بحران زاد و ولد و ایرانی که کهنسال می شود!
جمعیت به عنوان رکن اصلی هر کشوری در 5 دهه اخیر ،موضوعی است که در ایران هیچگاه تصمیم منطقی و درستی در خصوص ان گرفته نشده است.مردم ایران در دهه اخر حکومت شاه، شاهد اجرای سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی متوقف شد و 15 سال بعد دوباره اجرایی شد و امروز سخن از لغو دوباره این سیاست به میان آمده است.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از پارس، ایران جزء ده کشوری است که جمعیت ان به سمت کهنسالی پیش می رود، جمعیت کشور در 30 سال اینده به نقطه سر به سر یعنی برابري تعداد ولادت و فوت خواهد رسید ، موضوعی که کارشناسان از ان به عنوان بحران یاد می کنند.
جمعیت به عنوان رکن اصلی هر کشوری در 5 دهه اخیر ،موضوعی است که در ایران هیچگاه تصمیم منطقی و درستی در خصوص ان گرفته نشده است.مردم ایران در دهه اخر حکومت شاه،شاهد اجرای سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی متوقف شد. پیامد این موضوع در نخستین سرشماری جمعیت در ایران در سال ۱۳۶۵ مشخص شد و مسئولان متوجه رشد ۳/۹ درصدی جمعیت شدند.
چاره اندیشی در خصوص افزایش جمعیت در نهایت منجر به تصویب قانون تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در سال ۱۳۷۲ در مجلس شورای اسلامی شد.بر اساس این قانون امتیازاتی چون “بیمه، مرخصی زایمان مادر، پرداخت هزینه نگهداری و حق اولاد” به فرزندان چهارم و بعد از آن تعلق نمی گیرد.
و حالا نتیجه این برخوردهای یک طرفه و غیر منطقی کاهش رشد جمعیت است اما این بار حل مشکل به نظر پیچیده تر و سخت تر می اید؟
از ابتدای دولت دهم ،احمدی نژاد سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده را غربی دانست و با ان مخالفت کرد به طوری که طی لایحه ای خواستار بهرمندی از امتیازات قانونی برای فرزند چهارم شد و نیز خبر از اجرای طرح اتیه مهر داد ،طرحی که هر چند هیچ گاه رنگ واقعیت به خود ندید اما بر اساس این طرح قرار بود دولت به نوزادانی که متولد می شوند یک میلیون تومان پرداخت کند و در سالهای بعد نیز هر ساله یکصد هزار تومان به حساب این نوزادن واریز کند.
نمایندگان مجلس هشتم مخالفان سرسخت این اقدامات دولت بودند به طوری شهریاری و پزشکیان دو عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس سیاست افزایش جمعیت را غیر کارشناسی دانستند و دلیل ان را بیکاری و نبودن زیرساخت های لازم برای زندگی مطلوب دانستند.
اما در یک سال گذشته رهبر انقلاب نیز از کاهش رشد جمعیت انتقاد کرده و ان را از اشتباهات دهه 70 نظام دانسته است.همین اشاره رهبری کافی بود تا دولت و مجلس سیاست افزایش جمعیت را جایگزین سیاست کنترل جمعیت و تنظیم خانواده کنند و طرح های تشویقی را در دستور کار قرار دهند.
از برخورداری فرزند 4 از تمامی امتیازات ، افزایش مرخصی زایمان از 6 ما به 9 ماه و دادن 2 هفته مرخصی اجباری به پدرها تا عدم ارایه خدمات پیشگیری به خانم ها،طرح های که در کشورهای اروپایی به خصوص کشور های حوزه اسکاندیناوی با موفقیت همراه بوده است.
در حالی که دانشمندان جمعيتشناس، جامعهشناس، آسيبشناسان اجتماعي و حتي علم سياست، افزايش يا كاهش نرخ رشد جمعيت را فينفسه مفيد يا مضر نميدانند بلكه بسته به امكانات و منابع در دسترس، حدود و ثغور جغرافياي جمعيتي تعريف و ترسيم ميشود. بسيار بديهي است كه اگر امكانات و منابع در دسترس باشند، آنگاه جمعيت به مثابه يك «فرصت» تلقي و توصيف خواهد شد و اگر منابع و امكانات در دسترس نباشند، افزايش جمعيت جز «تهديد»، چيز ديگري نخواهد بود.
نگاه کارشناسان، دیدگاهی مختلف برای درد مشترک
بسیاری از کارشنان معتقدند:هماهنگی رشد جمعیت با ابزار و عوامل توسعه اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی هر کشور و تامین سلامت زنان و نوزادان در ارتباط مستقیم است. به طوری که با فاصله گذاری مناسب بین فرزندان بتوان سلامت زنان و کودکان را فراهم کرد و امکان شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی٬ اقتصادی و فرهنگی کشور را میسر ساخت.
در مورد اول میزان زمینهای قابل کشت٬ تولیدات کشاورزی و صنعتی٬ دسترسی به خدمات بهداشت و درمان٬ تهیه مسکن و امکانات عمومی و اجتماعی٬ ایجاد شغل و کاهش نرخ بیکاری و جلوگیری از فقر گسترده و سوء تغذیه مطرح است.
در مورد دوم، نظر به اینکه بهترین سن برای حاملگی ۲۵ تا ۳۵ سالگی است و فاصله گذاری بین فرزندان از نظر بهداشتی باید بین ۳ تا ۵ سال باشد٬ هر خانواده می تواند حداکثر دارای ۲ تا ۳ فرزند باشد که هم سلامت مادران و فرزندان تامین شود و هم امکان شرکت زنان در کلیه فعالیتهای اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی در همه سطوح سیاست گذاری٬ برنامه ریزی و اجرا فراهم آید.
این در حالی است که حسن روحانی رییس جمهور منتخب، در اولین حضورش در مجلس گفت: این برای اولین بار است که در کنار رشد اقتصادی منفی، کشور با تورم بسیار بالایی مواجه است. بیشترین تورم در منطقه و شاید در جهان! اینکه کشور با تورم چهل و دو درصد و بیکاری مواجه است.
مشکلاتی که به نظر می اید دلیل امار پایین ازدواج در کشور باشد و برای افزایش جمعیت راهی جز برطرف کردن این مشکلات و ازدواج و بچه دار شدن جوانان نیست.
با این حال برخی از کارشناسان دلایل دیگری را به همراه دلایل اقتصادی در کاهش جمعیت موثر می دانند.
مریم ورزدار استاد دانشگاه معتقد است: بیشترین موضوعی که در کاهش نسل مطرح است مشکل اقتصادی است اما این مشکل پیش از آن به مسائل فرهنگی بازمیگردد چرا که جوانان ما نیازهای خود را در محیط اجتماع برآورده کرده و دیگر تمایلی به ازدواج ندارند از این رو تجرد قطعی زیاد شده و در کاهش نسل تأثیر میگذارد.
دکتر شهلا کاظمیپور جمعیتشناس و معاون پژوهشی مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه معتقد است: انجام کار فرهنگی و اجتماعی باید مقدم بر کار اقتصادی باشد، چراکه اگر شرایط اقتصادی افراد هم مناسب باشد باتوجه به فرهنگی که رایج شده و شرایط اجتماعی که وجود دارد ممکن است که باز هم افراد در فرزندآوری تعلل کنند، در هر حال فرهنگسازی برای دستیابی به جمعیت مطلوب و اصلاح بینش و نگرش مسئولان و مردم نسبت به پیامدهای منفی کاهش باروری، تدوین الگوی سبک زندگی و ترویج آن بهویژه فعالیتهای اجتماعی، آموزشی و اشتغال زنان هماهنگ با مصالح خانواده به منظور ایفای هر چه کاملتر نقش مادری و همسری میتواند مفید باشد.
اما می توان برای درک بهتر این موضوع به صحبت های مینا که از قشر مرفه جامعه است گوش داد که ماههای آخر بارداری خود را طی میکند،او می گوید: “22 سالمه و یک سال بعد از ازدواجم خواستم که بچهدار شوم چون یک بچه بیشتر نمیخواستیم گفتیم زودتر بچهدار شویم تا فرصت کافی داشته باشیم برای هدفهایی که تو زندگیمان داریم، به نظر من در این زمانه که همه چیز پیشرفت می کنه ما نباید از دنیا عقب بیفتیم و داشتن یک بچه بیشتر هم در این زمانه بیکلاسیه”
از طرف دیگر حجت الاسلام اسلامی ،عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق پیدا شدن روحیه لذت جویی و مسئولیت ناپذیری در آحاد جامعه بخصوص در بین جوانها را از دلایل کاهش جمعیت می داند و می گوید: چون فرزندآوری مانع لذت زن و مرد است از این رو زوجین حتی المقدور به یک بچه کفایت می کنند.
اما نتایج جدیدترین پژوهشی که موسسه مطالعات و پژوهشهاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه از 2267 نفر از زنان متاهل 15-35 ساله و مردان متاهلي که همسرشان کمتر از 36 سال سن داشتند و ساکن مناطق 22گانه شهر تهران بودند انجام شده است،نشان می دهد:از ميان کل دلايل اظهار شده براي نخواستن فرزند، «عدم توانايي براي تامين هزينههاي فرزند ديگر» (27 درصد)، «داشتن تعداد مورد نظر فرزندان» (25 درصد)، «تداخل فرزندآوري با علايق، تفريحات، و برنامههاي کاري و تحصيلي» (16 درصد)، و «نگراني نسبت به آينده فرزندان» (15 درصد) به ترتيب به عنوان مهمترين دلايل نخواستن فرزند (يا فرزند ديگر) ذکر شده است.
به هر حال با نگاه دقیق به سیاست های جمعیتی کشور ،اجرای یک طرفه سیاست کنترل و یا افزایش جمعیت در سال های مختلف دلیل اصلی مشکلات کنونی جامعه است اما به نظرمی اید این باربا توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه، سیاست افزایش جمعیت نمی تواند ،منجر به سیر صعودی رشد جمعیت مشابه دهه 60 شود.
انتهای پیام