فراغت در محرومیت
اویس پورصالحی در سایت همدان پیام نوشت: «تابستان است و موضوع اوقات فراغت، سوژهای که ما را راهی محلات همدان میکند تا از نزدیک فراغت را در محرومیت ببینیم.
کافی است به وقت عصر، گذری به کوچه پس کوچههای حاشیههای شهر بیندازیم.
کودکان در برخی کوچهها جمع شدهاند و برای فراغتشان یا در حال توپ بازی هستند و یا اینکه بساط عروسک بازی و … را در کوچه پهن کرده و به نوعی مشغول به بازی شدهاند. به میان آنها میرویم. کودکانی خجالتی و کمحرف.
سارا عروسکش را در بغلش میفشارد و با آرامش خاصی که گویی از نجابتش نشأت گرفته باشد، میگوید: جایی برای بازی نداریم و کوچه هم چون نزدیک خانه است راحتتر میتوانیم دور هم جمع شویم.
از ثبتنام برای کلاسهای اوقات فراغت میپرسم که میگوید: گران است و فقط توانسته است در مسجد محل برای روخوانی قرآن ثبتنام کردهاست.
شبنم هم میگوید: یک پارک نزدیک خانهمان است اما امن نیست موتورسوارها اذیت میکنند. بنابراین اینجا میآییم یک زیرانداز پهن می کنیم تا باهمبازی کنیم. البته خانوادههایمان هم اجازه نمیدهند که دورتر برویم.
مادری هم از گرانی ثبتنام میگوید و اینکه بیشتر مراکزی که برای ثبتنام کلاسهای تابستانه است نیاز به سرویس ایابذهاب دارد و برای ثبتنامکننده وقتگیر و گران است.
خانم خانهدار دیگری معتقد است که باید در حاشیه شهرها مراکزی با ایجاد کلاسهای متنوع محرومیت فراغت را از بین ببرند تا کودکانشان بیبرنامه، سرگردان کوچه و خیابان نشوند.
دختران با غروب آفتاب بساط بازیشان را جمع میکنند در همین حال پسربچههای نوجوان را میبینم که گونی به دست با لباسهای خاکی از راه میرسند.
سحر دختری که حالا زیراندازش را از کوچه جمع کرده است به میان ما میآید و با شوق میگوید: علی داداش منه! علیرضا گونی را از دوشش به زمین میگذارد و میگوید: برای جمع کردن سیبزمینی شهرستان بهار رفته بودم خیلی خسته شدم صاحب کارم به جای پول نیملنگه سیبزمینی به من داد.
مهدی هم همین وضع را داشت. آنها در تابستان فراغتشان میشود نان درآوردن از زمینهای کشاورزی و به نوعی نانآور خانه میشوند تا روزهایشان بدین ترتیب سپری شود.
مهدی میگوید: کاش اینجا یک سالن شنا بود تا ما بعد از کار یکراست میرفتیم شنا و خستگیمان درمیآمد.
او که به گفته خودش شاگرد ممتاز کلاس است و در تیزهوشان درس میخواند میگوید: من اگر یکروز مسئول شوم برنامه اوقات فراغت پایین شهریها را که مشکلات زیادی دارند ویژهتر میبینم.
آنچه از صحبتهای خانوادهها و کودکان برمیآید این است که در حاشیه شهر جایی برای گذران اوقات فراغت نیست و به دلیل گرانی کلاسها بیشتر آنها ترجیح میدهند تابستان خود را یا در کوچه پسکوچههای خاکی سپری کنند و یا اینکه در جایی به کاری موقت، دست فروشی و … مشغول شوند.
حاشیه شهر را ترک میکنم و به این فکر میکنم که چگونه میتوان فراغت را در نقاط محروم مدیریت کرد.
کارشناسان بر این باورند که نبود امکان گذراندن اوقات فراغت برای کودکان و به ویژه دختران، سبب آسیب دیدن آنها و بالارفتن آمار مشکلات اجتماعی خواهد شد. گاهی تبعات بیتوجهی به فراغت کودکان میتواند آسیبهای فراوانی را به بار آورد.
بهطور مثال، اگر در جامعه برای زنان زمان، مکان و فعالیتهایی برای گذران اوقات فراغت تعریف نشود سبب افسردگی و بالارفتن آمار مشکلات اجتماعی خواهد شد.
چه بسا برخی از زنان که نتوانستند از دوران کودکی به خوبی بهره ببرند در بزرگسالی برای تنوع بخشیدن به فعالیتها و زندگی خود به سمت استفاده از مواد مخدر بروند. این زنان به سختی به فراغتی سالم دست مییابند اما رسیدن به مواد مخدر آسانتر و سریعتر مینماید.
روانشناسان نیز افسردگی و مشکلات روحی و روانی را از نتایج نداشتن اوقات فراغت خوب در میان زنان و به خصوص زنان خانهدار میدانند. آمارها نشان می دهد، زنان 2برابر مردان افسرده میشوند.
لزوم برنامه صحیح برای اوقات فراغت کودکان و بهویژه دختران، موضوعی است که باید مسئولان امر به آن بپردازند.
یک جامعهشناس در ادامه درباره عوامل مؤثر بر نحوه گذران اوقات فراغت توضیح داد و گفت: آنچه اهمیت دارد چگونگی گذران اوقات فراغت است. اینکه ما در مورد چگونگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت صحبت کنیم به عوامل متعددی بستگی دارد که اینها میتوانند فرهنگ جامعه، امکانات فرد، زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی و غیره باشند. در این میان نقش جنسیت بسیار پررنگ است؛ جنسیت در بحث اوقات فراغت نیز تمایز ایجاد میکند و این تمایز هم در همه جای جهان وجود دارد.
عضو انجمن جامعهشناسی ضمن اشاره به اینکه جامعه درحال گذار میتواند محدودیتهایی را به فرصت فراغت زنان تحمیل کند اظهار کرد: اما علاوه بر جنسیت عواملی مانند تحصیلات، طبقه اجتماعی، درامد بر روی اوقات فراغت اثرگذارند و سبب ایجاد محدودیتها و یا برداشتن محدودیتها برای افراد میشوند. درنتیجه یک جامعه سنتی و یا در حال گذار میتواند محدودیتهایی را به فرصتِ فراغت و نحوه گذراندن آن توسط زنان و دختران تحمیل کند.
جمشیدی با تأکید درمورد وجود تفاوت در اوقات فراغت در شهرهای بزرگ و کوچک برای زنان گفت: در شهرهای بزرگ، اوقات فراغت از اشکال درونخانگی به برونخانگی تغییر کرده است. بنابراین در این شهرها نمیتوان از دختران انتظار داشت تا برای اوقات فراغت خود فقط در خانه مانده و به عنوان مثال در ایام تابستان، همچون مادرانشان که اوقات فراغت خود را صرف یادگیری کارهای هنری همچون گلدوزی میکردند؛ بگذرانند زیرا شکل اموری که در حیطه اوقات فراغت در نظر گرفته میشود، تغییر کرده و به بیرون از خانه، تغییر یافته است. بنابراین در شهرهای بزرگ نیاز به فضاهای تفریحی و ورزشی و هنری است تا دختران و زنان بتوانند برای گذراندن اوقات فراغت خود به آنها مراجعه کند.
او به تفاوتهای جنسیتی در گذراندن اوقات فراغت اشاره کرد و تصریح کرد: بنابراین با پذیرش اینکه از یک سو، در جامعه محدودیتهایی برگرفته از شرایط فردی و فرهنگی و البته عرفی وجود دارد؛ و از سوی دیگر؛ میان زن و مرد نیز به لحاظ بیولوژیکی و روحی تفاوت وجود دارد باید این تفاوتها را در عرصه اوقات فراغت نیز در نظر گرفت.
مریم جمشیدی گفت: اما آنچه که مهم است اینکه لحاظ کردن این تفاوتها بهانهای برای برنامهریزان نشود تا نیازهای زنان جامعه در شهرهای بزرگ و حتی کوچک در زمینه اوقات فراغت را لحاظ نکنند و برای تأمین آن قدمی برندارند.
این جامعهشناس بر لزوم احساس مسئولیت جامعه در قبال زنان تأکید کرده و در اینباره توضیح داد: با توجه به اینکه در طول تاریخ حقوق زنان و کودکان به دلایل متعدد، تضییع شده و زنان در اکثر جوامع از همه حقوق شهروندی خود برخوردار نبودهاند؛ باید جامعه ما با در نظر گرفتن این موضوع؛ احساس مسئولیت بیشتری نسبت به زنان خود داشته باشد زیرا احتمال محرومیت آنها درخصوص مبحث ما یعنی اوقات فراغت بسیار زیاد است. ریشه این محرومیتها نیز میتواند در نگاه متولیان برنامهریزی به زنان، عرفهای جامعه و باشد.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران بر نقش مهم اوقات فراغت زنان در شادی جامعه اشاره کرد و گفت: اگر که باور داشته باشیم و بپذیریم در صورتی که زنان و دختران جامعه در زمینه اوقات فراغت دچار محرومیت شوند؛ جامعه، شادابی و پویایی خود را از دست خواهد داد؛ آن وقت قطعاً رویکرد مدیران و برنامه ریزان به این مسأله متفاوت و مثبت خواهد شد. یک جامعه شاداب و سالم نیازمند دختران و زنانی شاد است و اگر به این امر جدی نگریسته نشود؛ آسیبهایی در پی خواهد داشت. حال اگر اوقات فراغت متناسب با نیازهای روحی و روانی زنان وجود نداشته باشد؛ احتمال آن که این موضع سبب افسردگی و بیماری روحی آنان شود، افزایش خواهد یافت.
او تصریح کرد: همچنین در صورت احساس محرومیت و افسردگی زنان، آنان به مرور زمان از مشارکت اجتماعی فاصله خواهند گرفت و خود را از عرصههای اجتماعی عقب خواهند کشیدکه این برای یک جامعه آسیب است.
در 5سال اخیر جمعیت افراد حاشیهنشین در همدان از 7هزار نفر به 70هزار نفر رسیده است که این موضوع قطعاً نشان ازآن دارد که باید به فراغت افراد ساکن در این محلات و ایجاد زیرساختهای لازم برای این ایام تلاش کرد.»
انتهای پیام