این نشانهی شکست نیست؟
حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
روحانیت در دوره طاغوت و قبل از پیروزی انقلاب، طلایهدار عدالت خواهی، آزادی طلبی، استکبار و استبدادستیزی بود و همین خصیصه، آنان را به رهبری رساند و مردم را عاشق، دوستدار، مطیع و پیرو آنان ساخت. بعد از پیروزی انقلاب نیز روحانیت باید همچنان از ورود به حکومت و تصدی مناصب و ریاست و بهرهمندی از مواهب چرب و شیرین آن، زهد میورزید و جز به ضرورت و آن هم موقت، در مناصب حکومتی وارد نمیشد و مستقل از حاکمیت، همچون گذشته، سردمدار جریان دفاع از حقوق مردم و آزادیهای قانونی و شرعی باقی میماند که در این صورت همچنان محبوب عامه و عموم مردم بود و سخنش در همه زمینهها از جمله در دعوت به دین و دینداری و رعایت احکام، با شوق و ذوق شنیده میشد و معمول میگشت.
لازمه استقلال روحانیت و در کنار مردم بودنش، استقلال اقتصادیاش از حکومت بود. حوزه و روحانیت باید همچون گذشته به تمامی، مستقل و بینیاز از حکومت و متکی به مردم باقی میماند ولی متأسفانه روحانیت تصدی مناصب اصلی را عملا و بعد هم در قالب قانون به عهده گرفت و درگیر دنیا شد و استقلال خود از حکومت را در غالب زمینهها از دست داد کمکم از مردم که ستون محکم دین و ابزار اصلی روحانیت برای اعمال قدرت در مقابله با ستم و دعوت به عدالت بودند، احساس بینیازی کرد و به تدریج از اجزای “حاکمیت” گشت و اگر نه در مقابل مردم، که حداقل در کنار آنان نماند.
در کنار مردم نبودن بخشی از روحانیت را مردم در سالهای اخیر بارها و بارها به خوبی حس و لمس کردند وقتی مثلا کشاورزان محروم، مستضعف و انقلابی اصفهان در اعتراض به سیاستهای آبی، تحصن و اجتماع در بستر خشکیده زاینده رود را پیشه کردند و نزدیک به ده روز آنجا بودند ولی ندیدند که روحانیت انقلابی اصفهان کنارشان بیاید و درد دلشان را بشنود و همراهشان فریاد بزند و … ؛ یا در اعتراضات گسترده و مردمی چند سال اخیر از جمله اعتراضات 1401 نه تتها آنان را در کنار خود و بازگو کننده آمال و اعتراضاتشان نیافتتند، که متعاقب اعتراضات، شاهد بودند بسیاری از روحانیان و تریبونهایی که در دست روحانیت بود، به جای دعوت مسئولان به عفو، گذشت، مهربانی و جذب معترضان، خواستار محاکمه و برخورد با بازداشتیها بودند.
روحانیت به عنوان صدای رسای مردم، باید در ضمن الگوی عملی دنیداری بودن[کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم]، توصیه دینی «النصیحة لأئمة المسلمین» را سرلوحه عمل خود میساخت و در جنب این نصیحت، دعوت مردم به دین و دینداری را هم پیش میبرد ولی وقتی الگوی عملی دینداری نبودند و وظیفه مهم، هزینهدار و خطرنااک «النصیحة لأئمة المسلمین» را وانهادند، طبیعی بود که دعوت کمهزینه و بیخطر عموم و ضعیفان به دین و دینداری هم که غالبا نه عملی و الگویی، بلکه زبانی بود، نتیجه بخش نباشد.
حالا این بخش از روحانیت که نتوانسته در مدت نزدیک به نیم قرن با بودجههای نجومی و با نهادهای بیشمار فرهنگی، مردم را در خط دین و دینداری که بعد از پیروزی انقلاب با هزار امید و آرزو بدان اقبال بینظیر کردند، حفظ کند و نگه دارد، مأیوس از دعوت، انذار، بشارت، اقناع و جذب مردم؛ از وظیفه دعوت، بشارت و انذار چشم پوشیده و به نظامیگری روآوره تا با اتکا به قدرت بسیج و نیروی انتظامی، حکم واجب پوشش را که باید با اقبال، اختیار و شوق اجرا شود، به زور به اجرا درآورد و آیا شکستی از این بالاتر؟
وقتی قرآن در زمان نیاز عمومی به کوچ برای اقدام نظامی، جمعی را استثنا کرده و به محضر عالمان دین فرامیخواند تا به دین شناسی فقیهانه برسند و در بازگشت به جمع مردمشان، آنان را با انذار، بشارت و دعوت منطقی عملی و زبانی به دین فرابخوانند(توبه/122)، روآوردن برخی روحانیون عالم و داعی دین به نظامیگری و ناتوانی و یأس از دعوت عملی و زبانی، به حق گویاترین شکست این بخش از روحانیت است؛ لذا سوگمندانه باید گفت تصویر روحانیان نظامیپوش مجتمع در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در مقر حوزه علمیه قم در روز پنجشنبه 6 اردیبهشت برای پشتیبانی از نیروی انتظامی در اجرای طرح حجاب و عفاف، گویاترین تصویر شکست روحانیت در بیان و تبلیغ دین است! «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»(ق/7) «فاعتبرو یا اولی الابصار»
انتهای پیام
…………
بنظرمن درکل تنها گزینه ای که درپس ذهنه روحانیون بوده درطوله قرنها دنبال فرصتی بودندبرای فقط و فقط رسیدن به جایگاه قدرت همه اون کارها ورفتارهاهمین چیزی است که درحال وجلویه چشم همه ماهاداره بصورت واقعی انجام میشه،برای رسیدن به مقصد و مقصود آدماهرکاری انجام خاهنددادثابت شده است دوست عزیز
اشتباه می کنید