انفصال سیاسی مردم | رضا صادقیان
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی «انفصال سیاسی شهروندان» نوشت:
یکی از مهمترین مسائل اصلی دولت چهاردهم پیدایش پدیدهای در جامعه به عنوان «انفصال سیاسی شهروندان» از سپهر سیاسی و کاهش کنش اجتماعی است.
جامعه ایران امروز توسط سیاسیون، برنامهریزان و سیاستگذاران سیاستزدایی نشده است، بلکه شهروندان با نگرش سیاسی از میدان کنش سیاسی و به صورت آگاهانه نقش خود را کاستهاند. نتایج نظرسنجی ایسپا در این زمینه جالب توجه و میتواند نحیف شدن کنش سیاسی را بهتر توضیح بدهد.
پیمایش اجرا شده در آبان سال ۱۴۰۲ در سطح ملی توسط ایسپا برگزار شده است و بیانگر وجود احساس «عدم تاثیرگذاری» در میان بخشی از مردم است. از نظر ۵۴.۲ درصد مردم، انتخابات و تغییر سیاستمداران، تأثیر چندانی بر بهبود زندگی افراد ندارد.
با توجه به نتیجه نظرسنجی فوق پرسش میکنیم؛ آیا کاهش مشارکت در انتخابات سال 1400، 1402 و 1403 برآمده از چنین فهمی از تحولات سیاسی سالهای گذشته توسط مردم است؟ پاسخ به این پرسش با توجه به نتایج نظرسنجی اشاره شده مثبت است. دنبال کردن هر کدام از نظرسنجیهای سالهای گذشته تا به امروز بیانگر چنین تغییری در نگرش شهروندان نسبت به صاحبان قدرت را بیان میکند.
به عنوان مثال؛ نظرسنجیهای انجام شده در سالهای قبل حکایت شناخت وزیران، رئیس جمهور و مسولان قوای سه گانه را بیش از 60 درصد را نشان میداد، این نتایج را مقایسه کنید با نظرسنجی سال 1402 که کمتر از 35 درصد مردم نام رئیس قوه قضاییه را میدانستند.
مهمترین بخش نظرسنجی اشاره شده حکایت متفاوتتری را بیان میکند. همچنین ۴۹.۴ درصد پاسخگویان بر این باورند اداره امور سیاسی کشور بدون توجه به خواست مردم انجام میشود. جامعه ایران گمان میکند سیاسیون راهی را طی میکنند و سیاستی را ابلاغ مینمایند که با خواستههای آنان همخوان نیست، از همینرو کنش سیاسی خود را به طریقی دیگر صورتبندی میکند؛ گاهی با صندوق رای قهر و خبرهای روز را در حداقلیترین حالت ممکن دنبال و تا جای ممکن کنش سیاسی را با تغییر جهت با سیاستهای رسمی دنبال مینماید.
دولت چهاردهم برای پیوند و ارتباط مستمر با جامعه نیازمند بازنگری و بازسازی نوع ارتباط با چنین جامعهای است. به عبارتی دولت چهاردهم نمیتواند همان مسیر گذشته را ادامه دهد و همچنان خواهان اقبال مردم به کنشهای دولت باشد؛ چنین امری با توجه به آمارها و نیازهای جامعه ایران امروز اساسا ناشدنی است. دولت چهاردهم باید از تمام ظرفیتهای پنهان و آشکار جامعه تحصیل کرده، جوانان، نخبگان، روشنفکران، صاحبان قدرت و نگرشهای اصلاحگرایانه برای احیاء رابطه دولت و ملت بهره ببرد.
دولت مسعود پزشکیان نیازمند تنظیمگری مجدد ارتباط دولت با جامعه است؛ حتی اگر نیاز به کنار گذاشتن بخشی از روشهای پر هزینه و نامتعادل کننده باشد. به عنوان مثال؛ طی یک ماه گذشته و با توجه به موضعگیری وزیر بهداشت، وزبر علوم و معاون اجرایی ریاست جمهوری امکان بازگشت به کار اساتید اخراجی، دانشجویان محروم از تحصیل، معلمان و کارکنان دولت فراهم شده است. ادامه این سیاست برای شهروندانی که رویکرد دوری جستن از سیاست و بیکنشی را انتخاب کردند حامل پیام تغییر و بازگو کننده تغییر سیاستها است. از همینرو هر کدام از سیاستگذاریهای دولت چهاردهم و کنشهای دولتمردان این دولت باید در چارچوب پاسخ به نیازهای جامعه باشد تا شهروندان جایگاه و نقش آرای خود را به صورت بیواسطه در ساخت زندگیشان درک کنند.
متاسفانه سیاست دولت سیزدهم برخلاف تبلیغات زیاد و تکرار برخی کلیدواژگان خالی از معنا از سوی مدیران اجرایی حکایت از آن داشت که مدیران درباره مسائلی اظهار نظر میکردند که یا از سوی شهروندان مورد بیتوجهی قرار میگرفتند و یا نمایی از دو دنیای متفاوت و موازی به اسم دولت و ملت را به بدترین شکل ممکن نمایش میدادند.
انتهای پیام