گذری بر اجرایِ ارکستر مهربانی به رهبریِ سلمان سالک
امیر معمارزاده در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی اجرایِ ارکستر مهربانی به رهبریِ سلمان سالک نوشت:
چند این شب و خاموشی وقت است که برخیزم!
کنسرتِ موسیقیِ ایرانی توسطِ ارکسترِ مهربانی به رهبریِ سلمان سالک، نوازنده و آهنگساز موسیقیِ ایرانی، 22 و 24 آبان در تالارِ وحدت برگزار شد. این اجرا توانست مخاطبِ معتنابهی را به سالن بکشاند تا اجرایی متفاوت از موسیقی ایرانی در قالبِ یک ارکسترِ 150 نفره را به تماشا بنشینند.
سلمانِ سالک رهبری و آهنگسازیِ این اجرا را برعهده داشت، اجرایی که توانست به عنوانِ یک رویداد جالب توجّه در عرصۀ موسیقی ایرانی قلمداد شود. بهرهگیری از ارکستری بزرگ، استفادۀ عمده از سازهایِ ایرانی در کنار سازهایِ غربی مانند ویولن، که پایِ ثابتِ اجراهایِ ارکسترال است، پلیفونیکبودن و داشتنِ خطهای متعدّدِ ملودیک و در نهایت استفاده از گروهِ همسُرایان(کُر) را میتوان از خصیصههایِ مهم و بدیعِ این اجرا دانست.
علاوه بر این، به لحاظِ ملودی و ریتم این اجرا تفاوتِ جدّی با کارهایِ مرسومِ موسیقی سنتی دارد و آن استمداد از موتیفهایِ کوتاه و تکرارِ آن با نوانسهای مختلف در طولِ اجرای یک ملودی به همراهِ تغییرِ ریتمهای گسترده بود. وجودِ سازهایِ کوبهای متنوع در این ارکستر امکان ایجادِ قطعاتِ پرتحرّکی را به اجرا اعطاء میکرد، چیزی که هر شنوندهای را مسحور کرده و لذّت شنیدنِ یک اجرایِ متفاوت را در وی برمیانگیخت.
جایِ هیچ چون و چرا نیست که لطف و زیباییِ این رویدادِ بدیع مدیونِ مساعیِ رهبر و آهنگسازِ آن سلمان سالک است. سلمان سالک تا پیش از این به عنوانِ نوازندۀ تار و سه تار و آهنگسازِ آلبومهایی در موسیقی ایرانی شناخته میشد، اما پس از این رخداد شایسته است او را به عنوانِ یکی از پیشروانِ اجراهایِ ارکسترال در قالبِ موسیقی دستگاهی به حساب آوریم.
مخاطبِ جدّی موسیقیِ ایرانی تا پیش از این روحالله خالقی، حسین دهلوی، مرتضی حنانه و فرهاد فخرالدینی را به عنوانِ آهنگسازانی متفاوت به یاد میآورد که ساختار گامهایِ موسیقی ایرانی را در قالبِ اجراهایی ارکسترال به صحنه میآوردند.
اما اثرِ سالک تفاوتی جدّی با کارهایِ پیشینیانِ او دارد، اول از این حیث که کار او تأکیدی جدّی بر سازهای ایرانی دارد و دوم اینکه لحنِ موسیقاییِ اثر سالک بیشتر به موسیقی کلاسیکِ غربی نزدیک میشود و آن همان تأکیدی است که وی بر عنصر هارمونی و ویژگیِ چندصدایی(پُلیفونی) در ارائه یک کار موسیقایی دارد. به تعبیرِ دیگر کوششِ سلمان سالک همانا بیشتر هارمونیزه کردنِ ساختارِ ملودیک موسیقی ایرانی است. همین امر تفاوت را در کارِ سالک نمایانتر میکند.
از سویِ دیگر باید به آگاهیِ عمیق سلمان سالک از ساختارِ «ردیف» در موسیقی دستگاهی اشاره کرد. همچنانکه پیش از این، درسگفتارها، اجراها و آلبومهایی را به بازشناسیِ ردیف و پیدا کردنِ امکاناتِ نو(و در عین حال اصیل و سنّتی) در ردیف موسیقی ایرانی اختصاص داده بود. در اینجا به طور خاص به آلبوم «ردیف راستپنجگاه، بر اساس مقام راست» اشاره میکنم که حاصل مطالعه و کار تحقیقی وی دربابِ «گام راست» در موسیقی ایرانی است.
مبتنی بر درکِ سالک، ردیف راستپنجگاه در ردیفهای مرسومِ موسیقی ایرانی حاصل یک اشتباه در دورۀ قاجار از سویِ نوازندگان آن دوره است و از اینرو میبایست آن گامی که حقیقتاً متعلّق به موسیقی ایرانی است و البته با گامِ فعلی متفاوت است احیاء شده و در قالبِ دستگاه راست-پنجگاه ارائه گردد.
جای تذکّر نیست که این آگاهی حاصل تعمّق وی در متونِ علمیِ موسیقی در سنّت اسلامی (به طورِ مثال کارهای فارابی، بوعلیسینا و مراغهای) است، دانشی که او را در تمایز با دیگر موسیقیدانانِ معاصر قرار میدهد. طرفه آنکه در بخش دوم اجرایِ ارکستر مهربانی شاهدِ قطعۀ فولکلوری هستیم که در همین گام «راست» اجرا شده است، اگرچه بخشِ اوّل آن به قطعاتی در گام شور و متعلّقاتِ آن اختصاص دارد. بنابراین رواست که بگوییم جریانِ هنریای که به وسیلۀ استادِ سالک، محمدرضا لطفی، پایهگذاری شد، یعنی به طورِ خاص عنایت ویژه به ردیف و بهرهگیری از امکاناتِ درونیِ آن، در کارهای سلمان سالک به ثمراتِ جالب توجّه آن رسیده است.
در نهایت باید به رهیافتِ جدید سالک در آموزش و تربیتِ شاگردان و نوازندگانِ موسیقی ایرانی اشاره داشت که خود را در این اجرای متفاوت نمایان میکند. قدرت رهبری و جهتدهی به کار حرفهایِ نوازندگانِ جوان از خصیصههای مهم کارِ سلمان سالک است که توانسته جریانی جدید در فرآیندِ آموزش و بهخدمتگیریِ نوازندگان راه بیاندازد. از این رو، اجرای ارکستر مهربانی را میتوان نوری امید برای نوازندگانِ نوخاستهای دانست که در تیرهشبِ فرهنگِ موسیقاییِ این کشور به دنبالِ راهی برای فعالیّت و عرضۀ هنر خویش هستند.
اگر بپذیریم که در زمانۀ ما موسیقی ایرانی مخاطبانِ خاصی را جذبِ خود میکند و از این روی به نحوی “نخبهگرا” است، میبایست نسبت به ابتذال و فراموششدنِ “اصالت” در آن حساس بود. بنابراین میتوان کار سلمانِ سالک را نوعی “برخاستن” اصالت در “خاموشی” موسیقی ایرانی دانست:
چند این شب و خاموشی وقت است که برخیزم / وین آتش خندان را با صبح برانگیزم
انتهای پیام
ممنون از استاد معمارزاده استفاده کردیم انشالله مطالب بیشتری از شما ببینیم
درود
این ارکستر و قطعاتی که توسط نوازندگانش به آهنگسازی و هدایت استاد سالک اجرا گردید
اینقدر حرفه ای بود و دارای هارمونی تنظیم شده به صورت ارکسترال بود که در موردش خیلی نمیتوان نظر غیر کارشناسی داد
زیرا بی انصافی است که زحمت چندین ماهه ی این عزیزان نادیده گرفته شود
و دولت جمهوری اسلامی بنظر من جا دارد حمایت های لازم از این تشکل هنری را بنحو احسنت انجام دهد.