درنگی در واکنش به مرگ کاسترو و شیمون پرز
به گزارش انصاف نیوز، «احسان سلطانی» در یادداشتی نوشت:
شیمون پرز که مرد اکثر همینهایی که امروز برای مردم کوبا دلسوزی میکنند و از ساختن یک زندان بزرگ به نام کوبا به دست فیدل کاسترو سخن می گویند و از مرگش ابراز خوشحالی میکنند، با عزاداری برای پرز، او را «معمار صلح» و «کبوتر خستگیناپذیر» مینامیدند.
کسانی که ترجیح میدادند نبیند که پرز در خلال سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۵ به عنوان مدیر کل وزارت جنگ اسرائیل چه زندانی برای فلسطینیان ساخت؛ «معمار برنامه دستیابی اسرائیل به سلاح هسته ای» که در ۱۹۶۶ با تاکید بر اجرای «ماده ۱۲۵»، اراضی فلسطینیان را به عنوان «منطقه بسته ی نظامی» می شناخت و با عدم اجازه ی دسترسی به ساکنان این مناطق به خانه و زمینهایشان، عملا شرایطی را فراهم کرد تا پس از مدتی خانه و کاشانهی فلسطینیان به عنوان زمینهای بایر مصادره شود.
کسی که در سالهای صدراتش بر وزارت جنگ در خلال سال های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ در کرانه ی باختری با بیرون کردن فلسطینیان از خانههایشان و مصادره زمین هایشان، شهرکهای یهودی نشینی از جمله اوفرا را بر زمین های فلسطینیان بنیان گذاشت.
کسی که در سال ۱۹۹۶ در قامت نخست وزیر اسرائیل با هدایت عملیات خوشههای خشم، کشتار قانا را رقم زد و سال ها پس از آن همواره با حمایت از عملیات نظامی ارتش اسرائیل در نوار غزه از جمله عملیات سرب گداخته در ژانویه ۲۰۰۹، به عنوان بهترین سال های اسرائیل نام می برد.
برای من فیدل کاسترو هیچ وقت انسان و شخصیت مهمی نبود. الان هم نیست. اما کسانی که پرز را با این سوابق «معمار صلح» می نامیدند و با فراموش کردن آنچه در تمام سالها بر مردم فلسطین و سرزمینشان گذشت برای او عزاداری میکردند، حالا با چه رویی برای مردم کوبا دلسوزی میکنند؟
گویی که:
← باید از خدمات و خوبی های پرز نوشت و جنایتهایش را فراموش کرد. کسانی که زمین های فلسطینیان را مصادره کردند بعد گفتند بیایید و صلح کنیم که با شدت کمتری خانههایتان را تخریب و زمینخواری کنیم. طراح این راهبرد شد «معمار صلح» و مستحق عزاداری…
← از آنسو باید خطاهای کاسترو را پررنگ کرد و شرایطی که به انقلاب کوبا انجامید و خدمات فیدل کاسترو را نادیده گرفت و از مرگ او خشنود بود.
انتهای پیام
ظاهرا نویسنده محترم از ترس انتسابات معموله بدوا برائت خودرا از شخص کاسترواعلام کرده است شاید سن تان اقتضا نکند لحظه ای به زمان انقلاب کوبا وهمزمانی ان با جنگ سرد ابرقدرت ها ووحشت کودتاهای خونین امریکای لاتین وماجراهای خلیج خوکهاوووووو بیاندیشید. ای نازنین بر پر قولمیده.
مرتضی جان ، گویا نویسنده محترم جوان است و جویای نام ، از خبر روز استفاده کرده و خودی نشان دهد . اصل قضیه را ول کرده و به صحرای کربلا زده . اصل قضیه اینجا بایستی تحلیل بیش از ۶۰ سال حکومت کاسترو و دستاور های آن باشد . گویا هنوز هم بوتیک انقلابیگری چه گوارا و فیدل کاسترو ، شیک و جذابیت خود را از دست نداده ، در همین رابطه خیلی از پیر و پاتل های آن زمان ، در سوگ رفیق کاسترو به حد اقل کفایت کرده و او را مظهر مقاومت نامیدند.
مقاومت بدون دست آورد .
کاسترو برای ملیون ها نفر از مردم جهان الگوی پایداری واستقلال طلبی وبه همین جهت بسیار قابل احترام بود. دراهمیت وتاثیر وجودی او همین بس که سازمان سیا نزدیک به هفتصد بار برای ترورش طراحی کرد.
نظر حسین را هم یعد ۲۴ ساعت ، هنوز انتشار ندادید
تکنیک ساده ی به مرگ بگیر به تب راضی بشوند.