرمایه انسانی مهمترین سرمایه یک کشور در قیاس با سرمایههای مالی و نظامی و سیاسی و طبیعی و … میباشد. میتوان سرمایه انسانی را در قالب هرمی از گروهها و توانمندیهایشان نشان داد. اقشار متعدد و صنفهای مختلف را میتوان در این هرم، بهطور نسبی جایابی نمود. از این نظر و با هر الگوی جایابی قابل تصریح است که ذهنهای قدرتمند و غنی در بالاترین سطح این هرم قرار دارد.
۳. مهاجرت نخبگان حوزههای مختلف، چنان خالی شدن جامعه از «راهبران فکری حقیقی»اش و گسترش «ابله سالاری» خواهد بود. بر این مبنا نخبگان به عنوان پیشگامان اندیشه یک ملت قلمداد میشوند که حرکت جامعه را در مسیرهای صحیحتری از کارآمدی، هدایت مینمایند. خالی شدن جامعه از این نفرات، فضا را برای نقشآفرینی میانمایگان و بعدتر فرومایگان فراهم می کند. هرچه غیبت فضیلت و دانایی پررنگتر شود، جای برای عرض اندام بلاهت گشوده خواهد شد. ابلهسالاری متناظر و نتیجه طبیعی این فرایند است.
۴. اینجا و اکنون همه گونه رنجی و دردی وجود دارد لذا همیشه وسوسه «رفتن» را در ما ایجاد میکند؛ از این حیث مطلقا نقدی بر آنها که رفتند نیست. این ملاحظه دلالت بر سطح فردیت تحلیل دارد و نه سطح کلان. اساسا تحلیل پدیده اجتماعی نظیر مهاجرت دارای معرفت شناسی مختلفی است چنانکه سطح کلان و راهبردی از سطح خرد و فردی متمایز میشود. سطح خرد تحلیل، ناظر بر فلسفه اخلاق با سوگیری فردگرایانه است. بر این اساس ما اخلاقا نمیتوانیم افراد را برای تصمیم به مهاجرت مورد تخطئه و شماتت قرار دهیم و نقد نماییم. تصمیمگیری درباره زیست شخصیاشان در حیطه اختیارات خودشان است. از دیگرسو، درک ما از رنجهای انسانها، فشارهایی که تجربه نمودهاند و آرزوهای سرکوب شدهاشان، نمیتواند دقیق باشد. دشواریهایی که افراد در امر اشتغال، معاش، تحصیل و امور هنجاری یا حرفهای تجربه نمودهاند و ممنوعیتهایی که در آن محصور شدهاند، متفاوت از موقعیت هرکدام ماست. علاوه بر اینکه رنج و آرزو در این سطح، دارای خصلت اگزیستانسیالیستی است. آدمی در ماهیت خویش در پی رشد است و همواره موقعیتهایی را جستجو میکند تا رشدش را رقم بزند. این حق اوست و مادامی که متضمن تحمیل آزار و آسیب به دیگری نباشد از حیث فلسفه اخلاق مشروع است. مهاجرت همواره رنجها و فقدانهای خود را دارد چنانکه موج اخیر مهاجرت نخبگان ایرانی عمدتا ناشی از سرخوردگی و ناامیدی است. این ناامیدی و فشار همواره فکر رفتن را ما پدید میآورد.
۵. اما! به نظرم هر گونه ساختن موثر وطن با ماندن در این وادی گره خورده است. این ملاحظه در سطح تحلیل راهبردی قرار دارد. بدین معنا از تصمیمات شخصی و اخلاقیات فردگرا فراتر میرود. تعلق زمینهای این سطح تحلیل به حوزه جامعهشناسی است که مشتمل بر الگوهای ثبات و تغییر در دولت-ملتها میباشد. الگوهای توسعه از بالا و تجدد آمرانه، توسعه مدنی و الگوهای دموکراتیک، جنبشهای اجتماعی و خیزشها، میلیتاریزه شدن امر سیاسی، اصلاحات ساختاری و فرهنگی و… از مباحث این سطح تحلیل است. ساختن جامعه آن هم از نوع موثرش، نمیتواند با ترک سرزمین رخ بدهد. دستاوردهای مهاجران عمدتا افتخارات فردی است و تاثیر چشمگیری بر موقعیت جامعه مبدا و مردمش ندارد. ماندنِ اویی که امکانِ رفتن را دارد، اغلب امری است فداکارانه و ارزشی ناشی از باورهای درونی به خاک و یاران. این گونهی ماندن، نشانگر دلبستگیهای عمیق آدمی است. درباره این بخش از نخبگان کمتر سخن گفته میشود. کنشگری نخبگانی که در میهن خویش باقی ماندهاند، اثری مستقیم روی جامعه دارد. این اثرگذاری دارای ابعاد چندگانه است. از پیرامون فرد و موقعیت اجتماعی و حرفهای او تا ساختارهای عملا موجود حاکمیتی و فرهنگی را شامل میشود. به نظرم راهبردهای اجتماعی موثر برای اصلاح و ساختن وطن، عمدتا مشروط به حضور افراد در قلمرو سرزمینی است.
انتهای پیام
دقیقن
چقدر مطالب درستی بیان شده.
ترک سرزمین به لحاظ فردی و شرایطی به کنار؛ اما ما این همه به مهاجرین از کشور افغانستان خرده میگیریم که بمانید و سرزمین تون رو بسازید اما خودمان موج موج مهاجرت میکنیم.