«خاتمی، مفسر گفتمان اصلاحطلبی و پزشکیان، شارح گفتمان عدالتطلبی است»
| تحلیل مصطفی رسته مقدم از گفتمان رئیسجمهور |
علی نیلی، انصاف نیوز: «مختصات گفتمان عدالتطلبی پزشکیان چیست؟» مصطفی رسته مقدم در گفتوگو با انصاف نیوز به این سوال پاسخ داده است؛ یکی از اعضای حلقه انصاف؛ همان جمعی که 12 سال پیش نزد مسعود پزشکیان رفتند و او را به حضور در عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم خواندند و از آن روز تا خرداد 1403، در سفر و حضر، خلوت و جلوت با او دمخور بودهاند.
رستهمقدم درباره گفتمان دولت پزشکیان، به سابقه تاریخی آن اشاره کرد و گفت: حدود یک سال پس از به قدرت رسیدن سیدمحمد خاتمی در سال 1376، عدهای از نظریهپردازان نزدیک به ایشان شروع به تولید گفتمان برای اصلاحات و اصلاحطلبی کردند و روی مفاهیمی مانند آزادی، دموکراسی و جامعه مدنی و مفاهیمی از این دست متمرکز شدند.
او ادامه داد: حلقه مفقوده در گفتمان اصلاحطلبی، عدالت بود. از این مفهوم چنان غفلت شد که بلافاصله بعد از آقای خاتمی، آقای احمدینژاد با مانور روی مفهوم عدالت توانست خود را مطرح کند و عدالتطلبی را به نام خود سکه بزند.
رسته مقدم مفهوم مدنظر احمدینژاد را «نه عدالت که توزیع فقر» خواند و افزود: وقتی سال 1391 با آقای پزشکیان آشنایی بیشتری پیدا کردیم، دیدیم او از عدالتی سخن میگوید و به عدالتی باور دارد که میتوان برایش گفتمان تولید کرد.
عضو حلقه تحلیلی انصاف گفت: پزشکیان نه به عنوان یک چهره تئوریک و نظریهپرداز بلکه به عنوان یک کنشگر سیاسی سعی داشت مفهوم عدالت را در کنشهای سیاسی خود جا بدهد. به تدریج هم تلاش او برای ورود عدالت به عرصه کنشهای سیاسی مورد توجه افکار عمومی، نخبگان و رسانهها قرار گرفت.
رستهمقدم بار دیگر به ضعف گفتمان اصلاحات در تعریف و کاربست عدالت اشاره کرد و ادامه داد: پزشکیان، مفهوم عدالت به مثابه انصاف را که مفهومی غربی و متعلق به جان رالز شناخته میشود، از دل نهجالبلاغه بیرون کشیده بود و اتفاقا به همین دلیل هم توانست با تودههای مردم ارتباط برقرار کند. او از عدالتی حرف میزد که پشتیبانی فکری قویای داشت اما به زبان عامیانه بیان میشد و قابل فهم همگانی بود.
او گفت: پزشکیان در عرصه عمومی توانست نشان دهد عدالت به معنای توزیع فقر یا حتی توزیع برابر امکانات نیست بلکه فراهمکردن شرایطی است که هر کس متناسب با استعدادها و تواناییهایش از فرصتها و امکانات عمومی سهم داشته باشد.
رسته مقدم به تفاوت تلقیها و برداشتها از مفهوم عدالت اشاره کرد و درباه حدود و ثغور این مفهوم در اندیشه رئیسجمهوری گفت: یکی از اصول اساسی مفهوم عدالت در نظر پزشکیان، همان اصل اساسی در نظریه فیلسوفان عدالت است؛ اینکه خواسته من، میتواند به عنوان یک اصل عام برای دیگران هم مطرح شود یا نه. یعنی میپذیرم کاری که از نظر ما عادلانه است را دیگری هم انجام دهد و تبعاتش را میپذیرم؟ اگر فکر میکنم مالیاتم باید بخشیده شود، آیا برای دیگری هم میپذیرم که مالیات ندهد با این قید که وصول نشدن مالیات به معنای دریافت نکردن برخی از خدمات عمومی است. اگر معتقدم نباید جریمه شود یا باید فلان پست را به من بدهند، همین شرایط را برای دیگران هم مناسب میدانم یا نه.
عضو حلقه تحلیلی انصاف نیوز ادامه داد: این اصل طلایی در اندیشه عدالت رالز است که بیان دیگرش در ادبیات دینی ما هم وجود داشته؛ آنچه برای خود میپسندی برای دیگری هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی هم برای دیگران نپسند.
او به این پرسش که بسط این اصل در حوزه حکمرانی، جایی که دولت با منابع محدود باید به نیازهای نامحدود پاسخ دهد و کالای عمومی تولید کند، چه معنایی دارد، پاسخ داد: ورود گفتمان عدالت به حکمرانی، یعنی ضعیفترین اقشار جامعه مدنظر قرار گیرند. به بیان رالزی، که پزشکیان هم با ادبیات دینی خود به آن رسیده است، وقتی در پرده جهل قرار میگیریم و از آینده خود اطلاعی نداریم، ضعیفترین بخشهای جامعه باید از کارویژه دولت بهرهمند شوند.
رسته مقدم ادامه داد: وقتی پایینترین و نابرخوردارترین طبقات جامعه از حداقلی از امکانات عمومی برخوردار میشوند و دولت میتواند کارویژه خود را برای آنان نیز تعریف کند، آنگاه طبقات متوسط و برخوردار هم خواهناخواه از وجود دولت و خدمات آن بهرهمند میشوند.
او مابهازای عدالت در حوزه سیاسی را چنین تعریف کرد: برخورداری تمام طیفهایی سیاسی خشونتپرهیز از امکان حضور و فعالیت در فضای سیاسی. وقتی شرایطی فراهم شد که همه طیفهای سیاسی در سپهر سیاسی توانستند فعالیت کنند، میتوان از نشاط سیاسی دم زد.
رستهمقدم درباره تضاد منافعی که گاه بین فرودستان و فرادستان پیش میآید، توضیح داد: اساسا سختی پیادهسازی عدالت همین است که تضاد منافع بین بخشها مختلف و گروههای اجتماعی متفاوت وجود دارد.
او گفت: آقای پزشکیان در انتخابات اخیر بارها و بارها گفته است که میخواهد صدای بیصدایان باشد. معنای حرفش این نیست که میخواهد از فرادستان و برخوردارها بگیرد و به نابرخوردارها بدهد. صدای بیصدایان بودن یعنی اگر دولت امکانی برای توزیع بین محرومان و نامحرومان دارد، آنرا به سود محرومان به کار میگیرد و در اصطلاح تبعیض مثبت قائل میشود. این تبعیض مثبت برای زنان جامعه و برای جوانان هم قابل احصا و اجراست.
رسته مقدم یکی از مشکلات اساسی عدالتطلبی در ایران امروز را فقدان تلاشهای فکری برای تولید اجزای تشکیلدهنده یک گفتمان دانست و اضافه کرد: اگر در زمینه آزادی حرف زدهایم و تز تولید کردهایم، نخبگان نه تنها در ایران بلکه در جهان اسلام نسبت به تولید فکر و نظریه در زمینه عدالت کمکاری کردهاند. نمیگویم کاری انجام نشده اما کارهای انجامشده به شدت ناکافی است تا جایی که حتی هنوز تمام متون کلاسیک نظریه عدالت به فارسی ترجمه نشده است.
رسته مقدم گفت: هم از میراث ایرانی ما و هم از میراث اسلامی ما میتوان و باید یک گفتمان مستقل عدالت استخراج کرد و این کار بسیاری میطلبد که فکر میکنم دولت پزشکیان زمینههای حداقلی آن را میتواند فراهم کند.
او ادامه داد: وقتی از آزادی حرف میزنیم، هر کدام از ما یک برداشتی از این مفهوم داریم در حالیکه در مورد عدالت، تقریبا هیچ برداشتی از آن در ذهن نداریم و بنابراین نیازمند کار مستمر دانشورانه در این حوزه هستیم.
عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در پاسخ به این پرسش که آیا مسعود پزشکیان پس از 4 سال دارای یک گفتمان عدالت منقح و مشخص و قابل اعتنا خواهد بود، گفت: اگر خاتمی را مفسر گفتمان اصلاحطلبی بدانیم، پزشکیان شارح گفتمان عدالتطلبی است. پزشکیان از زمانی که در مرکز توجه رسانهها قرار گرفت، توانست به تدریج گفتمان عدالتطلبی خاص خودش را بسط دهد. بنابراین الان که رئیس جمهور شده است، در کنار گرفتاریهای بیشمار اجرایی و عملیاتی، میتواند گفتمان خود را چه به لحظ معنایی و تئوریک و چه به لحاظ عملی و پراتیک گسترش و بسط دهد.
انتهای پیام