خرید تور تابستان

مهدی شیرزاد: مطالبه‌ی «زندگی» با روش «زندان» متناقض است

مهدی شیرزاد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، می‌گوید تجربه‌ی جنبش مهسا امینی به ما نشان داده جریانی در قدرت ابایی از خونریزی ندارد و تا اطلاع ثانوی تنها راه‌حل عاری از خشونت ما برای تغییر در نظام سیاسی صندوق رای و انتخابات است. او در بخش پایانی مصاحبه‌اش از اهمیت «زندگی» در میان مطالباتِ امروزِ مردم می‌گوید و تاکید می‌کند که حاصل روش سیاست‌ورزی ما نیز باید متناسب با «زندگی» باشد نه «حصر» و «زندان» و «تبعید».

تبعات تکرار انتخابات 98 و 1400 برای جریان منتقد: فضای بعد از 88 تکرار خواهد شد

انصاف نیوز: اگر انتخابات 1402 تکرار انتخابات 1400 یا 98 شود. چه تبعاتی برای جریان‌ منتقد خواهد داشت؟ پس از چنین انتخاباتی دولت به معنای عام چه مواجهه‌ای با جریان منتقد خواهد داشت؟!

رویکرد دولت که حذف هر صدای مخالفی‌ست. نشست‌هایی گاها می‌گذارند که جای تقدیر و تشکر دارد اما بیشتر از نمایش خروجی دیگری نداشته است. البته باید از هر فرصتی برای حرف زدن با صاحبان قدرت استفاده کرد. به هر حال رویکرد کلی خوش‌آمدگویی به صدای مخالف نیست. 

تلقی من این است که تا حد زیادی تابع نتیجه‌ی انتخابات است. طیف قابل پیش‌بینی از برخوردهای تند و تیز است که نمونه‌اش را در سال 88 دیدیم. یا ممکن است بخش امنیتی کشور به این نتیجه برسد که اساسا یک جریان سیاسی در کشور چندان اثرگذاری‌ای ندارد و اصلا نمی‌ارزد هزینه‌ای برای برخورد با او کرد.

این نگاه که فضا برای شنیدن صدای مخالف باز شود به نظرم خیلی بسته به نتیجه‌ی انتخابات است. اینکه تحولخواهان مهندسی انتخابات را بر هم زنند و متخصصین متعهد به حرف‌های کارشناسی‌شان وارد مجلس شوند فضا و فرصتی ایجاد می‌کند که صداهای منتقد بتوانند همچنان در عرصه‌ی جامعه‌ی مدنی باقی بمانند.

هر کس در انتخابات مانده چماق به دست و علیه مردم نیست

انصاف نیوز: نیروهای متخصصی که متعهد به حرف کارشناسی‌شان باشند به نظرتان در این انتخابات وجود دارند؟

اینطور نیست که اصلا وجود نداشته باشند. بسیاری‌شان ممکن است برای ما ناشناخته باشند. احزاب اصلاح‌طلب باید در این فرصت انتخابات این‌ها را شناسایی می‌کردند. اینطور نیست که ما فکر کنیم هر کس در انتخابات باقی مانده آدم چماقدار یا چماق به دستی‌ست که می‌خواهد برود مجلس بر علیه مردم کار کند.

انصاف نیوز: اصلاح‌طلبانی که شما به‌شان نقد دارید می‌گویند ما می‌خواهیم تحریمی‌ها را نمایندگی کنیم. به نظر شما توان چنین کاری را دارند؟

گاها بعضی دوستان حرف‌هایی می‌زنند که خود من اگر جای تحریمی‌ها، مخالفین نظام و… بودم به این بزرگواران می‌گفتم «آقا تازه اومدی بذار عرقت خشک بشه! برو ته صف وایسا! این حرف‌های تو را من سی، چهل سال است که گفته‌ام و می‌گویم» 

ببینید جامعه با ما عقد اخوت نبسته که تا ابد ما را انتخاب کند! اگر قرار باشد جامعه آن حرف‌ها را انتخاب کند خب کسانی یا گروهی را انتخاب می‌کند که در مورد آن مواضع ثابت قدم بوده و سال‌ها در رثای آن گفته باشند. و این از بی‌عرضگی ماست اگر جامعه به چنان انتخابی برسد. 

دوستان ما متوجه نیستند که بخشی از جامعه متاثر از رفتارهای غلطی که وجود داشته از اسلام و جمهوری اسلامی و امام و این قبیل موضوعات هم عبور کرده است. در این فضا چه دلیلی دارد که آن تیپ نیروها به این‌ها نمایندگی بدهند؟!

تکرار اقلیت مجلس پنجم ممکن است | مجلس ظرفیت‌های بسیاری حتی برای «یک» نماینده دارد

انصاف نیوز: برخی بر این باورند می‌شود مانند مجلس پنجم شاهد شکل‌گیری اقلیتی قوی در مجلس باشیم. به نظر شما ممکن است؟ می‌تواند در مجلس اثرگذار باشد؟

حتما می‌تواند اثرگذار باشد. بسته به اینکه چه فراکسیونی با چه تعدادی تشکیل شود شکل اثرگذاری‌اش متفاوت می‌گردد. ببینید من رقابت داخلی جریان اصولگرا را جدی می‌دانم. جبهه پایداری و طیف آقای قالیباف با یکدیگر درگیرند و رقابتشان در مجلس آینده شرایط را طوری پیش خواهد برد که حتی یک اقلیت 15 نفره در بعضی رای‌گیری‌ها موثر خواهد بود که مصوبه‌ای رای بیاورد یا نیاورد. 

ضمن اینکه اختیاراتشان فقط در محدوده‌ی تصویب و رای دادن نیست؛ مجلس قدرت تحقیق و تفحص دارد، بسیاری از نمایندگان مجلس عضو شوراهای عالی هستند، مجلس شان نظارت دارد، مجلس کمیسیون اصل 90 دارد، نطق پیش از دستور دارد و… این‌ها همه ظرفیت‌هایی هستند که یک نماینده مجلس می‌تواند استفاده کند.

جنبش مهسا نشان داد جریانی در قدرت ابایی از خونریزی ندارد | فعلا راه‌حل صندوق رای است

امکان و احتمال تشکیل چنین اقلیتی را نیز خیلی از دور از ذهن نمی‌بینم. ممکن شدنش تابع این است که ما بتوانیم مردم را متقاعد کنیم که تا اطلاع ثانوی کم هزینه‌ترین و خشونت پرهیز‌ترین راه تغییر در ساختار سیاسی این کشور صندوق رای است. من الآن دنبال تخطئه‌ی بقیه‌ی سناریوها نیستم اما می‌خواهم بگویم حداقل تجربه‌ی جنبش مهسا نشان داد که جریانی در قدرت هیچ ابایی از خون‌ریزی ندارد

در چنین شرایطی مهم‌ترین ابزار شما برای تغییر در ساختار سیاسی و رویکردهای حاکم صندوق رای و نهادهای انتخابی‌ست. ما با استفاده از تغییر در نهادهای انتخابی باید تلاش کنیم تا تغییری در نهادهای غیر انتخابی حاکمیت نیز ایجاد شود. 

تغییرات یک شبه در تاریخ ما به نفع جامعه‌ی ایران تمام نشده

انصاف نیوز: با توجه به نقدهایی که شما به اصلاح‌طلبان و نهاد اصلاح‌طلبی داشتید به نظر می‌آید که ما مفهوم واحدی به نام اصلاح‌طلبی نداریم. درست است؟

رفورمیست یک ترم(اصطلاح) تخصصی در علوم سیاسی‌ست و سه، چهار ویژگی مشخص دارد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایش استفاده از ظرفیت‌های قانونی‌ست که ممکن است شامل نافرمانی‌های مدنی هم بشود. 

ویژگی دیگرش خشونت‌پرهیزی‌ست. مرز اصلاح‌طلبی و غیراصلاح‌طلبی همین است. اصلاح‌طلب تن به خشونت نمی‌دهد و مجوز خشونت هم نمی‌دهد. به همین دلیل هم اگر در خیابان خشونت باشد جزو تجویزهای نیروی اصلاح‌طلب نخواهد بود. 

بحث سوم نگاه تدریجی به موضوعات و پروسه‌های اجتماعی‌ست. نیروی اصلاح‌طلب می‌پذیرد که تغییرات اجتماعی و سیاسی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. تجارب تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که حداقل در جامعه‌ی ما تغییرات ناگهانی مثل کودتای 28 مرداد، انقلاب اسلامی، استبداد صغیر و بسیاری اتفاقات دیگر در میان‌مدت و بلندمدت به نفع جامعه نیست. این تغییرات مسیر توسعه‌ی جامعه‌ی ایران را به جلو نینداخته است. 

به همین دلیل با وجود تصدیق بسیاری از کم‌و‌کاست‌ها و اشکالات در شیوه‌ی حکمرانی کشور من معتقدم ما باید پایبند به رویکرد اصلاح‌طلبانه باشیم و حداقل مشوق یا استقبال‌کننده از تغییرات سریع نباشیم.

اصلاح‌طلبید یا گذارطلب؟

انصاف نیوز: برداشت من از توضیحات شما این است که بخشی از اصلاح‌طلبان در این تعریف علمی نمی‌گنجند. درست است؟

من نمی‌خواهم وارد داوری در مورد آن گروه از دوستان شوم. دلم هم نمی‌خواهد مانند سایرین بگویم این گروه یا آن گروه خارج از شمول اصلاح‌طلبی‌اند. اما به هر حال نیروهایی وجود دارند که خود را گذارطلب توصیف می‌کنند. 

من ابهامات بسیاری در مورد پارادایم(چارچوب اندیشه) گذارطلبی دارم و همچنان خود را یک نیروی اصلاح‌طلب می‌دانم.

راهبرد جبهه اصلاحات با آنچه ما از خاتمی یاد گرفتیم متفاوت است

انصاف نیوز: به نظرتان نگاه آقای خاتمی به تصمیمات جبهه اصلاحات چیست؟

خوشبختانه آقای خاتمی همچنان خودشان مواضعشان را صریح و روشن اعلام می‌کنند. در مجموع به نظر می‌آید راهبردی که جبهه اصلاحات تعیین کرده تا حد قابل توجهی مورد تایید سید محمد خاتمی است. برخی از جنبه‌های این راهبرد هم واقعا قابل دفاع است.

در مورد اینکه آقای خاتمی چه تصمیمی در این انتخابات می‌خواهند بگیرند باید منتظر بمانیم و ببینیم. اما فکر می‌کنم به رغم تایید ضمنی ایشان از راهبرد جبهه اصلاحات برخی نیروها هم هستند که ابهاماتی راجع به رویکرد آقای خاتمی دارند چرا که تصور می‌کنند این رویکرد با آنچه ما از خاتمی یاد گرفته‌ایم تفاوت‌هایی دارد.

به نظرم بزرگ‌منشی آقای خاتمی بوده که هیچوقت رویکرد حامی‌ و مرید پروری نداشته است. خاتمی همیشه راه گفت‌و‌گو را برای آن‌ها که تفاوت یا اختلافی دارند باز گذاشته است. 

به هر حال آقای خاتمی قابل حذف شدن یا نادیده گرفتن نیست. با خاتمی باید گفت‌گو کرد چنانکه او خودش هم منادی گفت‌گو بوده است. او همه‌ی هم‌و‌غمش این بوده که راه گفت‌گو با هسته‌ی سخت قدرت را پیدا کند برای اینکه شرایط زندگی مردم را قدری بهبود دهد.

جامعه از هر تقابل داخلی یا خارجی‌ای گذر کرده است

انصاف نیوز: و حرف پایانی؟

چند وقت پیش یادداشتی نوشتم تحت عنوان ترس متقابل جامعه و دولت. نمی‌خواهم زیاد به آن برگردم اصل حرفم این است که روند ما طی بیست سال گذشته‌ی اصلاحات یک گفتمان تقابلی بوده است. به نظر می‌آید جامعه از این تقابل خسته‌ست و میل درگیر شدن با هیچ نیرویی را ندارد چه داخلی و چه خارجی. جامعه از ادبیات تقابل گذر است.

نمی‌شود در «زندان» ایدئولوگ گفتمان «زندگی» بود | «زندگی»اش کجاست؟!

مهم‌ترین بخش شعار اصلی جنبش زن، زندگی، آزادی «زندگی» بود. ببینید من تصدیق می‌کنم که دغدغه‌ی دوستانمان که از موضعی آوانگارد(پیشتاز) نسبت با عرصه‌ی سیاست برخورد می‌کنند زندگی بهتر برای مردم است. اما بالاخره این‌ها نمونه‌ی عملی پیش چشم بقیه هستند. نمی‌شود شما ایدئولوگ یک گفتمانی باشید که قرار است «زندگی» از آن دربیاید بعد خودت «زندان» باشی!

یعنی یک کنشگر اجتماعی که به شما نگاه می‌کند منطقا خواهد گفت خب انتهای این مسیر که یا «چوبه‌ی دار» است یا «زندان» یا «تبعید»! «زندگی»‌اش کجاست؟! یعنی ما اگر می‌خواهیم راجع به «زندگی» با مردم حرف بزنیم باید مسیر و جهتمان هم طوری باشد که آن را به مردم نشان بدهیم؟

از سوی دیگر جامعه‌ای که همیشه منتظر است قهرمانی با اسب سفید بیاید و آن را از اسارت نجات دهد در خیال خام است. چنین اتفاقی نمی‌افتد. همه باید با هم «زندگی» کنیم. بخشی از این «زندگی» مربوط است به اینکه ما به سیاقی کنش سیاسی را تعریف کنیم که از آن «زندگی» دربیاد نه حبس و حصر. قطعا مقصر حبس و حصر آنانی که محبوس و محصورند نیستند. ما حتما به این بی‌انصافی‌ها و اعمال خلاف قانون اعتراض داریم. 

دعوت به «زندگی» و «سیاست‌ورزی‌ای که به زندگی ختم شود»

اما سمت دیگر قضیه که دست ماست فکر می‌کنم باید به شکل جدی در رویکردهای تقابلی تجدیدنظر کنیم. باید به سمتی برویم که ائتلاف‌های فراگیر بسازیم. باید با رویکردهای مبتنی بر وفاق و توافق تلاش کنیم «زندگی» بهتری برای مردم بسازیم. این امر نیازمند یک تجدیدنظر اساسی‌ست که برخی از دوستان از آن دورند. من می‌می‌خواهم همه را دعوت کنم تا بیشتر به «زندگی»، «دعوت به زندگی» و «دعوت به سیاست‌ورزی‌ای که به زندگی ختم شود» فکر کنند. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. آقای شیرزاد، آن افراد خودشان زندان را انتخاب نکرده‌اند. دیر آمده‌ای، با حمله به کسانی مانند تاجزاده می‌خواهی به شهرت برسی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا