کاوشی در تکامل هنجارهای اجتماعی با کمک ابررایانه
هادی صمدی، مدرس فلسفه در کانال تلگرامی خود (تکامل و فلسفه) مطلبی درباره تکامل هنجارهای اجتماعی نوشته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
«هنجارهای اجتماعی تأثیر عمیقی بر زندگی روزمرهی ما دارند. هنجارها تعیین میکنند که چگونه رفتار کنیم و رفتارهای ما چگونه توسط دیگران ارزیابی میشود.
به این ترتیب اگر کسی بتواند هنجارها را تحت کنترل درآورد میتواند رفتار افراد را نیز تحت کنترل داشته باشد. چنین چیزی فقط مطلوب حاکمیتهای غیردموکراتیک نیست بلکه با توجه به تغییرات مهم جهانی، از جمله با افزایش گرمایش زمین، اتوماسیون، تغییر در مفهوم کار و فراغت، و گسترش روزافزون فضای دیجیتال، نیاز اساسی مصلحان اجتماعی نیز هست.
برخی عادات رفتاری و فکری ما نیازمند تغییرات اساسیاند تا محیط زیست را نجات دهیم و با طبیعت آشتی کنیم و همزمان برخی دیگر نیازمند تغییراند تا با شرایط جدید خود را تطبیق دهیم. هرچند چندین دهه است که پژوهشگران حوزهی تکامل فرهنگی تلاشی برای فهم این پدیده داشتهاند، اما مشکل اساسی این بوده که هنوز از قواعد علمی ناظر بر تغییر هنجارها بسیار کم میدانیم.
در پژوهشهای تجربی قبلی تأکید اصلی بر آن بود که به فهم بهتری از قواعد ناظر بر پیروی از هنجار در میان افراد بپردازند.
اکنون پژوهش مشترک ژاپنیها و مؤسسه ماکس پلانک بر نحوهی تکامل خود هنجارها متمرکز شده است. این کار تا کنون با مشکلات زیادی مواجه بوده زیرا اولاً تعداد هنجارها بسیار زیاد است، و ثانیاً هنجارها بر یکدیگر نیز اثر دارند و بنابراین مطالعهی تغییرات آنها کاری بس دشوار بوده است. اما در پژوهش کنونی بیش از دوهزار هنجار گزینش شده و تغییرات در آنها، با کمک ابررایانههایی که قادر به پردازش این سطح از پیچیدگی بود، پردازش شد.
یافتهها و درسهایی از این پژوهش
درسهای جالبی از یافتههای این پژوهش میتوان استنتاج کرد که برخی از آنها بدیهیترند و برخی باعث شگفتی میشوند.
بخش بدیهیتر یافته آن است که هنجارها تغییر میکنند (هرچند برخی سنتگرایان افراطی همین بخش بدیهی را نیز نمیپذیرند)؛ و بخش کمتر بدیهی آن اینکه تغییرات در آنها مستقل از سایر هنجارها نیست. بنابراین اصرار بر ثابت نگاه داشتن برخی هنجارهای اجتماعی خواستی نامحقق است زیرا خلاف روند طبیعی امور است. فرهنگ بشری پدیدهای منعطف و درهمتنیده و در حال صیرورت (شدن) است.
به عبارتی نمیتوان تغییرات در هنجارهای ناظر بر تکنولوژیهای سخت مانند موبایلها و یارانهها و قواعد ناظر بر گسترش آنها را مستقل از هنجارهای اخلاقی و هنجارهای ناظر بر سبک زندگی افراد در نظر گرفت و خواهان ثابت نگه داشتن یکی بهرغم تغییرات گسترده در دیگری بود. (البته هنجارهایی نیز وجود دارند که گویا تغییری در آنها مشاهده نمیشود. در این پژوهش یکی از آن معرفی میشود: «همکاری، مثبت است و رفتارهای خودخواهانهی در تعارض با همکاری، منفی». اما این هنجار به لحاظ کلی بودن از جنس فراهنجاری است که جان دیویی نیز به رغم مخالفت با ثبات در هنجارها جهانشمولی و ثبات آن را میپذیرد وقتی میگوید که پیشرفت در مسیر بهزیستی انسانها سنجهی اصلی در اخلاق سیاسی است.)
بخش بدیعتر پژوهش آن است که به خلاف آنچه در بدو امر به نظر میرسد در جوامعی که یکدست هستند همکاری شکنندهتر از جوامع شامل زیرگروههای طبیعی است. به عبارتی، به خلاف تصور رایج، همکاری در گروه، محصولِ یکدستیِ کاملِ اعضای آن نیست بلکه محصول همکاری زیرگروههای آن اجتماع است. (اعمال این قاعده بر کل یک کشور، و در سطح سیاسی، به معنای آن است که به خلاف نظر رایج، سطح همکاری در حاکمیتهایی که در آنها قدرت در زیرگروههایی، ازجمله احزاب، توزیع شده بالاتر از جوامع یکدست است.)
پژوهشگران معتقدند که این یافتهها در رسیدن به درک عمیقتری از تکامل هنجارهای اجتماعی، و نقش آنها در پرورش رفتار مشارکتی، کمک خواهد کرد.
احتمالاً یافتههای بعدی نشان میدهند که چه سنخ ساختارهای اجتماعی همکاری را در جهت بهزیستی انسانها تسریع میکند.
حکمرانی موفق هر چه بیشتر نیازمند «نگرشی علمی» از جنس نگرشهای موجود در تکامل است، جاییکه به رابطهی تنگاتنگ انسان و طبیعت توجه ویژهای میشود. صرف استفاده از دادههای علمی، بدون برخورداری از نگرش تکاملی، راهی به بهزیستی انسان نمیبرد. حکمرانی بدون برخورداری از بینش تکاملی، که علاوه بر معرفی سرشت انسان چگونگی تغییرات در هنجارهای اجتماعی را نیز مینماید، به حرکت یک کوهنورد در مسیرهای ناشناخته و بدون نقشهی مسیر و آگاهی از سیر تغییرات آبوهوایی میماند.
حکمرانی علمی به چهار چیز نیاز دارد: ۱. آگاهی از ابرتغییرات پیش رو؛ ۲. برخورداری از، و تولید مداومِ، دستهی بزرگی از دادههای تجربی که شرایط کنونی را رصد کند؛ ۳. مشخصکردن اهدافی متناسب با تغییرات پیش رو، و دادهها، در جهت پیشرفت در مسیر افزایش بهزیستی مردم؛ و ۴. آنچه کمتر به آن توجه شده، برخورداری از نگرش علمی مبتنی بر تکامل.»
انتهای پیام