خرید تور تابستان ایران بوم گردی

چرا ترامپ ترور شد؟

هادی صمدی، مدرس فلسفه، در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه)، درباره‌ی علت ترور ترامپ مطلبی با عنوان پاسخی از منظر روان‌شناسی خشونت، و درسی برای همه‌ی جوامع نوشت که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.

«به طور متعارف به پرسش‌هایی از این دست از منظرهای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی پاسخ داده می‌شود. اما طی سال‌های اخیر روان‌شناسان اجتماعی و سیاسی به مسائلی از این دست پرداخته‌ و هشدار داده‌اند که خطرات دوقطبی شدن جامعه بسیار بیش از آن است که سیاستمداران برای گرفتن رأی بیشتر، این شکاف را عمیق‌تر کنند.

در تعمیم داده‌های روان‎شناسی، از یک جامعه، به جوامعِ دیگر باید احتیاط به خرج داد اما بخش مهمی از روان‌شناسی انسان‌ها به سرشت انسانی ربط دارد و بنابراین تبیین‌های روان‌شناختی، نسبت به تبیین‌های سیاسی، قابلیت تعمیم بیشتری به سایر جوامع دارند. روان‌شناسان سیاسی می‌گویند دوقطبی شدن افراطی جوامع، راه ورود به جنگ داخلی را هموار می‌کند.

به دو مقاله‌ای که اخیراً درباره‌ی روان‌شناسی خشونت نگاشته شده‌اند نگاهی کنیم. در مقاله‌ی نخست به ۷ پژوهش تجربی در بررسی علل افزایش خشونت سیاسی اشاره می‌شود.

۱. هرچه سردمداران گروه مظلوم‌نمایی کنند و بر اینکه حق‌شان خورده شده پافشاری کنند، احتمال اینکه طرفداران آن گروه وارد فعالیت‌های خشونت‌آمیز شوند بیشتر می‌شود. همچنین مردمی که مورد ظلم دائم باشند تمایل به اعمال خشونت بیشتری دارند.
۲. هر چه طرفداران احزاب دوآتشه‌تر باشند، احتمال خشونت و درگیری بالا می‌رود. و از آنجا که رهبران احزاب، خواهان طرفدارانی پروپاقرص، و مطیعانی چشم و گوش بسته هستند، به نحوی غیرمستقیم عوامل افزایش خشونت‌اند.
۳. از یک سو افزایش میزان دسترسی به اسلحه با افزایش احتمال توسل به خشونت همراه است؛
۴. و از سوی دیگر، افزایش دسترسی به اسلحه با افزایش عدم‌اطمینان به حاکمیت همراه است. حاکمیتی که شبه‌نظامیان را تقویت می‌کند باید منتظر اقدام آنها علیه خودش نیز باشد؛ اقدام گروه واگنر علیه پوتین را به یاد آوریم.
۵. به وضوح افراد آنتی‌سوشیال تمایل بیشتری به خشونت دارند. و متأسفانه این افراد بیش از سایرین راه خود را به احزاب سیاسی باز می‌کنند.
۶. در آمریکا طرفداران ماگا (عظمت را دوباره به آمریکا برگردانیم) تمایل بیشتری به خشونت دارند. اما این پدیده محدود به این گروه نیست. ترویج ناسیونالیسم افراطی راه را بر اعمال خشونت با مخالفان باز می‌کند.
۷. احساس محرومیت می‌تواند سه‌گانه‌ی تاریک شخصیت (ماکیاویلیسم، روان‌پریشی، و خودشیفتگی) را تشدید کند که راه را برای بروز خشونت هموار می‌کند. بنابراین نباید جای شگفتی باشد که چرا توسل به خشونت در مناطق محروم رایج‌تر است.

پژوهش‌های مورد اشاره به مقدار زیادی به نحوی شهودی قابل پیش‌بینی بودند. اما در مقاله‌ی دوم به موضوعی پرداخته می‌شود که قدری غیرشهودی‌تر است.

فرد دوسوگرا کیست؟ دوسوگرا فردی است که برخی عقاید یا احساسات متناقض یا متعارض را هم‌زمان دارد. مثلاً چنین فردی هم‌زمان هم کسی را دوست دارد و هم از جهاتی دیگر از او متنفر است. یا هم‌زمان می‌داند که منشأ مشکلات، فلان باور نادرستِ حزب است اما نمی‌تواند آن باور را به دلیل پایبندی به حزب کنار نهند. این افراد با ناهماهنگی شناختی روبه‌رو هستند که آزاردهنده است. بنابراین چنین فردی گاه برای گذر از این ناراحتی می‌تواند به یکباره به نحوی افراطی به یک سو متمایل شود. پژوهش مورد اشاره نشان می‌دهد ورود این افراد به عالم سیاست خطر افزایش خشونت را به همراه دارد.

پژوهش‌گران می‌گویند قبل از پژوهش گمان داشتند که افراد دوسوگرا در میانه‌های طیف جایی برای خود پیدا کنند. اما به‌خلاف این تصور، این افراد رفتارهای افراطی از خود بروز دادند. (و البته شاید مسیر این رابطه برعکس باشد: یعنی طرفداری افراطی از حزب به دوسوگرایی بیانجامد زیرا طرفدار حزب متوجه می‌شود که برخی از سخنان رهبران احزاب نامعقول‌است.)

تبیین تکاملی

طی فرایند تکامل از راهکارهای نشان دادن میزان پایبندی فرد به گروه، عرضه‌ی سیگنال‌های قویِ بیانگرِ پایبندی به گروه است. اما، به خلاف انتظار، این سیگنال‌ها وقتی قوی‌تر می‌شوند که خود فرد در پس ذهن خود، اعتقاد راسخی به درستی کاری که انجام می‌دهد نداشته باشد اما در ظاهر اعتقادی راسخ را به نمایش گذارد. در این حالت فردی که ناآگاهانه ریاکارست، برای اینکه نه فقط به دیگران، بلکه به خود نیز ثابت کند که کار درستی انجام داده برخی اعمال افراطی مانند رفتارهای خشونت‌آمیز را بروز می‌دهد. جهت این خشونت می‌تواند به ناگاه به سوی دیگر تغییر کند.

جوانی که ترامپ را ترور کرده مرده و نمی‌توان از منظر روان‌شناسی او را مستقیماً مطالعه کرد. اما این پژوهش‌ها نشان می‌دهند او محصول چه شرایطی بوده است.

شاید دلایل دیگری برای این ترور وجود داشته باشد. اما روان‌شناسی سیاسی می‌تواند بسیاری از پدیده‌های سیاسی را تبیین، و آینده‌ی روندهای کنونی را پیش‌بینی کند. علوم سیاسی نباید علوم تجربی را نادیده بگیرد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا