خرید تور تابستان

نگران نباش هوشنگ

رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

هوشنگ امیراحمدی طی سی‌سال اخیر همیشه نقش هشدار دهنده را بازی کرده است. چنانچه متن مصاحبه‌های اخیر و آخرین یادداشت وی را مرور کنیم، در هر نوشتاری با انبوهی هشدارها و نگرانی‌ها روبرو می‌شویم. راهکاری کلی ارایه می‌دهد ولی در لحظه‌ای که قرار است بخش مربوط به ارایه راه‌حل را گسترش داده و از جزییات بگوید به یکباره به سوی دیگر می‌چرخد و آن راهکار را رها و به ذکر هشدارهای پی در پی کفایت می‌کند. بخش زیادی از مصاحبه‌اش با سایت عصر ایران [لینک] شامل نگرانی‌های شخصی، ناراحتی از تیم روحانی – ظریف و گلایه از کنار گذاشته شدن در مذاکرات و تصمیم‌های ایران در عرصه ی سیاست خارجی در دولت یازدهم است. حرف‌های او راه حل اساسی و غیر انشایی ندارد! تمام متن مصاحبه اش انبوهی از سخنان کلی گویی و از این شاخه به آن شاخه پریدن است، حرف‌هایی که نگاه کارشناسی را در لحظه‌هایی که به جایگاه شخصی‌اش ارتباط می‌یابد فرو می‌نهد.

به بخشی از حرف‌های وی دقت کنید. در جواب اینکه چه راه‌حلی به غیر از برجام دارد می‌گوید:

«من تا دو ماه دیگر بمب می سازم. می خواهی نطنز و اراک و فردو را می زنی؟ ما خودمان با دست خودمان زدیم، آمریکا بدتر از این که نمی کرد. ما ایرانی ها هزار تا جنگ کردیم، ۹۹۵ تایش را باختیم، زنده بیرون آمدیم. قدرتمند ماندیم. ما از جنگ نمی ترسیم. از تحریم چرا باید بترسیم؟ ۳۵ سال در تحریم بودیم، حالا چند سال دیگر هم می ماندیم. می خواستند بزنند هم می زدند».

چقدر این حرف‌ها شبیه سخنان مسوولان دولت نهم و دهم است. چقدر با سخنرانی‌های دلواپسان هم‌خوانی دارد و سرانجام با تمام سخن‌پراکنی‌ها راه حل عملی به دست نمی‌دهد. اگر ذره‌ای از متن بالا به مرحله عمل برسد و یا گام‌هایی به سوی عملی شدن چنین روشی برداشته شود به سادگی می‌توان میزان هزینه‌های تحمیل شده به کشور و ملت را در دوره ی کوتاهی لمس کرد. ولی در همان شرایط و دورانی که بحرانی بزرگ و پرحاشیه و هزینه‌ساز به کشور و مردم ایران تحمیل شده شخص ایشان همچنان از راه‌حل‌هایی می‌گوید که می‌توان با این پیشنهادها از تمام آن گرفتاری‌ها رهایی یافت! به بیانی دیگر همیشه راهکاری دارد، مهم نیست این مسیر به نقطه‌ای درست منتهی شود، از نگاه امیراحمدی تنها اوست که بهترین روش‌ها را می‌شناسد و نه اشخاصی دیگر. شاید بخشی از درگیری‌های وی با یکی از گروه‌های ایرانی – آمریکایی در ایالات متحده ناشی از همین دیدگاه باشد.

reza sadeghianگویا سیاست امیراحمدی بیشتر براساس تندروی و نه مسالحه قرار گرفته است. سیاستی که گاه رادیکالیسم را برای گرفتن امتیاز بیشتر تجویز می‌کند، حتی اگر این سیاست در ادامه به جنگ و تخریب یک کشور منجر شود. تجربه ی زندگی وی در آمریکا و دیدگاه‌ دانشگاهی را همزمان با هم در جهت ارسال پیام‌های منفی به مسوولان داخلی استفاده می‌کند. دیدگاهی که جای مثبت‌نگری ندارد و در هر حالتی تلاش دارد وضعیت کل رابطه میان ایران و کشورهای دیگر و به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی را در بدترین حالت ممکن تشریح کند. به عبارتی دیگر؛ وضعیت خیلی خطرناک است مگر اینکه براساس پیشنهادهای من کار را به سامان کنید.

در حرفهای او راه حل عملی نیست. به همین ترتیب راه طی شده در مسیر هسته‌ای را غلط می‌داند، به ویژه مسیری که در دولت یازدهم و با همراهی حاکمیت انجام شده است. در جواب این پرسش که راه حل شما چیست می‌گوید:

«اول اینکه به آمریکایی‌ها می‌گفتم مشکل ما و شما هسته‌ای نیست، ما مسائل اساسی‌تری داریم. بیا همه مشکلات را مطرح کنیم».

برای من روشن نیست وقتی کشور آمریکا و دیگر کشورهای همراه با آن سیاست‌ها را به عنوان عوامل تضعیف کننده قدرت ایران طی یک‌صد سال گذشته معرفی می‌کنیم و حتی کلیت برجام را نمی‌پسندیم و ایرادهایی به جسم و روح آن وارد می‌سازیم براساس کدام برداشت از همان سیاست خارجی می‌توان گام‌های کوچک را نفی و در صدد حل کلیت مشکلات و فروریختن دیوار بی‌اعتمادی طی سه دهه اخیر گام برداشت؟ سخن امیراحمدی تناقض‌آمیز است و بخشی از این سخنان حکایت از نشناختن دارد؛ گویا شرایط بعد از انقلاب اسلامی و جدل‌های میان ایران و کشورهای دیگر را از یاد می‌برد. شاید اگر این سیاست‌ها را بهتر می‌شناخت قید کاندیدای ریاست جمهوری در سال 92 را می‌زد و به گفته خودش دور روز هم بازداشت نمی‌شد، انتخاباتی که از نگاه او مهندسی شده بود و حسن روحانی از شش ماه قبل می‌دانست رییس جمهور ایران است! گویا در اینجا حمله به دولت روحانی و حتی دامن زدن به توهم توطئه آنقدر برای او جذاب است که تفاوت دیدگاه کاندیدای ریاست جمهوری در سال 92 را نادیده می‌گیرد.

حرف‌های او درباره ی سیاست خارجی احمدی‌نژاد (اگر بتوان قایل به سیاست خارجی دولت‌ها در ایران بود) به دور از واقعیت است. برای کسی که خودش را بهترین حلال مشکلات ایران و آمریکا معرفی می‌کند بیان چنین کلامی عجیب است. با داده‌ها و تحلیل نزدیکان رییس جمهور سابق نیز هم‌خوانی ندارد. امیراحمدی‌ می‌گوید:

«از روز اولی که من آقای احمدی نژاد را شناختم، هیچ مشکلی با امریکا نداشت. تمام مشکلات آقای احمدی نژاد با اسرائیل بود برای اینکه رد گم کند، این بحث را به وجود آورد که اسرائیل باید نابود شود، برای این بود که می‌خواست توجه ها به سمت اسرائیل برود برای رابطه با امریکا راهش باز شود».

تصویری که او به دست می‌دهد بیشتر به بازی شباهت دارد تا اداره کردن یک کشور و راهبری سیاست خارجی. به بیانی دیگر او در بدترین حالت ممکن کلیت سیاست احمدی‌نژاد را با تمام حمایت‌هایی که از او می‌کند زیر سوال می‌برد. از یک طرف احمدی‌نژاد را قهرمان مردم ایران می‌داند و از سویی دیگر او را به دیوانه‌بازی متهم می‌کند.

مصاحبه امیراحمدی نشانه‌ای روشن از مرگ واسطه‌های دست دوم در روابط میان کشورها است. دورانی که قرار نیست واسطه‌گری شخصی و گروه‌های کوچک بتوانند حرکت منسجم انجام دهند. کسانی که همیشه مدعی‌اند می‌توانند راهی بکر و شدنی نشان دهند ولی سرانجام همه را با دست‌های خالی روانه خانه می‌کنند البته این امید را به آنها می‌دهند که امکان گشودن این گره هست ولی در زمانی دیگر و همچنان با محوریت ما! شاید او و صدها نفر دیگر نگران از دست رفتن این امتیازها باشند، امتیازهایی که با حفظ کلیت برجام و گام برداشتن در مسیر مذاکره و رسیدن به نتیجه مطلوب مورد پسند آنان نیست.

هوشنگ امیراحمدی‌نژاد: احمدی‌نژاد قهرمان است

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. آخ آخ ! منهم مطلبى در اين مورد نوشتم كه بنا به دلائلى از ارسالش منصرف شدم احتمال دادم ضرورتى براى نمايش آن احساس نكنيد !

  2. هوشنگ خان هم مانند یروفسور مولانا از کاسبان تحریم بودند و حالا هم مردانگی ایجاب می کند در دفاع از انها که فرصت افریدند برایشان شاکر باشند.

  3. ظاهرا پرفسور مولانا دو تابعیتی نیست و تنها تابعیت امریکا را دارد که نه تنها از تعرض مصون است بلکه در دولت احمدی نژاد در قانون بودجه ردیف ثابتی هم داشت !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا