خرید تور تابستان

مهاجران افغان در ایران، جمعیتی بیشتر از کویت

هانیه رحیمی در سایت ولایت نیوز (قزوین) نوشت: «همه ما به وجود اشتراکات بزرگ فرهنگی، تاریخی و مذهبی بین ایران و افغانستان و برجستگی‌های ملت افغان آگاهیم. همچنین ما ایرانی‌ها سال‌هاست از جنگ، آشوب و بی‌سامانی در کشور همسایه خود ناراحتیم و برای کشتار مظلومانه مردم افغان، به‌سان عزیزان خود اشک ریخته‌ایم.

همین چند سال پیش وقتی حکومت افغانستان به دست طالبان افتاد صحنه‌های فرار مردم افغان که خود را در وطن خویش بی‌پناه‌تر و غریب‌تر از پیش می‌دیدند خونمان را به جوش آورد و همه ما با اندکی تفاوت در غلظت عواطف و احساساتمان حاضر به پناه‌دادن به آنها در سرزمین خود بودیم.

بنابراین مهاجرت افغان‌ها به ایران اگر چه در سال‌های اخیر و به دنبال تغییرات حاکمیتی در این کشور زیاد شده است اما منحصر به این سال‌ها نیست، از گذشته‌های دور جریان داشته است و ایرانی و افغانی سال‌هاست تجربه همسایگی کشورهایشان را به همسایگی خانه‌هایشان نزدیک کرده‌اند و با هم خواهر و برادر و رفیق شده‌اند.

اما حالا شرایط تغییر کرده. ورود مهاجران افغان به ایران خارج از ضابطه و غیرقانونی شده و جزئیات و نحوه مهاجرت افغان‌ها به ایران را دچار نقد کرده و حتی در برخی مواقع مورد نکوهش و هدف مواضع تند قرار داده است. اما باید دید ریشه این انتقادات کجاست و چیست؟

افغان‌ها را به خانه برگردانیم

ورود مهاجران افغان به کشور موضوع مهمی است و مطالعه و شناخت رفتار افغان‌ها را ضروری می‌کند. باید بپذیریم که افغانستان یک کشور همسایه است که تحت‌تأثیر ناآرامی‌هایی که دارد بخشی از مردم آن به کشور ما مهاجرت کرده‌اند. سال‌هاست شناسنامه و کارت سبز دارند و تحت حمایت و کنترل سازمان مهاجران و اتباع خارجی وزارت کشور هستند و این بخش مشکلی ندارد و جامعه بین‌الملل هم نگاه منطقی به این پدیده دارد؛ اما مسئله این است که ما باید تلاش کنیم تا این مسئله را ساماندهی کرده و کمک کنیم این مهاجران به کشور خودشان برگردند.

به کارگیری قوانین

همه کشورهای مهاجرپذیر دنیا در پذیرش مهاجر برای طولانی‌مدت، رویکردهای منطبق با ساختار خود را دارند. آنها به‌اندازه ظرفیت خود مهاجر می‌گیرند و با اتمام ظرفیت، ورود مهاجران را تا اطلاع ثانوی ممنوع می‌کنند. همچنین در ازای دادن سرزمین از مهاجران انتظار آورده‌های مالی، فرهنگی، علمی و… دارند، در نظارت بر آنها محکم عمل می‌کنند و در صورت بروز خطا یا تعدی از قانون، برخوردهای سرسختانه‌ای اعمال می‌کنند و این کاملاً منطقی است.

در ایران هم انتظار می‌رود هنجارشکنی‌ها‌، عدول از قانون، نزاع، تجاوز و موارد این‌چنینیِ اتباع مشمول برخوردهای سخت و قاطع شود تا افکار عمومی از برقراری امنیت و وجود نظارت کافی بر اتباع و همچنین از اطمینان به دولت در برقراری نظم و امنیت آسوده خاطر باشد.

۶ میلیون تبعه افغان ساکن در ایران

آخرین سرشماری صورت‌گرفته در کشور مربوط به سال ۱۳۹۵ است که تعداد مهاجران افغان در ایران را یک میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر معادل حدوداً ۲ درصد جمعیت کل کشور برآورد کرده بود. امروز پیش‌بینی می‌شود تعداد افاغنه ساکن در ایران به ۶ میلیون نفر رسیده باشد. برای تصور بزرگی جمعیت اتباع افغان در ایران کافی است یادآوری کنیم جمعیت کویت هنوز به ۶ میلیون نفر نرسیده است.

استان قزوین هم به‌عنوان یکی از استان‌های مقصد برای مهاجران افغان حدود ۷۰ هزار تبعه افغان را در خود جای‌داده که عدد قابل اعتنایی است!

سکونت بی‌اجازه

کارشناسان اذعان دارند که دستگاه مهاجرپذیری ایران از افغانستان معیوب و دچار مشکل است. عده زیادی از مهاجران افغان هم در گپ‌وگفت‌های دوستانه از ورود غیرقانونی خود به ایران، زندگی‌های پنهانی و بدون داشتن مدارک و مجوزهای لازم خبر می‌دهند و این نشان می‌دهد مجاری ورود مهاجران به کشور آن‌گونه که باید تحت کنترل و پایش نیست.

حتی سال گذشته علی رضایی، نماینده مردم کنگاور، صحنه و هرسین در مجلس فاش کرد که اتباع افغان به‌صورت دسته‌جمعی که گاه تعداد آنها به ۴۰ نفر می‌رسد در داخل تانکر نفت جاسازی شده و از مرز وارد کشور می‌شوند. همچنین ورود از طریق وانت‌بار و با استفاده از تاریکی شب شیوه دیگر ورود غیرقانونی اتباع افغانستانی به ایران است.

رهاشدگی مهاجران

مشکل دیگر اینجاست که بسیاری از این اتباع پس از ورود به کشور هم با جدیت مورد شناسایی قرار نمی‌گیرند. در واقع بسیاری از این افراد حتی تمایلی به شناسایی هویت خود ندارند تا مورد نظارت نیز قرار نگیرند. از طرفی اراده کافی در دولت برای رصد و شناسایی این مهاجران وجود ندارد به‌گونه‌ای که در برخی موارد می‌توان گفت آنها به حال خود رها شده‌اند؛ همان‌گونه که مرزها برای ورود غیرقانونی آنها رها شده است.

تهدید امنیتی و بهداشتی

نبستن مرزها برای ورود غیرقانونی مهاجران و پذیرفتن بی‌رویه مهاجر؛ ناامنی مرزها و فضای داخلی کشور را هم به همراه دارد و از ناامنی جانی و مالی شروع شده و متوجه بروز ناامنی در کلان کشور می‌شود. به‌گونه‌ای که حتی برخی اقدامات تروریستی در پوشش مهاجران ساده افغان و با سوءاستفاده از نام آنها می‌تواند شکل بگیرد.

همچنین برخی نزاع‌ها، سوابق تجاوز و تعدی به شهروندان در نقاط مختلف کشور توسط اتباع، خرید و فروش مواد مخدر از دیگر تهدیدات ورود بدون مجوز اتباع است که با تکرار زیاد موجب بدبینی عمومی به افغان‌های ساکن ایران شده است.

برخی از مسئولان و بسیاری از کارشناسان، ورود بی‌رویه مهاجران افغان را «تهدید امنیتی و بهداشتی» می‌دانند و با اشاره به نبود آمار رسمی از تعداد آنها بیان می‌کنند: در صورت بروز بحران، کنترل این جمعیت بسیار سخت و همراه با تبعات خواهد بود.

مسئله «مهاجران» نیستند

طبیعتاً مهاجران تاثیر در وضع اقتصاد، معیشت و بهداشت جامعه دارند. به شغل، درآمد و محل زندگی نیاز دارند. این مسئله چیز عجیبی نیست و از آنجاکه مهاجرت پدیده رایجی در دنیاست بنابراین در همه کشورها به طرق مختلف زمینه همه این موارد برای مهاجران فراهم می‌شود.

پس آنچه مورد نارضایتی عموم مردم و نگرانی جامعه می‌شود «مهاجران» نیستند؛ بلکه سازوکار قانونی و اهمال مسئولان در اجرای قوانین مربوط به مهاجران است که در سال‌های گذشته به وظایف خود درست عمل نکرده‌اند.

دخل‌وخرج نامساوی

موضوع اینجاست که با افزایش غیرقانونی مهاجران افغان در کشور، امکان برنامه‌ریزی برای آنها ناممکن می‌گردد. ساختارهای اقتصادی، بهداشتی و درمانی کشور برای جمعیت موجود برنامه‌ریزی می‌شود؛ در حالی ‌که استفاده‌کنندگان آن بیشتر از نیاز جمعیتی است که پیش‌بینی شده. در واقع زیرساخت‌های کشور در فضایی مبهم مورداستفاده جمعیتی قرار می‌گیرد که بخشی از آن قابل‌شمارش نیست و همواره خرج کشور از دخل و درآمد و منابع موجود بیشتر شده و کشور را در همه زمینه‌ها دچار کمبود می‌کند.

تداخل فرهنگی

موضوع قابل‌تأمل دیگر این است که با افزایش بدون ضابطه اتباع افغان و افزایش نسل آنها، فرهنگ دو کشور بسیار به هم نزدیک شده و در طولانی‌مدت درهم‌تنیده می‌شود.

مهاجران هم به امکانات، رفاه، آموزش و… نیاز دارند و به همه این موارد در صورت تعامل با جامعه و عموم مردم دست خواهند یافت و حاصل این تعامل، تداخلات فرهنگی و عجین‌شدن فرهنگ‌ها را در پی دارد.

این پدیده به‌خودی‌خود چیز بدی نیست؛ اما باید دید به جز تحمیل فشار به بدنه اقتصادی کشور، آیا آحاد جامعه خواهان چنین تغییرات فرهنگی هستند یا خیر؟ یا آیا جامعه در درازمدت پذیرای ازدواج فرزندان خود با فرزندان این همسایه و تبعات آن از جمله مسئله اقامت نوه‌های خود است؟

محلات اصیل قزوین در قرق اتباع

اگر چه کاظمی معاون سیاسی استاندار از جدیت قزوین در پایش اتباع افغان هم خبر داده و مذاکره با بزرگان و ریش‌سفیدان اتباع افغانستانی برای بازگشت داوطلبانه به کشورشان را از اقدامات انجام شده در این زمینه برشمرده و گفته بود در صنوف فراهم‌کننده زمینه حضور اتباع خارجی در استان گشت‌های نظارتی تشدید و برخی بنگاه‌داران ناقض مقررات پلمب شده‌اند، بااین‌حال نمی‌توان بر قرق محلات قدیمی و اصیل قزوین توسط اتباع چشم بست.

مدیران شهر و استان اگرچه اظهار می‌کنند نقاطی به‌عنوان نقاط سبز برای سکونت مهاجران در نظر گرفته شده اما شواهد گواه چیز دیگری است. اکنون مدت‌هاست مهاجران، ساکن محلات قدیمی شهر شده و از اهالی اصیل این محلات خبری نیست.

مهاجران به دلیل هزینه پایین مسکن در محلات قدیمی رو به اجاره‌نشینی در این نقاط کرده‌اند و با افزایش اتباع در این محلات و خدشه‌دار شدن امنیت محلات با افزایش تعداد مهاجران غیرقانونی و نبود نظارت کافی روی آنها ساکنان محلات قدیمی قزوین آرام‌آرام خانه‌های خود را فروخته و محله را ترک کرده‌اند که این یک درد بزرگ اجتماعی است.

هرچند که برخی مسئولان می‌گویند: هدایت اتباع خارجی برای سکونت در مناطق پایین و محروم شهر سیاست دولت است تا از پراکندگی جمعیت آنها در سطح استان پیشگیری کند و بتواند مسائل اجتماعی، فرهنگی و امنیتی اتباع را تحت کنترل و نظارت قرار دهد؛ اما اگر قرار باشد نتیجه این سیاست از دست‌رفتن محلات قدیمی و اهالی اصیل آن باشد، باید اذعان داشت که هزینه میزبانی از این مهمانان ناخوانده بسیار بیشتر از چیزی است که بتوان حدس زد!

علل «افغان‌ستیزی»

معاون سیاسی استاندار قزوین سال گذشته در گفت‌وگو با رسانه‌ها «افغان‌ستیزی» را حاصل برنامه‌ریزی دشمن پس از سالگرد اغتشاشات و ناکام ماندن دشمنان در این عرصه دانسته بود که ناکام ماند. این علت‌یابی اگرچه درست است؛ اما تنها دلیل این رویداد نیست.

عباس کاظمی همچنین گفته بود باتوجه‌ به امکان تبادلات فرهنگی بین ایران و افغانستان، می‌توان ذهنیت مردم را به افغان‌ها اصلاح کرد در حالیکه ذهنیت مردم نسبت به همسایگان خود نتیجه عملکرد نادرست دولت‌ها در این‌ خصوص و در سالیان گذشته است.

در واقع نمی‌توان عصبانیت مردم از افزایش مهاجران افغان را انکار کرد؛ اما از طرفی هم باید قبول کرد که مردم از خود مهاجران ناراحت نیستند. چه کسی است که هم‌زیستی چندین ساله ایرانیان را در کنار برادران افغان انکار کند؟ از طرفی فرزندان بسیاری از همین مردم، مهاجران سایر کشورها هستند و همان‌گونه که آنها انتظار دارند کشورهای میزبان از فرزندانشان استقبال کنند قطعاً خودشان هم باید قائل به این موضوع باشند.

اما چه چیزی مردم را در سال‌های اخیر نسبت به مهاجران عصبی کرده؟ دلیل این پدیده را باید در عدم ساماندهی مهاجران، نداشتن مطالعه از ظرفیت مهاجرپذیری کشور و عدم داشتن برنامه برای آینده مهاجران هم جست‌وجو کرد.

فهم این سوال که مردم می‌خواهند بدانند تا کی قرار است نان شب و شغل روزمره‌شان را با مهاجران سهیم شوند کار سختی نیست. آنها از دولت انتظار دارند تا جمعیت مهاجران را شمارش کرده و برنامه‌ریزی کشور را به جمعیت آنها هم تسری دهند و این کار سختی نیست. کافی است اراده‌ای باشد وگرنه گواه، فراوان است…»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا