شبهه تقلب در کنکور و خودکشی دو دانشجو
نگار فیض آبادی، انصاف نیوز: دو نفر از دانشجویان ساکن در شهرستان که ۴ و ۷ ترم در دانشگاه مشغول تحصیل بودند، پس از مواجه شدن با اتهام تقلب در کنکور از سمت سازمان سنجش و محرومیت از ادامهی تحصیل در دانشگاه، دست به خودکشی زده بودند که البته این دو مورد خودکشی ناکامل بود و انصاف نیوز با پیشنهاد کسی که پیگیر ماجرا بود با این دو دانشجو مصاحبهای کرده است که به همراه گفتوگو با یک وکیل دادگستری با متن آن را در ادامه میخوانید.
نفر اول: خانم، دانشجوی ترم ۴ داروسازی
کمی دربارهی قبولیتان در دانشگاه بگویید.
من در کنکور ۱۴۰۰ شرکت کردم. سازمان سنجش بدون هیچ مدرک و دلیلی به من گیر داد. تا ترم چهار دانشگاه بودم. موقعی که سازمان سنجش برای من نامه فرستاد، به دیوان عدالت کشور شکایت کردم. با اینکه رای قطعی دیوان را داشتم، سازمان سنجش یکسال بعد از استفساریهی من در تابستان ۱۴۰۲ اخراجم کرد. رای مثبت دیوان ۴ آذر به من و سازمان سنجش ابلاغ شد، ولی بازهم رای من را رد کردند. تاریخ نامهی من را تغییر دادند تا استفساریه شامل ما نشود. این ظلمی بود که آقای پورعباس (رئیس سازمان سنجش) در حق ما کرد. رای قطعی دیوان عدالت را داشتم، سر تحصیل و کلاس بودم ولی اخراجم کردند. سازمان سنجش از رای مثبت دیوان عدالت، برای اینکه اخراجم کنند استفاده کرد.
چرا رای مثبت دیوان عدالت در عمل به نفعتان تمام نشد؟ سازمان سنجش به پشتوانهی چه قدرتی توانسته خلاف رای عمل کند؟
من دو رای مثبت دیوان عدالت و یک دستور موقت دارم ولی رئیس سازمان سنجش تمکین نمیکند. اگر آقای پورعباس استعفا نمیداد، دیوان عدالت حکم انفصالش را میزد و برای حفظ آبرویش استعفا داد. این ظلمها و نامهای که برایم ارسال شد، فشار زیادی به خانوادهام وارد کرد و باعث شد پدرم در ۴۹ سالگی سکته قلبی کند. حالا به خاطر اینکه پدرم دارو مصرف میکند، احساس عذاب وجدان دارم. فشاری که سازمان سنجش به ما وارد کرد، بیشتر از این حرفهاست.
چه فشارهایی را در این مدت تجربه کردید؟
رای من که آمد و اخراج شدم، یکماه آمدم تهران در خوابگاه زندگی کردم. آقای پورعباس اینطور پخش کردهاست که ما آقازاده هستیم، درصورتیکه هزینهی وکیلگرفتن هم نداریم. یک دختر تنها هستم که ۱۴ ساعت از روستاهای محروم لرستان تا تهران آمدم و خودم وکیل خودم شدم. انقدر فشار روی من زیاد بود که خودکشی کردم!
فشاری که به من و خانوادهام آمده قابل گفتن نیست. دو سال است تحت فشاریم. پدر من خیّر مدرسه و مداح اهل بیت بوده، جبهه رفته، اما تهمتی که آقای پورعباس به ما زده، باعث شده نتوانیم سرمان را در شهر بلند کنیم. بنرِ قبولی من توی شهر بالا رفته اما حالا عزت و آبروی ما از بین رفتهاست. بعد از قبولی (با رتبه ۲۸۹۳، رشتهی داروسازی) در خانواده جشن گرفتیم اما حالا وقتی پدرم میرود بیرون، استرس دارم که نکند کسی چیزی به او گفته باشد.
من یکهفته داخل انباری بودم که پدرم فکر کند دانشگاه میروم. پدرم با هزار بدبختی در خرمآباد خانهای برایم گرفته که چهار ماه است همراه برادرم در آن زندگی میکنم اما نمیتوانم از ترس آبرو از خانه بیرون بروم تا نکند کسی مرا ببیند و بگوید دانشگاه نمیرود. خانوادهام به خاطر این قضیه دربهدر شدند. کاری با ما کردند که خواستیم از ایران برویم ولی پولش را نداریم. حتا با بعضی از دانشگاهها هماهنگ کردهاند که دانشجوهای شبههدار را نپذیرند. آیا آقای پورعباس خودش حاضر است که دخترش جلوی چشمش خودکشی کند یا این سختیهایی که ما کشیدیم را تحمل کند؟
از کسی نتوانستید کمک بگیرید تا این مشکل حل بشود و برگردید دانشگاه؟
همهجا رفتیم، مجلس، وزارت علوم، ریاست جمهوری، دیوان عدالت. ما ۱۰۰ نفر هستیم که آقای پورعباس حتی با وجود رای دیوان اجازه نمیدهد برگردیم دانشگاه.
دلیلش چیست؟
شاید برای اینکه ثابت کنند ما تقلب کردیم. ما اصلا نمیدانیم صندلیهایمان چه شد؟ صندلیهای ما را به چه کسانی فروختند؟
سندی مبنی بر تقلب وجود ندارد؟
هیچ چیزی نیست. قاضی شعبهی تجدیدنظر، ۳۰سال سابقهی کاری دارد، یکی از باسوادترین افراد تهران است. یعنی ایشان دروغ میگوید؟ نمیشود که همهی این آدمها دروغ بگویند! زندگیمان را مدیون دیوان عدالت هستیم که ازشان تشکر میکنم. اگر دیوان عدالت نبود، همین یکذره آبرو را هم نداشتیم. همان لحظهای که از حکم اخراجم خبردار شدم، میخواستم خودکشی کنم، وقتی بچهها گفتند دیوان دارد برائت میدهد کمی انگیزه گرفتم.
به نظرتان چقدر طول میکشد تا مشکلتان حل شود؟
امیدواریم بهمن بتوانیم برگردیم دانشگاه. چون من چهار ماه است نمیتوانم از خانه بیرون بروم! مگر آدم چقدر میتواند صبر و تحمل داشته باشد، چرا یکی در سن من باید خودکشی کند؟ این فشارها بود که باعث شد نتوانم تحمل کنم.
نفر دوم: خانم، دانشجوی ترم ۷ پزشکی، ورودی سال ۹۶
انصاف نیوز: دربارهی اتفاقاتی که بعد از قبولیتان در دانشگاه افتاد، توضیح بدهید
ترم ۷ پزشکی بودم، از سازمان سنجش تماس گرفتند و بعد از ۳ سال گفتند براساس شک و شبهه نمیتوانید در دانشگاه درستان را ادامه بدهید. حدود ۱۰۰ دانشجوی شاکی هستیم که از ترم ۲ تا فارغالتحصیلی درگیر این شکایتها هستند. حتی مدرک دو نفر از فارغالتحصیلان (باوجود تسویهحساب با دانشگاه) بایکوت شدهاست. این دو نفر هم در دانشگاه رتبهی الف دارند. اینکه میگویند، ما دانشجویان، اعتبار دانشگاه علوم پزشکی را خدشهدار کردیم، باید بگوییم کسانی اعتبار دانشگاه را خدشهدار کردهاند که بدون کنکور میآیند و جای دانشجویان اخراجی مینشینند. خودم هم درطول این چند ترم یا شاگرد اول کلاس بودم یا شاگرد دوم. جزو نفرات برتر المپیاد پزشکی بودم اما نتوانستم به مرحلهی کشوری بروم چون نامهی اخراجم آمده بود!
من حتی از هیئت بدوی و تجدیدنظر پرسیدم چطور تقلب کردم که نفر اول کلاس هستم؟ فرمودند که «دانشگاههای ایران کشکی است!» خب اگر دانشگاهها کشکی باشند، اعضای هیئت تجدیدنظر هم از همان دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند اما حالا شبهه وارد میکنند!
اسفند ۹۹ از ما خواستند برای آزمون مجدد برویم. این آزمون هم اصلا استاندارد نیست و فقط برای این است که بگویند ما دانشجویان نمرات منفی کسب کردهایم! اگر آزمونشان جواب صحیح داشت، سوال و پاسخنامهها را منتشر میکردند. هیچ نظارتی بر کار هیئت تجدیدنظر نیست. من اعتراض کردم که بعد از سه سال چه آزمونی باید بدهم؟ اما گفتند اعتراضت بررسی نمیشود. اخراج سیستماتیک در سازمان سنجش وجود داشت. سه ماه برای شکایت به دیوان عدالت فرصت داشتم. چون با هر شبههای که نمیشود زندگیها را خراب کرد. نمیدانم صندلی من را در دانشگاه به چه کسی فروختهاند.
بعد از این اتفاق از نظر شخصی چه شرایطی را تجربه کردید؟
با زندگی و آبروی ما بازی کردند. ما پیش ریاست جمهوری هم رفتیم که اتفاقا نامه زدهاند فوری بررسی شود ولی آقای پورعباس رسیدگی نکرد. اگر من متقلب بودم، پس چطور سه سال من را در دانشگاه نگه داشتند؟
هیچ احدی از دانشجویان اخراجی برای تهران یا کلانشهر نیستند و همگی از مناطق محروم هستیم. اینکه در رسانهها میگویند ما «آقازاده» هستیم، حلالشان نمیکنیم. پیشِ خودشان میگویند از مناطق محروم اخراج کنیم که نتوانند بیایند تهران شکایت کنند. ما پول رفتوآمد به تهران نداریم چه برسد به وکیل!
من یک ماه پیش خودکشی کردم. پدر ندارم و مادرم به دلیل فشارها و گریههای این مدت، مشکل چشم پیدا کردهاست. حتا بعد از آن شوک شدید، دوماه در کما بود. چند دانشجوی دیگر هم خودکشی کردند که فوت کردند. عوارض این فشار انقدر زیاد است که حتا در شهر خودمان هم نمیتوانیم تردد کنیم! زندگی ما مختل شد. من در شرف ازدواج بودم اما به خاطر این مشکل همهچیز به هم خورد. حتا بعضی از دانشجوهایی که متاهل بودند، به خاطر این انگ جدا شدند. ما هیچکداممان استطاعت این را نداریم که به کشور دیگری برویم تا آبرویمان حفظ شود. یکی از بچهها هم در دیوان عدالت خودکشی کرد که صورتجلسه شد.
سابقهی تحصیلی ضعیف ملاکشان بود؟
نه.
پس اولین شبهه از کجا شروع شد؟
شبهه از گزارش مردمی شروع شد. درکل سه مورد وجود دارد که اگر دو موردش احراز شود، داوطلب باید در آزمون مجدد شرکت کنند. گزارش مردمی، شباهت پاسخنامه داوطلب با داوطلب دیگر و سابقهی تحصیلی ضعیف. سابقهی تحصیلی ما براساس نمرهی ضعیف دادهسازی شدهاست. معدلم نزدیک ۱۹ بود اما گفته بودند «سابقهی تحصیلی بسیار ضعیف!»
در ادامه امیدوار هستید که مشکل حل بشود و بتوانید دوباره به دانشگاه برگردید؟
ما دنبال حقانیت خودمان هستیم و منتظریم بهمن برگردیم دانشگاه. این ترم باید فارغالتحصیل میشدم اما اجازه ندادند. دانشجویانی که نمرههای الف گرفتهبودند به جای اینکه در دانشگاه درس بخوانند، در اسنپ کار میکنند!
چهار قاضی قرار است دربارهی ما رای بدهند. از فیلترهای زیادی رد شدیم. ما از سه مجتهد بنام کشور استفتا گرفتیم و هرسه گفتند اینکه بخواهند با شک و شبهه کسی را از حقوق مکتسبهاش محروم کنند، حرام است. میگویند استفساریه شامل حال ما نمیشود، درحالیکه دیوان عدالت از شورای نگهبان استعلام گرفتهاست.
نظر یک حقوقدان دربارهی «شبههی» تقلب برخی از داوطلبان کنکور
مسعود خادمی، وکیل پایه یک دادگستری در گفتوگو با انصاف نیوز از منظر حقوقی، شبههی تقلب داوطلبان کنکور را بررسی کردهاست.
آیا این دانشجویان مرتکب تقلب شدهاند؟
اگر بخواهم مختصر بگویم، تاکنون هیچ مدرکی از طرف سازمان سنجش ارائه نشده است که هیچیک از این دانشجویان مرتکب تقلب شده باشند.
طبق مواد ۵ تا ۱۰ قانون رسیدگی به تخلفات و جرایم در آزمونهای سراسری، درصورتیکه هریک از داوطلبان کنکور و سایر افراد مرتکب تقلب شده باشند، یا در فروش سوالها و پاسخها مشارکت کنند، حسب مورد به مجازاتهای سنگین تا ۱۰ سال محرومیت از شرکت در آزمون و ابطال مدارک تحصیلی و تا ۵ سال حبس محکوم میشوند.
بعد از این موارد تقلب که در قانون ذکر شده است، مادهی ۱۱ قانون و مادهی ۲۹ آییننامه مذکور بیان کردهاست که در صورت وجود حداقل دوشرط از شرایط زیر، سازمان سنجش میتواند در نتیجهی داوطلبان کنکور شبهه ایجاد کند.
الف: اگر بین رتبه داوطلبی در کنکور و سوابق تحصیلی او مغایرتهای غیرمتعارف وجود داشته باشد
ب: وجود گزارش از اشخاص حقیقی و حقوقی مورد وثوق
ج: مشابهت غیرمتعارف پاسخنامه دو داوطلب
در صورتی که شرایط شبهه، بهدرستی موجود باشد، سازمان سنجش آموزش کشور از داوطلبان مجددا آزمون میگیرد و بر اساس نتیجهی آزمون، قبولی یا مردودی آنها را اعلام میکند.
هیچ یک از کسانی که در دیوان عدالت اداری حكم برائت دریافت کردهاند، توسط سازمان سنجش متهم به تقلب نشدهاند و صرفا بر اساس مادهی ۱۱ قانون، در سلامت نتیجهی کنکور آنها شک ایجاد شده است.
استدلال دیوان عدالت اداری در صدور حکم برائت چیست؟
اولا طبق اصول شرع مقدس اسلام و قانون اساسی و حقوق بینالمللی، اصل بر برائت است و کسی که ادعای ارتکاب جرم و خطا توسط دیگری را دارد، باید اتهامات را اثبات کند.
ثانیا با توجه به اینکه سازمان سنجش فقط بر اساس شک، به این دانشجویان و داوطلبان شبهه وارد کرده است، باید شرایط مندرج در مادهی ۱۱ قانون و ۲۹ آییننامه (دو شرط از سه شرط بالا) به صورت واقعی وجود داشته باشد.
آیا شرایط مذکور در قانون برای شبهه وجود داشته است؟
سازمان سنجش بدون وجود واقعی شرایط مذکور در نتیجهی داوطلبان شبهه وارد کرد. مثلا در نتیجهی کنکور بعضی از دانشجویان با معدل بالاي ۱۹ دیپلم، توسط سازمان سنجش شبهه اعلام شده است یا یک شماره تلفن گزارشهای مردمی معرفی کرده بود و هر کس با هویت نامعلوم حتی با کینههای شخصی ممکن بود تماس بگیرد و علیه دیگری گزارش بدهد و مبنای شبهه سنجش قرار گیرد. درحالیکه طبق قانون، فرد گزارشدهنده باید مورد وثوق باشد یعنی در ایمان، عدالت و صداقتش شکی نباشد.
از طرف دیگر با توجه به تستیبودن سوالات و تعداد بالای شرکتکنندگان بهویژه در رتبههای بالا، شبیهبودن پاسخنامهها حتمی است.
مگر ممکن است مثلا بین رتبه یک و رتبه دوم مشابهت نباشد؟! اتفاقا چون کاملا شبیه هم زدهبودند و درست هم بوده رتبهی پشت سر هم آوردهاند.
اصولا همهی افراد مخصوصا در رتبههای بالا، با رتبههای دو طرف خود بالای نود درصد شبیه هستند. به همین دليل، سازمان سنجش باید دلیلی بیاورد که این مشابهت غیرمتعارف است. مثلا ارتباط دو داوطلب با یکدیگر یا کنار هم بودن در زمان آزمون و… ولی سازمان سنجش با اتهامات واهی و عناوین کلی مانند مشابهت پاسخنامه تعدادی از داوطلبان به صورت شبکهای، بدون این که نام افراد شبکه را اعلام کند یا ارتباطی بین آنها وجود داشته باشد را دلیل شبهه قرار میدهد.
ضمن اینکه صراحت قانون، شبهه را در مورد داوطلبان قابل اعمال دانسته است و در نتیجهی دانشجویان نمیتوان شبهه وارد کرد. البته در صورت وجود مدارکی دالّ بر تقلب، حتی اگر دانشجو یا فارغالتحصیل شده باشد، میتوان قبولی او را مردود و مدرک تحصیلیاش را ابطال کرد.
مرجع تشخیص این موارد چیست و چرا اینهمه جنجال رسانهای ایجاد شده است؟
در این خصوص اقدامات خلاف قانون زیادی انجام شده است. طبق قانون، دیوان عدالت اداری بهعنوان عالیترین مرجع اداری، مسئول رسیدگی به شکایات مردم از تصمیمات و اقدامات و آرای سازمانها و هیأتهای اداری است.
طبق نامه شماره ۳۹۱۴۴/۱۰۲ مورخ ۹/۸/۱۴۰۲ شورای محترم نگهبان، دیوان عدالت اداری را مسئول تشخیص قوانین حاکم بر موضوع اعلام نموده است و طبق نامه مورخ ۳/۸/۱۴۰۱ مجلس شورای اسلامی، قانون استفساريه از زمان تصویب قانون سال ۱۳۸۴ لازمالاجرا میباشد.
اصل ۷۳ قانون اساسی بیان داشته است که مرجع تفسیر قوانین عادی مجلس شورای اسلامی است و این اختیار مانع تفسیری که قضات در هنگام رسیدگی به عمل میآورند، نیست.
حال با اینهمه مستندات قانونی، سازمان سنجش برای خود چه جایگاه فراقانونی قائل است و چرا سازمان سنجش و شخص آقای پورعباس در برابر اجرای حکم دیوان عدالت اداری مقاومت میکند؟ چرا مدیران ارشد دولتی که اتفاقا رئیس جمهور آن قاضیالقضات بوده، از رفتار خلاف قانون رئیس سازمان سنجش حمایت میکنند؟ مگر قوانین مملکت را بر اساس سلیقه اجرا میکنند و قوانین را فقط برای مردم لازمالاجرا میدانند؟
سوال اینجاست که با وجود اینکه چرخهی طراحی سوال، چاپ، توزیع، برگزاری و جمعآوری اوراق آزمون که همه در اختیار سازمان سنجش است و بودجه کلانی به این موضوع اختصاص دارد و سالیانه سازمان سنجش در نتیجهی تعداد زیادی از داوطلبان بهعنوان تقلب شبکهای شبهه ایجاد میکند، ولی سوالات چطور به دست این شبکه میرسد؟
آیا از پرسنل سازمان سنجش با این شبکههای تقلب همکاری کردهاند و تاکنون چند نفر از این افراد به مرجع قضایی معرفی شدهاند؟ طبق شنیدهها، چند نفر از وزرا و مدیران ارشد دولت برای پیگیری موضوع دانشجویان به دیوان عدالت اداری مراجعه کردند و هیچکدام نتوانستند پاسخ قانعکنندهای برای قانونی بودن شبهه ارائه دهند.
متاسفانه سازمان صدا و سیما هم به عاملی برای جوسازی رسانهای تبدیل شد و چند بار به صورت یکطرفه اجازهی اتهامزنی توسط سازمان سنجش علیه دانشجویان را داد که موجب تضییع حقوق داوطلبان و دانشجویان شده است و تقاضای متعدد از رئیس سازمان صدا و سیما و مدیران آن برای ایجاد فرصت برابر به دانشجویان و وکلای آنها برای پاسخگویی را منوط به پذیرش سازمان سنجش کرد.
البته سازمان سنجش تاکنون حاضر نشده است در یک جلسهی رودررو و در برابر عموم مردم از طریق رسانه در خصوص قانونی یا غیرقانونی اقدامات خود گفتوگو کند. از این فرصت استفاده میکنم و مجددا از رياست محترم صدا و سیما درخواست میکنم فرصتی فراهم کند تا اینجانب به نمایندگی از داوطلبان و دانشجویان در مقابل مسئولین سازمان سنجش در خصوص اقدامات خلاف قانونشان در اعمال شبهه گفتوگو کنیم و قضاوت را به مردم بسپاریم.
ضمن اینکه آقای پورعباس از فضای حساس جامعه نسبت به هرگونه فساد سوءاستفاده کرده و بسیاری ار نخبگان جامعه در دام این فضاسازی رسانهای افتادند. این در حالی است که معمولا فساد از مراجع قدرت سرچشمه میگیرد و این دانشجویان همه از خانوادههای شهرستانی و از نظر مالی کمتوان هستند و چنین تصمیماتی از جانب قضات شجاع و دلیری که به دفاع از حق در مقابل یک سازمان بزرگ قرار میگیرند و با وجود هجمهی سنگین رسانهای از مسیر عدالت برنمیگردند، شایسته تقدیر و مایه افتخار دستگاه قضایی و جامعه هستند و باید مورد تشویق و تقدیر قرار بگيرند.
دو مطلب با عنوان «کنکور و حقوق داوطلبان» و «دیوان عدالت به وظیفهاش درباره شکایت دانشجویان از سنجش عمل کند» مرتبط با همین موضوع هستند که قبلا در انصاف نیوز منتشر شدهاست.
انتهای پیام
وای خدای من چه ظلمی شده بهشون
۱۴ ساعت از روستاهای محروم لرستان تا تهران آمدم
بنرِ قبولی من توی شهر بالا رفته
پدرم با هزار بدبختی در خرمآباد خانهای برایم گرفته
بالاخره این متقلب محروم خانهدار در خرمآباد روستانشین بودند یا شهرنشین?