عضو هیئت علمی دانشگاه: تاریخ واقعی برای فلسفه خودمان نداریم
«عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه ما در وضعیت کنونی متن تاریخ واقعی برای فلسفه خودمان نداریم، اظهار کرد: ما برای تاریخ دوره مدرن در فلسفه اروپایی، تاریخنگاریهای بسیار متنوعی داریم ولی هیچ کتاب تاریخ فلسفه معناداری نداریم نه به شکل کلی و جزیی نداریم بلکه یکسری کارهای بسیار نحیف و لاغری انجام شده است.»
ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن) نوشت: «عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، ۴ دی ماه در نشست علمی «تاریخ واقعی یا تاریخ ساده؟ بررسی یک نمونه واقعی؛ تاریخ ساده فلسفه اسلامی در نگاه معاصران» با اشاره به جهات مختلف در مورد تاریخ با بیان اینکه یکسری اقوالی به وضوح غلط در تاریخ وجود دارد، گفت: یکی از نتایج تاریخ درست این است که خواندن تاریخ برای فهم اشتباهات است تا دوباره آن اشتباهات را تکرار نکنیم. همچنین برخی معتقدند که خود تاریخ جز بیان یک مقدمه کوتاه ارزش دیگری ندارد یعنی خود تاریخ جز فهم اشتباهات مدخلیت و فایده دیگری ندارد لذا خوب است تاریخ را کوتاه بگوییم و نیازی به بیان جزئیات نیست.
داود حسینی افزود: به عنوان نمونه کتب متعارفی که الان در حوزه فلسفه اسلامی نوشته میشود یعنی عموما آنهایی که تدریس میشود و نه لزوما امروزه نگارش شده است واجد این ویژگی است. اما واقعیت این است که تاریخ اینقدر ساده نیست.
حسینی در بیان دلایل سادهنبودن تاریخ، اضافه کرد: تاریخ، تاریخ افراد عاقل است و نه کسانی که دچار اشتباهات ساده میشوند مثلا وقتی در مورد ابن سینا و نظرات او را در مورد وحدت و علیت و ماده و صورت میخوانیم این فرد همان کسی است که بخش مهمی از منطق سنت فلسفه اسلامی ما یا کار او است یا متاثر از کار او. ما نمیتوانیم ابن سینا را طوری تفسیر کنیم که اشتباهات خیلی ساده منطقی مرتکب شده باشد. به عنوان نمونه اگر او در جایی گفته است علت به معلول خود، وجود میبخشد خیلی عجیب است که آن را اینطور تفسیر کنیم که بخشیدن رابطه دوطرفه است و اگر قرار است علت به معلول وجود ببخشد باید معلولی باشد که متعلق بخشیدن باشد لذا او به وضوح نظر غلطی در مورد علت فاعلی داده است. این تفسیر عجیبی است از کسی که ما منطق خود را وامدار او هستیم. کسی که اینقدر دقتهای منطقی دارد آیا واقعا متوجه این نیست که بخشیدن رابطه دو طرفه است ولی ما میفهمیم؟
عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس، گفت: وقتی ما اینقدر تاریخ را ساده ببینیم تبعات منفی دارد و از جمله اینکه ما تفسیر خودمان را بر تفسیر کسی که جهان اسلام وامدار منطق و فلسفه او است ترجیح دهیم. ولی اگر برعکس نگاه کنیم یعنی بدانیم کسی مانند ابن سینا متوجه بوده است که چه میکند در این صورت تفاسیر ساده، نادرست خواهند شد. وقتی کسی در این عرصه دچار تردید شد باید تاریخ فلسفه و کتب کلاسیک و آثار خود ابن سینا و قبل از او مانند فارابی و بین ابن سینا و فارابی را بخواند؛ وقتی انسان خودش سراغ این آثار برود، میبیند مسائل چندوجهی هستند و یک فیلسوف همزمان به موضوعات مختلف میپردازد. یعنی وقتی ابن سینا در مورد علیت تفکر میکند همزمان نظریه خود در مورد وجود را هم در ذهن خود دارد.
حسینی اظهار کرد: او وجود را به معانی مختلف به کار میبرد؛ یکی وجود به معنای موجود که موضوع مابعدالطبیعه است و قرار است عامترین معنایی باشد که ما آن را موضوع مابعدالطبیعه قرار دهیم؛ معنای دیگر وجود از نظر او، معناکردن آن به ذات شیء است یعنی اگر بگوییم وجود ابن سینا یعنی ذات و ماهیت ابن سینا. بنابراین وقتی ما سراغ او میرویم نمیدانیم که از کدام وجود سخن گفته است و عمدتا با معنایی که پیش فرض ذهنی خود ما هست به مطالعه وجود در نظریه ابن سینا میپردازیم لذا باید سراغ تمامی آثار او برویم و معنای وجود را دریابیم.
چندوجهی بودن تاریخ
عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه تاریخ در واقعیت، چندوجهی است، اظهار کرد: این چندوجهیبودن هم ناظر به محتوا و هم ناظر به افراد است. در مواردی ابنسینا به وضوح با متکلمین و ارسطو سخن گفته است و از اصطلاحات فلاسفه قبل از خود استفاده میکند، بنابراین تا زمینه سخن ابن سینا در گفتوگو با ارسطو را در نیابیم اکتفاکردن به یک پاراگراف از سخنان او درست نخواهد بود. پس نمیتوان تاریخ فلسفه را به صورت یک خط ساده در نظر بگیریم و بگوییم ما فلسفه مشاء داشتیم و اشراق آن را کنار زد و بعد دوباره حکمت متعالیه آن دو را. مثال بارز آن خود ملاصدراست است؛ کافی است ما یکی از مباحث او را با جزئیات بخوانیم و نه انتخابی تا به سیر مطالعاتی او پی ببریم در این صورت ارجاع او به گذشتگان آنقدر زیاد است که اگر آن را حذف کنیم اصلا او را فهم نخواهیم کرد.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس، افزود: مورد دیگر درباره تاریخ آن است که بدانیم افراد در قبال چه مسئلهای نظریهپردازی کردهاند مثلا فرض کنید وقتی قصد داریم نظریات ملاصدرا را بخوانیم باید بدانیم مسئله زمانه او چه بوده است یعنی او ناظر به یک مسئله و مشکل نظریهپردازی کرده است. او به مسئله خودش جواب داده است ولی مسئلهای که امروزه ما صورتبندی میکنیم باید اثبات کنیم پاسخ او به مسائل مرتبط با امروز است و فرایند تحول این نظریات را باید بررسی کنیم. قبل از ملاصدرا مسائل وجود آنقدر در هم پیچیده بود که او دنبال حل این پیچیدگی رفته است. بنابراین باید استناد ما به صدرا درست و واقعی باشد.
او با بیان اینکه وقتی ما تاریخ واقعی را ببینیم چند مسئله را خواهیم دید که یکی از آنها چندوجهیبودن است، گفت: دیگر اینکه روایت حاکم بر تاریخ آرام آرام رخ میدهد و اصلا قهرمانی در کار نیست؛ منظورم این نیست که افراد درجه یک در کار نیستند؛ بیتردید ابن سینا و ملاصدرا و سهروردی و .. افرادی درجه یک در تاریخ فلسفه و علم ما هستند ولی به شکل قهرمانانه متولد نشدهاند. بلکه خیلی از مسائلی که امروزه میشناسیم اساسا کار متکلمان است مثلا هیچ کسی جز فخررازی چینش منطقی کنونی را به مسائلی مانند وجود نداده است لذا هم نقش ایجابی و هم نقش سلبی در برخورد با فلاسفه داشتهاند.
جهل به تاریخ گام برداشتن در تاریکی است
حسینی با بیان اینکه ممکن است پرسیده شود دانستن تاریخ قبل چه اثری بر فلسفهورزی ما دارد، اضافه کرد: ما فقط وقتی میتوانیم گام معناداری در تاریخ برداریم که بدانیم گذشتگان چه چیزی به دست ما سپردهاند و ما قرار است چه کنیم در غیر این صورت همه گامهای آینده بیهدف و بریده از تاریخ خواهد بود؛ من نمیگویم الا و لابد هر کسی قصد دارد فلسفهورزی کند باید فلسفه اسلامی را امتداد بدهد ولی قطعا باید از گذشته مطلع باشد وگرنه جهل به تاریخ به معنای گام برداشتن در تاریکی محض است.
تاریخ واقعی برای فلسفه خودمان نداریم
استاد دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه ما در وضعیت کنونی متن تاریخ واقعی برای فلسفه خودمان نداریم، اظهار کرد: ما برای تاریخ دوره مدرن در فلسفه اروپایی، تاریخنگاریهای بسیار متنوعی داریم. وضعیت ما این است که هیچ کتاب تاریخ فلسفه معناداری نداریم نه به شکل کلی و نه جزیی داریم بلکه یکسری کارهای بسیار نحیف و لاغری انجام شده است و برخی در موضوعات جزیی کارهایی کردهاند که نواقص بسیاری دارد و چیزی که جلوی ما را میگیرد و شاید اجازه ندهد که تاریخ برای فلسفه داشته باشیم متنون تصحیح نشده فراوان است.
استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس، افزود: شاید دهها و صدها برابر آنچه را که تصحیح و چاپ شده است تصحیح نشده داریم و طبیعتا محققان نمیتوانند به آن دسترسی داشته باشند زیرا خواندن نسخه خطی خودش کار بزرگی است. متاسفانه درکی از اهمیت فلان نسخه خطی مثلا از ابنسینا و خواجه نصیر و … هم وجود ندارد ولی اگر نگاه واقعی به تاریخ داشته باشیم پی خواهیم برد که آنها هم مهم هستند.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه ما گاهی مفاهیم خودمان را رجما بالغیب بر فلاسفه گذشته تحمیل میکنیم، اضافه کرد: این به خاطر آن است که موقعیت خودمان را در تاریخ نشناختهایم و نمیداینم آینده را به چه سمتی میخواهیم ببریم. اگر تصویر درستی از وضع موجود و آینده داشته باشیم کمتر گرفتار این مسائل خواهیم بود.
انتهای پیام
سلام . در دوره پهلوی اول و دوم تصحیح متون ادبی بسیاری انجام شد که زلال مولوی ، حافظ ، سعدی و دیوان های بسیاری از بزرگان در برابر دوستداران و علاقمندان و عموم مردم جاری و ساری شد. همچنین مرحوم دهخدا گنجینه لغت نامه را بوجود آورد و شواهد بسیاری برای هر لغت از متون ادبی تا قرن هفتم ارایه داد . و بدین وسیله شاهنامه خواندنی تر شد. ازین رو تصحیح کتب فلاسفه امری واجب است . تا سرراست بزبان امروز ندانیم که بزرگانی همچون بوعلی، رازی ، فارابی و ملاصدرا و دیگران چه می اندیشیده اند و چگونه پاسخ مبهمات را یافته اند و چه کسی دنبال همین اندیشه را گرفته است ، هرگز نمی توانیم دنبالگرد همان اندیشه باشیم . و این نیازمنددرک زبان علمی آنروز جامعه علمی است .