دانشگاه پس از پزشکیان [گزارش میدانی انصاف نیوز]
آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: سه ماه است که پزشکیان بر سر کار آمده و دو ماهی هم هست که وزیر علومش ادارهی امور این وزارتخانه را در دست گرفته است. عمر روسای جدید دانشگاهها از این هم کمتر است و در بعضی دانشگاهها هم که اصلا تغییری نکردهاند. در همین مدت کوتاه بر سر دانشگاهها چه آمده است؟! دانشجویان چه تغییرات محسوس یا نامحسوسی را احساس کردهاند؟!
در گزارش میدانی 30 مهر ماه انصاف نیوز در پردیس مرکزی دانشگاه تهران نظرات دانشجویان دربارهی تغییرات دانشگاه متناقض بوده است؛ تعدادی میگفتند برخوردهای حراست کمتر شده و عدهای میگفتند فرقی نکرده است. عدهای از بازگشت دانشجویان به تحصیل خوشحال بودند و عدهای این روند را کند و امید واهی میدانستند. یکی از دانشجویان میگفت این دسته از تغییرات متعلق به طبقهی اجتماعی او نیست.
علاوه بر این طبق مشاهدات محدود خبرنگار انصاف نیوز پوششهای آزاد تذکر کمتری نسبت به قبل دریافت میکرد و یا اساسا تذکری دریافت نمیکرد.
طبق مشاهدات هر روزهی خبرنگار این گزارش در ساعات شلوغِ اطرافِ دانشگاه، برخلاف آنچه در رسانهها مطرح شد گشت ارشاد، اطراف پردیسِ مرکزی در این روزها مشاهده نشده است.
ظاهر دانشگاه
حدود ساعت ده صبح از در خیابان 16 آذر وارد پردیس مرکزی شدم. از دانشآموختههای دانشگاه(دانشجویانی که طول دورهی تحصیلشان تمام شده) و همراهان غیر دانشگاه تهرانی دانشجویان کارت شناسایی دریافت میکردند.
دانشجویان مشغول به تحصیل کارت میزدند و رد میشدند. زنی که در گیت عبور همراه مامور مرد بود به دانشجویان لبخند میزد. در مدت حضور من به دانشجویی تذکر نداد.
دانشگاه با پارچهنوشتههای احتمالا بسیج دانشجویی آذین شده بود و سر را اگر بالا میگرفتید آنها را میدیدید: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ»
فرق کرده | فرق نکرده
گزارش از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی آغاز میشود. پلههای اطراف دانشکده را گروههای چند نفرهی دانشجویان پر کرده بود. به سراغ دو دختر رفتم که کناری نشسته بودند. هر دو کارشناسی ارشد حقوق میخواندند. با خنده میگفتند: «دانشجوهای بدی رو انتخاب کردی! حقوقیا از بس مشغول درسن اصلا به سیاست نمیرسن! باید بری سراغ بچههای علوم سیاسی. این چیزا خوراکشونه!» تاکید کردم که منظور سوالاتم موضوعات عمومی همهی دانشجویان است که راضی به ادامهی مصاحبه شدند.
در مورد حراست آن که شال به سر داشت میگفت شرایط بهتر شده و دیگری که مقنعه سر کرده بود میگفت شرایط چندان فرقی نکرده است. یکیشان میگفت حضور حجاببانها در گیت حراست کمتر شده و دیگری میگفت همان است که بود.
دختری که مقنعه سر کرده بود و اصرار داشت که شرایط تغییری نکرده البته این موضوع را تصدیق میکرد که همه چیز به نسبت بحبوحهی 1401 و کمی بعد از آن تغییر کرده است.
«بسیج دانشکدهی حقوق معروفترین بسیجه!»
هر دو دختر دانشجو میگفتند حراست دیگر خیلی در دانشگاه گشت نمیزند. یکیشان اضافه کرد: «بعضی اوقات هم اگر گیر میدن همین بسیج دانشکدهمون میرن بهشون خبر میدن! معروفترین بسیج واسه همین دانشکدهی ماست!»
قبلا شلحجاب بودن اتفاق عجیبی نبود
میان مکالمهی ما گوشه کنار دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی یکی دو دختر دانشجو شالشان روی دوششان بود. مشکلی هم ایجاد نشد تا خود بر سر کردند. به گفتهی یکی از دخترها پیش از اتفاقات 1401 و گشت و حضور و برخورد حجاببانها در صحن دانشگاه این تصویر اتفاق خاصی در دانشگاه نبود.
در مجموع یکیشان میگفت به تغییر محیط دانشگاه پس از دولت پزشکیان باور دارد و دیگری میگفت شرایط فقط در محدودهی زمانی اعتراضات 1401 متفاوت بوده است.
سیگار کشیدن انتخاب شخصی یک آدم بالغ و اینجا آزاد است
یکیشان سیگاری در دست داشت و میگفت هیچوقت در مورد سیگار کشیدن دانشجوها از جمله دخترها در محوطهی دانشگاه مشکلی وجود نداشته است.
دانشگاه تهران مدتها پیش طرحی را اجرایی کرد به نام دانشگاه بدون دخانیات که دانشجویان را از کشیدن سیگار در محوطهی دانشگاه منع میکرد. به نظر این سختگیریها در دانشکدههای دورتر مانند دانشکدهی کشاورزی بیشتر اجرایی شد و باقی ماند.
بعضی نیروهای حراست که ۱۴۰۱ آمدند دیگر نیستند
دانشجوی دختر دیگری میگفت در میانهی اعتراضات 1401 در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران که در امیرآباد است دو مامور حراست در حال گشت زدن سوار موتور به او و دوستش بخاطر سیگار کشیدن تذکر «پدرانه و برادرانه» دادهاند. درحالیکه تجمعی از پسران دانشجو همان زمان و در همان نزدیکی مشغول کشیدن سیگار بودهاند! او میگفت یکی از ماموران حراست شمایل خاصی داشته که پیش از 1401 نمونهاش را در دانشگاه ندیده است.
از دو دانشجوی دختر حقوق راجع به ماموران حراست و تغییر آنها از سال 1401 پرسیدم. آن که مقنعه سر داشت نامش شراره بود و با اشاره به آن مامور حراست که شمایل خاصی داشت میگفت او را دیگر در دانشگاه ندیده است.
روزگار تلختر از زهرِ دانشگاه در ۱۴۰۱ | «یک ون لباس شخصی از در اصلی وارد دانشگاه شد!»
او داستان یک برخورد در میانهی 1401 را هم تعریف کرد: اولین بار بود که میدیدم یک گروه علنی از خارج دانشگاه با یک ون دقیقا از همین در اصلی اومدن تو دانشگاه! دانشجوهای دانشکدهی هنرهای زیبا جمع شده بودن و تو محوطهی جلوی دانشکدهشون ساز میزدن. قبل از اومدن اون ون حراست دانشگاه اومد و با بیادبی تذکر داد که «جمع کنید»، «هر کاری میخواید کنید برید داخل دانشکده!»
آخرش با تهدید همون گروهی که با ون اومده بودن جمع شد. اون روز حراست ساز بچهها رو موقع بیرون رفتن از دانشگاه گرفت. من شانس آوردم سازم همرام نبود.»
خودشان گفتند کوشکی در دانشکده تشنج ایجاد میکند و عزلش کردند | فقط بسیجیها با او کلاس برمیدارند
دربارهی تغییرات در بخش آموزشی دانشکده نیز میگفتند متوجه تغییر خاصی پس از آمدن دولت جدید نشدهاند. پرسیدم آیا اساتید رادیکالی مانند محمدصادق کوشکی هنوز در دانشگاه حضور دارند یا خیر؟! شراره جواب داد: «کوشکی هنوزم هست. کلاس هم داره. فقط بسیجیا باهاش کلاس برمیدارن. منتهی همون پارسال از معاونت دانشکده کنار گذاشتنِش! گفتن این داره تو دانشکده تشنج ایجاد میکنه!
تعلیق یکی از بچههای انجمن زیر سر همین بود! اصلا خودش گفت. اون روز که درگیر شد با بچههای انجمن منم بودم. به زور میخواست بره تو دفترشون! به یکی از بچهها که خیلی مقاومت میکرد و عصبانی بود گفت «من اگر تو رو تعلیق نکردم!» یا جملهای شبیه به این! از این معاون جدید دانشکده هم که جای کوشکی اومده خیلی راضی نیستن بچهها.»
«اوایل فکر میکردم عضو حشدالشعبیست!» | بسیج از تشکل محبوب دانشگاه فعالتر است
اشارهی شراره و دوستش، سبا، به یکی از دانشجویان بومی آمریکای دانشکده که کار رسانهای میکند و به بسیج دانشکده نزدیک شده است هم جالب بود: «من اولا فک میکردم عراقیه و عضو حشدالشعبی. بعد خودش اومد بهمون گفت که بومی آمریکاست. تعریف میکرد که اوایل از دانشجوها پرسوجو کرده که تشکل محبوبشون چه تشکلیه؟! رفته سراغ انجمن اسلامی و خواسته باهاشون مصاحبه کنه اما یه جورایی پیچوندنِش! خب اونا همینجوریش هم تحت فشارن چه برسه به اینکه با یه خارجی هم مصاحبه کنن! منم همین رو بهش گفتم قبول نمیکرد و میگفت به هر حال شما باید فعالیت سیاسی کنید. بسیج خب بهش راه دادن. اینم دیگه الآن بهشون نزدیکه و باهاشون همکاری میکنه حتی مقاله با یه موضوعات خاصی نزدیک به ایدهی اونا مینویسه! خب اونا آزادترن تو فعالیت!»
اتاق انجمن هم خالی نبود.
«قبلا به اینقد زاپ شلوارم گیر میدادند!»
کمی بالاتر از حقوق و علوم سیاسی دانشکدهی فنیست. چند پسر جوان مقابل ساختمان دانشکده نشسته و در حال گپوگفت و قهوه خوردن بودند. هر چهار نفرشان ترم پنجی و در مقطع کارشناسی بودند. اینجا هم نظرات ضد و نقیض بود. یکیشان میگفت شرایط با آمدن دولت جدید تغییری نکرده و دیگری میگفت تغییر کرده است.
پسر جوان که نامش فراز بود میگفت: «قبلا به اینقد(به محدودهی کمی روی شلوارش اشاره میکرد) زاپ هم حراست گیر میداد الآن دیگه اونجوریا نیست. تو آموزش و این حرفا هم من شنیدم قبلا از روی ریش و این حرفا تصمیم میگرفتن! شنیدم تو دولت قبل هرچی استاد اصولگرا بود رو بیرون کردن!»
دوستش حرفش را اصلاح کرد: «اصلاحطلب حاجی!»
«دوست تعلیقی نداشتم اما شنیدم برگشتن!» | به پزشکیان رای دادم
دیگری میگفت: «مثلا دانشجوهایی که اخراج و تعلیق شده بودن هم برگشتن دانشگاه!» بین دوستانشان دانشجوی اخراجی یا تعلیقی نبود که این موضوع را راستیآزمایی کنند. در مورد گشت زدن حراست در سایت هم اختلاف داشتند یکیشان میگفت هستند و دیگری میگفت تازگیها ندیده است. دو نفر از این جمع رای داده بودند: «آره بابا اولین بار بود که رای دادم. به پزشکیان رای دادم.»
اینجا کمتر از انگشتان دست دختران دانشجو شالشان روی دوششان افتاده بود. چند دانشجوی دختر که در مقطع ارشد تحصیل میکردند هم آن نزدیکیها نشسته بودند. یکیشان شالش روی دوش بود و تذکری هم پیش نیامد.
«مثه الهه محمدی نشی!»
یکی از دخترها میگفت برخورد حراست بهتر شده و کوتاهی و بلندی لباسش را مثال میزد که قبلا زمان ورود به دانشگاه برایش دردسر شده بود. یکیشان که کمتر حرف میزد با خندهای همراه دوستی گفت: «شما خبرنگاری؟! مثه الهه محمدی نشی! ببین مثلا یه حراست بدی داشتیم من تازگیا اونو دیگه ندیدم!»
«بیشتر اوقات بیمارستانیم! زیاد خبری از دانشگاه نداریم!»
وارد سلف نزدیک به دانشکده فنی شدم. ظاهرا مختص بچههای دانشکده علوم پزشکیست و بیشتر شبیه دخمهای با نور و هوای کم میماند. از گروهی از دخترها دربارهی شرایط دانشگاه پرسیدم: ما بیشتر اوقات بیمارستانیم! زیاد نمیدونم وضعیت دانشگاه چجوریه. یک نفر از میان جمع اما میگفت شرایط نیروهای حراست یا حفاظت فیزیکی و تذکرهای حجاب بهتر شده است.
روی تیرهای چراغ برق برچسبهایی در مذمت اسرائیل زده بودند.
تغییراتِ اندکِ نامطمئن
در دانشکده علوم و در نوارخانهی انجمن اسلامی دختری با تردید و شک از تغییرات بسیار اندکی که به وجود آمده میگفت: «آره یه تغییرات کوچیکی هست اما… الآن نمیشه قضاوت کرد! باید مثلا بهمن ماه بیاین. اونموقع میتونم نظرم رو بگم!» به همین تغییرات اندک به گفتهی خودش هم «خوشبین» نبود.
«حالا صبر کن. گیراشون با ورودیای جدید شروع میشه»
دو دختر دیگر در فضای باز پشت دانشکده میگفتند: «باید صبر کنی ورودیای جدید بیان بعد بیای این سوال رو بپرسی! گیراشون با ورودیای جدید شروع میشه! کلا بنظرم بهتر نشده حتی یه کافه تریا داشتیم اونم جمع کردن چون اجارهشون رو زیاد کردن!»
چایخانه کوثر را برداشته و کناری گذاشتهاند. صدای اذان میآید و اطراف مسجد شلوغتر شده است. بعضیها هم سری به مقبرهی شهدای گمنام میزنند و بعد به مسجد میروند. آقای سیف، رئیس دانشکدهی ادبیات هم با همراهانش به سمت مسجد میرود.
همه چیز برای دانشجوی ادبیات بسته به تغییر رئیس دانشکده است
گروهی از دانشجوها مقابل دانشکدهی ادبیات و پشت مجسمهی فردوسی ایستادهاند. چند نفرشان میگویند شرایط تغییری نکرده است و به گلایه ادامه میدهند: «حتی نیمکتهای جلوی دانشکدهمون رو برداشتن!» یکی میان جمع میگوید: «من امیدم به تغییر رئیس دانشکده و وضعیت آموزشیه! چند وقت دیگه انتخاباته! ما گروه تاریخیم. رئیس دانشکده عوض بشه، مدیر گروهم عوض میشه. شرایط استادامون بهتر میشه. الان وضعیت خیلی بده.» او تغییر را فقط در تغییر وضعیت آموزشی دانشکدهشان میدید.
هنوز خیلیها به دانشگاه برنگشتهاند
تنها یک نفر آن بین با تغییرات مثبت از زمان روی کار آمدن دولت جدید موافق بود. یکیشان هم از وضعیت نا به سامان بازگشت دانشجویان به دانشگاه میگفت و اینکه برخلاف گفتهها هنوز خیلیها برنگشتهاند.
آدمهای زیبای هنرهای زیبا | سختگیری اینجا همیشه کمتر است
دانشکدهی هنرهای زیبا شمایلش متفاوت است، آدمهایش متفاوتند، کلاسها و اساتیدش هم! به نظر میآید در این قسمت از دانشگاه قشر برخوردارتری درس میخوانند. شل حجابی هم بیشتر است.
تغییر؟! نه بینایی من برمیگرده نه اون مامور قراره توبیخ بشه
مایل به صحبت نیستند و برداشت سیاسی دارند. آخر دانشجوی دانشکدهی دیگری که برای دیدن دوستش آمده بود آنجا حرف زد. بینایی یکی از چشمهایش سال 1401 در یکی از خیابانهای اطراف دانشگاه در پی یک تهدید ساده آسیب دیده بود.
میگفت وکیل معروفی در اینستاگرام نوشته که به آسیبدیدگانی مانند او کمک خواهد کرد. حالا قصد پیگیری قضایی موضوع را دارد. از او پرسیدم همین نمیتواند مصداق تغییر شرایط باشد؟! پاسخ داد: «بینایی من که برنمیگرده! اون مامور هم توبیخ نمیشه! اگر بتونم ثابت کنم نهایت دیهاش رو بهم میدن! به چی میگی تغییر؟!»
«ما تنها شدیم! مردم دیگه ما رو تندرو میدونن!»
برداشتش از تغییر متفاوت بود و خواستههایش بیشتر از چیزهایی مانند کمتر شدن تذکرات حراست! او توضیح میداد: «این تغییرات برای یه قشر خاصی از جامعهست. اون گروهی که میخوان درسشون رو راحتتر بخونن که برن! مدتی که اینجان خب راحتتر باشن! ماها انگار تنها شدیم! مردمی که یه ذره به این خواستههاشون رسیدن یا امیدوارن که برسن ما رو به چشم آدمای تندرو میبینن. یه جورایی از هر دو سمت جدا افتادیم. این تغییرات به درد طبقهی من نمیخوره. آره شاید یه ذره حراست مهربونترشده ولی…»
دختری که کنارش بود دانشجوی همان دانشکده بود. شل حجاب بود و لباس تنش هم آزادتر از حدود معمول. ضمن اینکه میگفت اعتماد کافی برای حرف زدن ندارد با بیحوصلگی هم تاکید میکرد که تغییر خاصی رخ نداده است.
رد ۱۴۰۱
رد شعارهایی که پاک یا تصحیح شده بودند هنوز بر دیوار دانشگاه و متعلقات آن بود.
انتهای پیام
لطفا به جای این ظاهر گرایی ها به اصل قضیه دانشگاه بپردازید!
بنابر شعارهای آقای پزشکیان ایشان می باید در انتصاب روسای دانشگاه ها دقت داشته باشند. متأسفانه کسانی در چند ماه اخیر به عنوان رئیس دانشگاه و یا برخی زیر مجموعه های مهم وزارت علوم منصوب شده اند که با شعارهای آقای پزشکیان در تضاد است.
مثلا در دانشگاه علامه، فردی که دارای مقالات و کتابهای حاصل از تقلب از آثار دیگران، و یا سو استفاده از دانشجویان، است؛ به عنوان سرپرست دانشگاه علامه منصوب شده است!!
من واقعا وقتی دختران دانشجو را می بینم که چقدر بی قید و بند هستند با خود فکر می کنم بیچاره فرزندان ما که چه مادرانی خواهند داشت !!!
واقعا آیا آزادی و بی بند و باری افتخار است ؟!؟!؟! جامعه ما به کدام سمت و سو ، سوق می یابد ؟!؟!؟! آیا خون دهها هزار شهید به هدر رفته است ؟!؟!؟! ایکاش دولت برای کاهش فساد در دانشگاهها ، مدت تحصیل در کارشناسی را از چهار سال ، به سه سال کاهش می داد ( با حذف دروس عمومی ) . ایکاش دانشگاهها مانند دبیرستان ها ، دخترانه و پسرانه می شد !!!
کی گفته سیگار کشیدن مسئله شخصیه دودسیگار بقیه ا اذیت میکنه چرا میگید شخصیه
خوبه انصاف نیوز آنقدر آزاد منشی که فقط نظراتی که موافق نظر خودت باشد را منتشر می کنی !!!
حکایت شما انصاف نیوزی ها هم ، حکایت آن استادهایی است که می گویند در کشور آزادی بیان نیست ، اما خودشان در کلاس خودشان اجازه آزادي بیان و انتقاد به دانشجویان نمی دهند و کلاس را دیکتاتوری اداره می کنند . خاک بر سر همه تان که فقط ادا و ادعا دارید مثل ارباب های غربی تان که دم از آزادی بیان می زنند و اجازه توهین به مقدسات اسلامی را می دهند ولی کوچکترین اجازه اظهار نظری علیه خودشان نمی دهند . خاک عالم بر سر همه تان .