رهایی شهر در کارناوال غدیر تهران
محسنحسام مظاهری، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه دین، مطلبی با عنوان «لحظهی رهایی شهر؛ تجربهی حضور در کارناوال غدیر تهران» نوشته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
۱) دیروز به مدت چهار ساعت در کارناوال غدیر تهران شرکت کردم و از تئاتر شهر تا میدان آزادی پیاده رفتم. تلاش برای فهم همدلانه و در میدانِ یک آیین نوظهور که امسال سهساله شده. در سالهای گذشته یادداشتهایی دربارهی این آیین نوشته بودم که عمدتاً ناظر به سطح سیاستگذاری، مداخلهی حاکمیتی و ارادهی سیاسی در تأسیس و مدیریت آن بود و رویکرد انتقادی داشت. اینبار اما آیین را از منظر بدنهی آیینگزاران تماشا و تجربه کردم.
۲) امسال طول مسیر کارناوال افزایش یافته و از میدان آزادی تا تقاطع بزرگراه امام علی یعنی یک مسیر حدوداً ۱۳ کیلومتری را شامل شده است. در طول این مسیر، محور وسط در انحصار اسباببازیهای کودکان است (سرسرهی بادی، چرخوفلک، تختهپرش، استخر توپ، میزهای نقاشی) و کنارههای دو طرف مسیر هم در قرق غرفه(موکب)های متعددی که یا محل عرضهی انواع خوراکیها هستند و یا به برنامههای سرگرمکننده (نمایش، سرود، مسابقه و…) اختصاص یافتهاند. در یک برآورد شخصی و غیرقابل استناد، نسبت موکبهای سازمانی (متعلق به سازمانها و شرکتها و مؤسسات حاکمیتی و دولتی مانند شهرداریها، بسیج، سپاه، دانشگاهها، وزارتخانهها و…) به موکبهای غیردولتی (هیئتها و تشکلها) حدود ۶۰ به ۴۰ بود.
۳)
خوراک و غذا بخش لاینفکی از هر آیین است. بهخصوص در کارناوال که معمولاً عرضه و توزیع خوراکیها با ریختوپاش و گشادهدستی و وفور است. در کارناوال غدیر هم سفرهی گستردهای از انواع خوراکیها گسترده شده: از شیرینیها و شربتها و نوشیدنیها مختلف تا بستنی و سیبزمینی سرخکرده و چلوخورشت و کبابترکی که پرطرفدار است.
۴)
نقش موسیقی و رقص که دیگر اجزای کارناوال را هستند را مداحی پر کرده است. یک فضای شاد و پرانرژی و پرهیجان. مداحیهای شاد ریتمیک با ملودیهای تند که بهصورت زنده روی استیج یا بهصورت کلیپشوهای مداحی یا پلیبک توسط مداحان آماتور اجرا میشوند و به کمک باندهای بزرگ و قوی فضایی برای شرکتکننده پدید میآورند که نمیتواند بیتحرک بماند. کفزدن، بالاوپایینپریدن، چرخاندن موزون دستها در هوا، کلکشیدن، جیغزدن و… . استیج اصلی پایین برج آزادی و در وسط میدان برپا شده با حضور عبدالرضا هلالی مداحسلبریتی مشهور و پخش زنده تلویزیونی. مداح پرکاری که فعالیتها و تولیداتش نمونهی شاخص تبدیل مداحی از سنت مذهبی به صنعت فرهنگی است.
۵)
یک اتفاق مهم دیگر، استیجهای متعددی در طول مسیر هستند که گروههای سرود نوجوانان در آنها برنامه اجرا میکنند. سرودها اغلب بازخوانی کلیپشوهای مداحی است که از شبکهی کودک تلویوزیون (پویا) بهدفعات پخش میشوند و برای مخاطب این رسانه، کاملاً آشنا است. اما نکتهی مهم آن است که اکثر قریب به اتفاق این گروهها، دختران هستند. (در کلیپشوهای مداحی هم از حضور دختران خردسال فراوان استفاده میشود. حتی در سن اصلی مراسم هم گروهی از دختران با هلالی اجرا میکنند.)
بهعبارت دیگر نسل جدید آیینهای مذهبی، ناخودآگاه، بستری شده است برای بروز استعداد دختران در خوانندگی و موسیقی. استعدادی که طبعاً در آینده منحصر در خوانندگی مذهبی نخواهد شد.
۶)
در کتاب «تورم مناسک» (که دو سال گذشته را صرف تحقیق و نگارش آن کردم و متأسفانه چند ماه است پشت سد ممیزی ارشاد گیر کرده و امیدوارم بدون سانسور و حذفیات بتواند مجوز انتشار بگیرد) به تفصیل توضیح دادهام که ازجمله روندهای کلان در تغییرات مناسکی سالهای اخیر، اربعینیزهشدن، فراغتیشدن، سیاستزدایی، زنانهشدن و تودهایشدن آیینها است. راهپیمایی غدیر مصداق روشن همهی این روندها است.
۷)
این آیین، همهی مشخصات یک «کارناوال» را دارد. ترکیبی از نور و شادی و صدا و حرکت و موسیقی و خوراک و بازی و تفریح و رفتارهای غیررسمی (غیرجدی). یک لحظهی رهاییِ شهر و مردمش از قواعد و شئونات رسمی روزمره. یک هرج و مرج شادمانه. یک تفریح دستهجمعی رایگان و همهگانی و موقت. یک منطقه الفراغ چندساعته که در آن خبری هم از کنترلگریهای نهاد دولت نیست و مثلاً زنان بسیاری بدون حجاب و آزادانه در کارناوال شرکت دارند؛ بدون آنکه خبری از حجاببان و مأمور و تذکردهنده باشد. (بله، احتمالاً سهمی از این گشایش را باید به پای آزادیهای شبِ انتخاباتی گذاشت. اما نه همهاش را.) گویی برای چند ساعت بخشی از شهر از کنترل خارج شده باشد.
۸)
هر شهری به چنین لحظهی رهایی و گشایشی نیاز دارد. به یک موقعیت «رُفِعَ القلم» برای خروج، برای خالیشدن از فشار، برای درهمریختن مرزها و قواعد. برای تجربهی جمعی یک لذت رایگان و همهگانی. در بسیاری از دیگر کشورها، کارناوالها و فستیوالهای شهری در کنار فضاهایی از قبیل دیسکوها و ورزشگاهها به این نیاز پاسخ میدهند. در کشورها با توجه به محدودیتهای عرفی و شرعی و گرایش دینی نظام سیاسی، تنها بستر ممکن، مناسک مذهبی است.
همچنانکه در ادوار پیشین هم منطق اجتماعی پس از پایان دو ماه عزاداری (محرم و صفر)، آیین فراغتی و شاد و لاابالیگرانهی نهم ربیع را طراحی کرده بود که منطق کارکردی داشت. طبیعی است که نظام سیاسی از تأسیس و پشیبانی از این آیین اهداف و مقاصد خود را دنبال میکند (موضع نقد ما)، اما درعینحال جامعه هم استفادهی خود را میکند و تجارب قبلی هم نشان داده که پس از چندی به تدریج جامعه آیینِ حکومتساخته را به تصرف خود درمیآورد و رنگ مطلوب خود را بر آن میزند.»
انتهای پیام