قیمت واقعی کلاه قرمزی چند است؟
علی مغانی در عصر ایران نوشت: فقط در صدا و سیمای ایران است که تا چند ساعت به آغاز سال نو و وعده پخش برنامه هایی متفاوت تر از برنامه های بعضاً کم بیننده ای که در طول سال تولید می شود، هنوز معلوم نیست که کلاه قرمزی امسال در جدول پخش برنامه ها هست یا نه؟!
کلاه قرمزی، با فاصله ای آشکار نسبت به سایر برنامه های تولیدی سیما، محبوب ترین برنامه ای است که بدون دیش و ریسور و احیاناً پارازیت، می توان تماشا کرد.
به تعبیر فوتبالی، مجموعه کلاه قرمزی، «آقای گل» برنامه های تلویزیون است اما حالا در فاصله 24 ساعت به وعده پخش این مجموعه، هنوز مشخص نیست که امسال تلویزیون، با آقای گل محبوبش به استقبال تعطیلات می رود یا اینکه سر و ته قضیه را با تکرار برنامه های سال گذشته این مجموعه، هم می آورد.
ریشه اختلاف میان حمید مدرسی، تهیه کننده کلاه قرمزی و جعفری جلوه، مدیر شبکه 2 سیما در یک واژه تک سیلابی نهفته است؛ «پول».
ماجرا ساده است، مدرسی می گوید برای آگهی تبلیغاتی قبل، حین و بعد از برنامه کلاه قرمزی 25 میلیارد تومان آگهی گرفته شده و از آنجا که این مجموعه عایدی خوبی برای صدا و سیما داشته، وعده های مالی صدا و سیما باید قبل از پخش عملی شود.
در مقابل جعفری جلوه، درخواست های عوامل تولید کلاه قرمزی را «زیاده خواهی» خوانده و گفته نسبت به قسمت قبلی، قرارداد گران تری با تهیه کننده این مجموعه منعقد شده است. اما درباره ابهام در پخش مجموعه کلاه قرمزی، این موضوع از چند منظر قابل بررسی است.
اول: به صرف خواندن یک نامه و یک مصاحبه نمی توان ارزیابی کرد تهیه کننده کلاه قرمزی درست می گوید یا مدیر شبکه دو، اما اینکه عوامل تولید کلاه قرمزی، خواهان دستمزد و درآمد بیشتری باشند، یک عرف مرسوم و یک اتفاق پذیرفته شده در عرصه رسانه است.
کلاه قرمزی، برخلاف اکثر مجموعه های دنباله دار تلویزیون، در این سال ها نه تنها کیفیت خود را حفظ کرد، بلکه تقریباً هر سال بهتر و بهتر شد و توانست در سال هایی که رقبای جدی برای صدا و سیما پیدا شده، یکی از معدود برنامه هایی باشد که همچنان طیف گسترده مخاطبانش را حفظ کرده است.
عوامل تولید کننده کلاه قرمزی، در واقع مزد «کیفیت» محصول فرهنگی یی که تولید می کنند را طلب می کنند.
وقتی فصل اول سریال «فرندز» ساخته شد، «مت له بلانک» که بازیگری گمنام بود بدون اینکه دستمزد خاصی بگیرد جلوی دوربین رفت اما به تدریج این سریال به حدی محبوب شد که له بلانک برای بازی در فصل دهم همین سریال، قرارداد یک میلیون دلاری بست. چرا باید انتظار داشته باشیم، ایرج طهماسب، حمید جبلی و همه آن هایی که در موفقیت کلاه قرمزی نقش داشته اند، همچنان همان پولی را بگیرند که سال ها پیش دریافت می کردند؟
دوم: اگر برنامه نود عادل فردوسی پور را مستثنی کنیم، صدا و سیما سابقه درخشانی در تعطیلی برنامه ها و قطع همکاری با برنامه سازانی دارد که تولیدات آن ها با اقبال عمومی مواجه شده است.
انگار حالا نوبت کلاه قرمزی رسیده که به فهرست طولانی برنامه هایی بپیوندد که عنصر «محبوبیت» به جای اینکه ماندگارشان کند، به آن ها لطمه زده است. عجیب است که با وجود تغییر در هرم مدیریتی صدا و سیما، از ضرغامی تا سرافراز و حالا علی عسگری، روند سابق و اسبق همچنان حفظ شده و این با اهداف رسانه ای که قرار است «مخاطب محور» باشد، منافات دارد.
سوم: همه ما صدها بار جمله «موفقیت اتفاقی نیست» را شنیده ایم. مصداق این جمله را می توان در کار ایرج طهماسب و حمید جبلی دید. عروسکی که در اوایل دهه هفتاد، بخشی از یک آیتم برنامه کودک به نام «صندوق پست» بود، می توانست مثل صدها عروسک دیگری که در برنامه های کودک متولد می شوند، خیلی زود راهی انبار عروسک ها شود اما تیم «طهماسب- جبلی» آنقدر کاربلد بودند که کلاه قرمزی و بقیه عروسک های این مجموعه را به تدریج تبدیل به یک «برند» کنند.
حالا کلاه قرمزی یک «برندِ بَرنده» است که در سینما چند بار امتحانش را پس داده و شاید اگر امروز شبکه تلویزیونی خصوصی داشتیم و صدا و سیما در فضایی غیرانحصاری، رقیب داشت، به سادگی نمی شد به صاحبان برند کلاه قرمزی برچسب «زیاده خواهی» زد.
واقعاً اگر عوامل تولید مجموعه کلاه قرمزی، به جز صدا و سیما، امکان نمایش محصول خود را در شبکه دیگری داشتند، آیا باز هم مدیران سیما، به این سادگی دست رد به سینه محبوب ترین برنامه تولیدی در ایران می زدند؟
انتهای پیام