خرید تور تابستان

خانم جلسه‌ای‌ها

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: تصورتان از خانم جلسه‌ای‌ ها و دیدگاه‌هایشان دور از جمع جلساتی که برگزار می‌کنند و بدون میکروفون چیست؟ باورهای سیاسی و اجتماعی‌ یا دید خانم جلسه‌ای‌ها به تغییرات این سال‌ها چگونه است؟ در جلسات مذهبی زنانه‌ی محلات چه بحث و گفت‌وگوهایی شکل می‌گیرد؟ آیا محتوای این جلسات از یک دهه‌ی پیش تا به حال تغییری کرده‌ است؟ اصلا کسی اعتراض یا مخالفتی به آن محتوا دارد؟ در مراسم‌ خانم جلسه‌ای‌هایی که پاکت‌های چند میلیونی دریافت می‌کنند چه می‌گذرد و معیار این قیمت‌گذاری چیست؟

اینگونه جلسات منظم زنانه که معمولا به صورت هفتگی یا ماهانه در کوچه‌های شهر برگزار می‌شود می‌تواند تصویری برای کنکاش در زیست این گروه از زنان جامعه‌ی ما باشد. انصاف نیوز برای پاسخ به آن سوال‌ها و برداشت کوتاهی از این تصویر با دو خانم جلسه‌ای مصاحبه کرده است اما اینبار نه با تمرکز بر حقوق‌های نجومی بخشی از هم‌صنفی‌هایشان.

اسامی مستعار هستند.

ارقام بالای دستمزد خانم جلسه‌ای مانع برگزاری این جلسات است

خانم فرامرزی، 55 ساله، ساکن یکی از مناطق متوسط تهران

خانم فرامرزی حدود 15 سالی می‌شود که مداح اهل بیت و خانم جلسه‌ای‌ست. چادر و لباسش خیلی نو نبودند اما تمیزی و اتوکشیده بودنشان چشمگیر بود؛ در عین سادگی ترکیب رنگ‌های روشن قشنگی هم داشتند. اینطور به نظر می‌آمد به یک مجلس مذهبی شادی دعوت است.

گفت‌وگویمان با وجه مالی شغل او شروع شد. در صنف خانم فرامرزی واژه‌ی «پاکت» جایگزین مرسوم وجه نقد است. او هیچ عایدی مالی‌ای از این شغل نداشت و این تصمیمی بود که از ابتدای ورودش به این شغل گرفته است: من از اول نیتم این بوده که پاکتی دریافت نکنم. دوستان دیگرم هستند که پاکت دریافت می‌کنند اما نرخ هم تعیین نمی‌کنند. کارشان هم به نظر من اشکالی ندارد. آقامون همون اوایل به من گفتن که راضی نیستن با اسم اهل بیت حتی یک ریال به خانه‌مان بیاید. شاید شده با اصرار زیاد به من پاکتی داده باشند من اون رو مستقیم به مستحق و نیازمندش کمک کرده‌ام.

خانم فرامرزی اینطور ادامه داد: اون نرخ‌های بالایی که شما شنیدید بیشتر برای آقایونه. البته خانم‌هایی هم هستن که وقتی پاکت کمی می‌گیرن ناراحت میشن. میگن که خب بلاخره ما یکی، دو ساعت زحمت کشیدیم. این از نظر من درست نیست. 

او دلیل نادرست بودن این رفتار را از این جهت می‌دانست که مهم ذکر نام اهل بیت در خانه‌هاست و ارقام بالا برای برپایی چنین مراسم‌هایی مانعند. خانم فرامرزی می‌گفت خودش به دلیل عشق به اهل بیت با وجود خانه‌کوچک و مستاجر بودن حتی با تعداد کم هم که شده هر سال در خانه‌اش مراسمی دارد.

می‌گفتند فلان خانم جلسه‌ای اول محله را می‌بیند بعد دستمزد تعیین می‌کند

مرا به مراسم‌ امسال محرم در خانه‌اش دعوت می‌کند و حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: جوان‌تر که بودم دوست داشتم مداح‌های خوش‌صدایی که می‌دیدم رو برای مراسمم دعوت کنم. این جریان که به شما میگم تقریبا مال بیست سال پیشه. یه خانم خوش‌صدایی رو دیدم که دلم می‌خواست ایشون‌و دعوت کنم. زنگ که زدم گفتن این خانم محله رو نگاه می‌کنه بعد قیمت تعیین می‌کنه. اون زمان به من گفتن اگر بالای منطقه پنج باشد به ازای ده شب 700 هزار تومان پول دریافت می‌کنه. برای 20 سال پیش خیلی بود. مناطق پایین‌تر پاکت کمتری دریافت می‌کردن. من خیلی از این حرف ناراحت شدم.

از نرخ های جدید متوسط می‌گفت: مثلا کسانی مثل من که خیلی برنامه نمی‌روند از 400، 500 تومان هستند. کسانی که معروف تر هستند پاکت‌های میلیونی دریافت می‌کنند مثلا دخترم می‌گفت فلانی برای یک شب پاکت سه میلیونی می‌گیرد. من اگر خودم مداح نبودم و می‌خواستم مراسمی برای اهل بیت اجرا کنم با همین وضعیت 3میلیون را از کجا باید جور می‌کردم؟! یکبار با یکی از همین خانم‌ها حرف زدم گفتن که بخشی از این پول را هم به نیازمند می‌دهند. خب این هم از نظر من درست نیست.

به نوعی همین قیمت‌های بالا باعث شده بود که خانم فرامرزی چهار سال و نیم مشغول یادگیری این حرفه شود و کارت مداحی بگیرد:  فکر کردم که خب من اگر نداشته باشم و نتوانم این جلسات را برگزار کنم چه باید کنم؟!

خانم فرامرزی می‌گفت هنوز هم به صورت دوره‌ای کلاس‌هایی برای دانش‌آموختگان می‌گذارند که او و دوستانش فقط در تعدادی از آن‌ها شرکت می‌کنند. سایر کلاس‌ها برای خانم‌هایی‌ست که در سطوح بالاتری می‌خواهند فعالیت کنند: یکسری‌ها هستن مدرک استادی می‌گیرند؛ شاگرد قبول می‌کنند و مداحی را گسترش می‌دهند ولی ما نیازمون در حد اجرای همین برنامه‌هامونه.

«حضور جوان‌ها در جلسات مذهبی بعد از اغتشاشات کمتر شد»

به همراه دوستانش در تدارک مراسم محرم بودند و امیدوار بود که رونق مجلسشان مانند سال‌های قبل کرونا باشد.خانم فرامرزی می‌گفت استقبال مردم محله‌ی آن‌ها بعد از کرونا دوباره به روال سابق بازگشته است. شاهد مثالش هم شلوغی دو مراسمی بود که برای تولد امام رضا رفته بود و یا درخواست‌های متعددی که برای مراسم محرم از همین حالا دریافت می‌کرد. خانم فرامرزی گفت: البته کاهش استقبال مردم رو دیدیم اما سعی می‌کنیم تبلیغ کنیم و اسم ائمه در خانه‌ها باشد.

از توضیحات خانم فرامرزی اینطور برداشت می‌شد که شاهد کاهش استقبال مردم بوده ولی کرونا را نمی‌توان دلیل آن دانست چرا که پیش از آن نیز این کاهش اتفاق افتاده است.

به صورت خاص راجع به استقبال جوانان پرسیدم :حضور جوونا بعد از اتفاقاتی که در کشورمون می‌افته مثلا این اغتشاشات کمتر میشه. قبلا تو این مراسم‌ها جوون زیاد داشتیم الآن یه مقدار کمتر شده.

حرفش را اینطور ادامه داد: انشاالله تصمیم داریم خودمون این رو جبران کنیم چون ما با سیاست کاری نداریم. ما فقط می‌خوایم ترویج دین و قرآن کنیم و مراسم اهل بیت را داشته باشیم.

در پایان مجلس‌مان برای همه دعا می‌کنیم نه شخص یا اشخاص خاصی

از او راجع به ابعاد سیاسی‌ای که دوره‌های آموزشی‌شان داشته است پرسیدم :” اصلا بعد سیاسی نداشت.”

خبرنگار: بخش پایانی مراسم که شکل مجلس وعظ است و سخنرانی؛ در آنجا چطور؟

خانم فرامرزی: ما سعی می‌کنیم سخنرانی‌مون بیشتر راجع به اهل بیت و قرآن باشد. به سیاست کاری نداریم.

به او گفتم شنیده‌ام بعضی از خانم‌ها از دعا برای افراد خاصی در پایان مراسم‌های مذهبی ناراحت می‌شوند. شما چنین تجربه‌ای داشته‌اید؟

قدری معذب شد و گفت: این سوال شما دقیقا بحثی بود که با آقامون داشتیم برای اینکه اصلا با شما صحبت کنم یا نه. ما در مجلسمان جمعی دعا می‌کنیم نه برای شخص خاصی. شاید خانمی مریض باشد به صورت خاص در جمع خودی‌مان دعا می‌کنیم و صلوات می‌فرستیم ولی اینکه بخواهیم وارد سیاست شویم و دونه دونه برای افراد دعا کنیم؛ نه، اینطور نیست. بچه‌های خود منم اینجورن؛ روی این موضوع حساسیت دارن. اگر بخوام چنین کاری کنم بچه‌های خود من زده می‌شوند.

از او پرسیدم تا به حال کسی به همین دلیل به او تذکر داده است که چرا چنین کاری نمی‌کند؟

خانم فرامرزی از پاسخ طفره می‌رفت و واهمه داشت اما بین حرف‌هایش به یک مثال رسید: ولادت آقا امام رضا بود که یک عده(نزدیک به مسجد محله) به مراسم ما اضافه شده بودند و به ما خرده گرفتند که چرا شما برای فلان مسئول دعا نکردید؟! ما گفتیم کسانی را که برای دین و وطنمان زحمت می‌کشند به صورت جمعی دعا می‌کنیم ولی چون شما گفتید به خواسته‌ی این خواهرمان برای ایشان هم صلواتی بفرستید.

کسانی که سران کشور ما هستند دین ما را نیاورده‌اند

از او پرسیدم نظرش در این مورد چیست که بعضی‌ها می‌گویند «مردم دین‌گریز شده‌اند و به همین دلیل استقبال از چنین مراسم‌هایی هم کمتر شده است».

خانم فرامرزی اینطور پاسخ داد: خب این بستگی به رفتار من هم دارد. علاوه بر این من به بچه‌های خودم هم می‌گویم کسانی که الآن سران کشور ما هستند و مثلا دولت را تشکیل داده‌اند؛ این‌ها دین ما را نیاورده‌اند. ما دینمان را از قبل داشته‌ایم. این‌ها را باید از هم جدا کنیم.

زمانی که انقلاب شد من ده ساله بودم. در آن ده سال من از خانواده‌ام دینم را گرفته‌ام یا از تلاش خودم چیزی حاصل شده. من اینجوری دین دستگیرم شده. کاری به ،خیلی ببخشید، روحانیون و کسانی که الآن در راس کار هستند ندارم.

سوال بعدی‌ام در این مورد بود که اتفاقات حاشیه‌ای این مراسم‌ها چگونه‌اند؟ خانم فرامرزی: معرفی ازدواج هست. دوستانمون قرض‌الحسنه دارند و کمک می‌کنند. ما خودمان هم بررسی می‌کنیم و افراد را به خیریه معرفی می‌کنیم.

قبل‌تر مقداری پول در خود مجلس جمع می‌شد ولی الان اونقدری جمع نمیشه. پولامون بی‌ارزشه و مبلغش به گرونی الان چیزی نمیشه.

گفتگوی انصاف نیوز با خانم جلسه‌ای ها

مردم نذر خودم می‌کنند

فخری سادات خانم، 65 ساله

ملاقات و گفتگو با فخری سادات از حضور در یکی از جلسات خانگی‌اش شروع می‌شود.

30‌ام خرداد، 12 ظهر گرمای هوا جان تازه‌ای دارد. خانه‌ی فخری‌سادات در یکی از محلات کمتر شهری شده‌ی تهران بود؛ خانه‌ای شخصی که درخت‌های حیاطش بر آن سایه انداخته‌اند با دری سبز رنگ که در کنارش یک پرچم یازهرا و در بالایش یک تابلوی وان یکاد نصب شده است.

در باز بود اما پرده‌ای میان دیده‌ی رهگذران و درون خانه حائل شده بود.

مراسم در حیاط خانه با تعداد کمی از هم‌محله‌ای‌ها در جریان بود که وارد شدم. بخشی از سفره‌ی میان حیاط پهن برای پذیرایی بود و بخشی دیگر برای فروش. سرکه و… را همسایه‌ای آورده بود که می‌گفت اورگانیک است و داروهای گیاهی را هم خانمی آورده بود که با طب سنتی آشنایی داشت. ظاهرا در مجموع فروش خوبی برای هیچکدامشان نبود.

هوا گرم بود اما درخت‌های حیاط آن را قابل تحمل‌تر کرده بود. فخری سادات در سخنرانی‌اش از جزئیات می‌گفت مثلا اینکه بهتر است با دست راست صدقه بدهیم تا در روز قیامت رسول‌الله دستگیرمان باشد. در جریان جلسه یکی از خانم‌ها به من می‌گفت: فخری خانم مستجاب‌الدعوه‌ست. یکی از خانم‌ها می‌خواست فرزند چهارمش دیگر پسر باشد. فخری خانم براش دعا کرد پسر شد.

زنی مسئولیت پذیرایی را برعهده داشت و در پایان دعا و سخنرانی میوه، شیرینی و شکلات در کیسه فریزر به مهمان‌ها می‌داد. بعد از پذیرایی تعدادی نماز مستحبی خاص آن روز را هم خواندند. 

وقتی همه‌ی مهمان‌ها رفتند فخری خانم با وجود خستگی چند دقیقه‌ای با من حرف زد. او می‌گفت از این کار درآمدی ندارد و فقط کمک خداست که مجلس او هنوز برپاست اما نذر خود او می‌کنند یعنی مریض یا مشکلی دارند و مبلغی به او می‌دهند. فخری خانم هم این پول را صرف برگزاری همین مجالس می‌کند. 

تاثیر شباهت صدایی به خواننده‌ها

می‌گفت از سال 62 مشغول این کار است. آن زمان پولی دریافت نمی‌کرده ولی بعدها خود صاحبان مجلس با اصرار مبلغی به او داده‌اند. فخری خانم از حدود نرخ‌های بالای هم‌صنفی‌های خود اطلاع کامل و به روزی نداشت اما مثالی از 12سال پیش یادش بود که خانمی خوش‌صدا، شاید چون صدایش شبیه دو خواننده مشهور بود جلسه‌ای یک میلیون تومان دریافت می‌کرد. فخری خانم در توضیح این معیار می‌گفت دید مردم متفاوت است.

پول‌ جمع شده برای ایتام را بین خودشان تقسیم کردند و گفتند ما هم یتیمیم

از خاطره‌ی خودش در چنین مجلسی هم گفت: تولد امام رضا مجلسی رفته بودم دو، سه نفر هم خانم دایره به دست نشسته بودند. به صاحب مجلس گفتم می‌رم، من تو این مجلسا نمی‌مونم. این لهو و گناه است. با اصرار گفت برو تو اتاق نمازت‌ رو بخون الان اینا میرن.

یک ساعتی خواندند و تو دایره‌هاشون پول برای بچه یتیم و این و اون جمع کردند. بعد اومدند تو اتاق متوجه حضور من نبودند پول‌ها رو بین خودشون تقسیم کردن و شروع کردن خندیدن گفتن ما هم یتیمیم!

همین تجربه‌ها باعث شده بود دیگر به چنین مراسم‌های ناشناسی نرود و فقط به دعوت دوستانش اعتماد کند و یا در خانه خودش مراسمی را برگزار کند.

فخری خانم با رفتار تجملاتی در این نوع جلسات خیلی مخالف بود و با لهجه‌ی قشنگی که داشت می‌گفت: این کارها درست نیست. قبول نمی‌شود. نکنید این کارها رو. در سفره‌ای هم که میانه‌ی جمع پهن می‌کرد هم هرکس هرچه دوست داشت می‌آورد. 

او کلاس‌های تبلیغات اسلامی را نرفته بود و می‌گفت: شنیدم از این کلاسا میذارن ولی خودم نرفتم. چیزی که بلدم و دوست دارم رو اجرا می‌کنم.

نصیحت سیاسی در مجلس مذهبی

از او پرسیدم که آیا جلساتش به بحث سیاسی هم کشیده می‌شود یا خیر. فخری خانم می‌گفت بحث سیاسی به آن معنا ندارند اما در جلسه‌ی همان روز از دشمن، نقش دشمن در بعضی اتفاقات و لزوم آگاهی از این امر برای خانم‌ها می‌گفت.

در توضیح این تناقض می‌گفت تذکرات مختصری می‌دهد چون علمش را هم ندارد و ادامه داد: امروز گفتم مثلا خانما حجاب‌ها اینطور شده… خب این خیلی بده. برای من و شما هم زشته. ما هم زنیم. چرا خودشون رو میان بیرون ول می‌کنن؟! اونایی که یه ذره روسریشون اینورتره (به حجاب من اشاره می‌کند) هدفی ندارند ولی اون‌های دیگه یه گروه خاصی‌اند!

خانم‌ها اعتراض می‌کنند؛ حتی شده در گوشم فحش داده‌اند

در محله‌ای دیگر در یکی از جلسات فخری خانم حضور داشتم. زمان دعا با اعتراض تعدادی از خانم‌ها مواجه شد. علاوه بر اینکه به دعا برای اشخاص سیاسی اعتراض داشتند تاکید می‌کردند که “برای جوانان معترض دعا کنید”. 

تجربه‌ی فخری خانم را در این مورد پرسیدم که آیا با اعتراضی مواجه شده یا خیر: «آره، حتی شده اومدن تو گوشم فحش دادن! می‌گویند چرا صلوات فرستادی؟!» او می‌گفت عکسش هم برایش اتفاق افتاده است یعنی کسی آمده و تذکر داده که چرا دعا برای اشخاص خاص سیاسی را فراموش کرده‌ای؟! فخری خانم خودش خیلی بر این دعا مقید بود اما آن روز فراموشش شده بود.

دلیل استقبال کمتر مردم کرونا و مهسا امینی‌ست

در مورد تغییرات اینگونه مجالس در سال‌های اخیر پرسیدم و اینطور پاسخ شنیدم: استقبال مردم خیلی (کشدار و باتاکید) کمتر شده! از کرونا اینطور شد. کرونا رو بهونه کردن.

خبرنگار: پس تنها دلیلش‌ را کرونا می‌دانید؟

فخری خانم: یکی کرونا، یکی هم این […] شده، مهسا امینی!

خبرنگار: در این حد؟!

فخری خانم: همه میگن! کومله بود خودش که باعث این اتفاقا شد. بهانه‌اش شد. 

خبرنگار: شما مطمئنید که کومله بوده؟!

فخری خانم: نه ولی عکساش‌ رو انداختن. خانواده‌اش باید می‌اومدن می‌گفتن که اینطور نبوده.

خبرنگار: شما اگر جای خانواده‌اش بودید چکار می‌کردید؟

فخری خانم با من من می‌گوید: نمی‌دونم… نمی‌دونم! به هر حال چه عمد بوده و چه غیرعمد بهانه شد برای این‌ها که اینجوری بیان تو خیابون. 

این روزها اصلا دلم نمی‌خواهد از خانه بیرون بروم که نکند چشمم به بی‌حجاب‌ها بیفتد

انگار آرام‌تر شد و ادامه داد: به هر حال درست نبود عصبانی که می‌شم اینطور می‌گم. خب خیلی زشته خانم. اصلا دلم نمی‌خواد دیگه تو خیابون برم! دلم نمی‌خواد مسجد برم که نکنه چشمم بیفته به اینا! این عناده. یه ذره روسری چیزی نیست البته اونم درست نیست سوره‌ی الرحمن میگه فردای قیامت با مو آویزون می‌کنن. این بی‌احترامی به من و شما و اسلام و قرآنه. این دیگه آزادی نیست… بی‌حیائیه! 

فخری خانم می‌گفت استقبال و حضور جوانان در مسجد و این قسم مراسم‌ها کمتر شده. او جوانان مومن را از سایر جوانان مجزا می‌کرد چرا که آنان مصمم‌تر شده‌اند و سایرین دنبال بهانه بوده‌اند.

در مورد تغییرات خود خانم جلسه‌ای ها نیز می‌گفت تغییر با پیشرفت زمان واجب و ناگزیر است. بر لزوم خوش‌اخلاقی و روی خوش خانم‌جلسه‌ای‌ها هم تاکید می‌کرد. 

در جلساتی که خود فخری خانم برگزار می‌کرد یا در آن شرکت می‌کرد جمع‌آوری پول برای نیازمندان و یا معرفی دخترها و پسرهای جوانان نیز وجود داشت. البته این را هم می‌گفت که الآن دیگر جوان‌ها گوششان بدهکار این حرف‌ها و این معرفی‌ها نیست.

حتی به دشمنانتان هم فحش ندهید چون آن‌‌ها هم خدای شما را فحش می‌دهند

سوال دیگرم از فخری خانم در مورد مراسم‌های خاصی مثل «عمرکشون» بود. او با این مراسم به شدت مخالف بود چون باعث اختلاف می‌شود و نیز اشاره می‌کرد به آیه‌ای از قرآن که در آن گفته شده حتی به دشمنانتان و کافران هم فحش ندهید چون آن‌ها هم خدای شما را فحش می‌دهند. 

او در کودکی‌اش در مراسم عمرکشون شرکت کرده بود و می‌گفت: مثلا تخمه می‌شکوندن یا دور هم جمع می‌شدن می‌رقصیدن. بچه بودم از این چیزاش خوشم میومد. اما تو همون بچگی هم از اینکه فحش میدادن یا عروسک عمر رو درست می‌کردن و میذاشتن تو توالت بدم می‌اومد. الان دیگه خدا رو شکر عمرکشون به اون صورت نیست. من میگم خانما اگر می‌خواید دشمن رو لعن کنید و جشن بگیرید 14 ربیع‌الاول روز به درک واصل شدن یزیده؛ دور هم جمع بشین؛ این روزو جشن بگیرید.

بعد از این توضیحات، مذهب من را پرسید و الحمدلله سختی گفت.

فخری خانم جلسات خصوصی هم برای بعضی خانم‌ها برگزار می‌کرد مثلا برای یک مادر شهید که هر چند وقت یک بار به خانه‌اش می‌رود و مراسم دونفره‌ای آنجا دارند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا