چگونه میتوان به ظریف یاری رساند؟
به گزارش انصاف نیوز، حسین نقاشی در ماه نامه ی گذار نوشت:
در باب انتقال مسئولیت مذاکرات هسته ای از شورای عالی امنیت به وزارت خارجه باید گفت آنچه برای طرف مقابل مذاکرات از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است، نهاد مذاکره نیست، بلکه ارائه راهکارهایی برای کسب حداکثر منفعت سیاسی در فرایند مذاکرات است. خواه این بیشینه شدن منافع توسط وزارت خارجه ایران برای آنان صورت گیرد، خواه از سوی شورای امنیت ملی ایران .از منظر حقوقی در حقوق اساسی ما و مطابق اصل 176،شورای عالی امنیت ملی، عهده دار تامین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بوده و ریاست آن با رییس جمهور می باشد. مصوبات این شورا نیز پس تایید مقام رهبری قابلیت اجرا می یابد. از سوی دیگر وزارت امور خارجه نیز در هر کشوری و از جمله در ایران متولی رسمی پیشبرد سیاست های کشور در عرصه بین المللی و از طرق مناسبات دیپلماتیک رایج در دنیاست. این وزارتخانه بر اساس اصل 153 قانون اساسی می بایست از انعقاد هر گونه قراردادی که موجب سلطه بیگانگان بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگی ، ارتش و دیگر شئون کشور می گردد، خودداری کند. از این رو به نظرم در صورتی که کشورهای غربی و آمریکا اگر بخواهند ایران را از حق داشتن و بکارگیری صلح آمیز انرژی هسته ای محروم کنند، هیچ کدام از دو نهاد فوق امکان زیر بار رفتن آن را ندارند. از سوی دیگر باید اذعان نمود که بحث انرژی هسته ای در سالهای اخیر از زمره «سیاست های کلی نظام» محسوب شده که بر طبق قانون اساسی موجود، تبیین آن از زمره وظایف مقام رهبری در نظر گرفته می شود. نکته آخر در این باره اینکه در حال حاضر با انتصاب آقای شمخانی به مقام دبیری شورای امنیت ملی و حضور آقای دکتر ظریف در پست وزارت امور خارجه عملا دوگانگی در سیاست ها و ادبیات و لحن مذاکرات به چشم نمی آید. اگرچه بدیهی است که آقای دکتر ظریف یک کارشناس و دیپلمات کارکشته و مورد اعتماد اغلب کشورها بوده و راهبری دیپلماتیک این پرونده توسط وی، تاثیر بسزایی بر روند مذاکرات می تواند داشته باشد.
درباره واکنش غرب به این تصمیم نیز باید اشاره کنم به روایتی که آقای قشقاوی چندی پیش درباره اقای دکتر ظریف داشتند. ایشان اشاره نمودند که هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی سابق ایالات متحده آمریکا یک جلد از کتابی که چندی پیش نوشته است را به ظریف هدیه داده است و در صفحه نخست آن نوشته است: تقدیم به دشمن قابل احترام، ظریف. همین جمله می تواند میزان اعتنا و احترام مقامات دیپلماتیک کشورهای غربی و آمریکا را درباره شخصیت دکتر ظریف به روشنی بیان نماید. از این رو می توان امیدوار بود که با توجه به تغییر ادبیات و لحن سیاسی دولت آقای روحانی و تلاش این دولت برای رعایت اسلوب ها و منش های مرسوم و معمول دیپلماتیک در جهان امروز، بتواند راهگشا در مسیر مذاکرات آتی ایران با کشورهای طرف مذاکره باشد. در واقع در پیش گیری مشی اعتدالی و میانه روانه تیم دیپلماتیک دولت ایران، بر خلاف دولت پیشین می تواند تا حدود زیادی اعتماد طرف های مذاکره را برانگیزد.
اما چرا این تغیر ایجاد شد؟ در این باره خوب است اشاره ای به مناظره های انتخاباتی امسال نماییم. وقتی آقای دکتر ولایتی در انتقاد به نحوه مذاکره سعید جلیلی به وی یادآور شد که دیپلماسی فن مذاکره و معامله است. باید در معامله چیزی بدهی و چیزی بگیری و نه اینکه در خلال مذاکرات بیانیه بخوانی و سخنرانی کنی! این یکی از مشکلات اصلی تیم مذاکره کننده به ریاست آقای سعید جلیلی بود. رویکردهای احاساسی و غیر دیپلماتیک آقای احمدی نژاد و بیان مسائل تنش آفرین که نتنها منفعت برای ایران و ملتهای ستم کشیده ای چون مردم فلسطین نداشت نیز مزید بر علت می شد. به نظرم دست کم یکی از مهمترین دلایل بی ثمری مذاکرات نوع مواجه و ادبیات غیر دیپلماتیک سعید جلیلی و رییس دولت نهم و دهم بود که باعث می شد عملا دور به دست افراطی ها در غرب و ایالات متحده آمریکا افتاده و روندها مسیری معکوسی را طی کنند. البته بدیهی است که در این میان نقش لابی های رژیم اسراییل برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران و بی نتیجه ماندن مذاکرات نیز، تاثیرگذار بوده است. آنها نیز با سوء استفاده از ادبیات غیر دیپلماتیک و بعضا تنش زای دولت و عدم تسلط لازم-چنانکه مفاد انتقاد آقای دکتر ولایتی در مناظره تلویزیونی نیز بر این نکته اذعان داشت- تیم مذاکره کننده، مانع داخلی عدم پیشرفت مذاکرات می تواند محسوب شود.
بی شکاین تغییر بر روی تحریم ها هم تاثیر خواهد گذاشت، البته کاهش تحریم ها نیاز به یک عزم ملی در میان ایرانیان دارد. ایرانیان داخل و حتی خارج از کشور. تحریم ها بیش از اینکه سیاستِ سیاست مداران ایرانی را نشانه رفته باشد، خواه ناخواه کمر طبقه متوسط و فرودست اجتماعی را دو تا کرده است. سفره های آنان را محدود و سلامت و زندگی سالم را برایشان سخت نموده است. به نظرم در کنار «دیپلماسی رسمی» که متولی رسمی آن وزارت امور خارجه کشور است، باید با به کار گیری «دیپلماسی عمومی» و رساندن صدای جامعه مدنی ایران به جهانیان و علی الخصوص ملت ها و دولت های تحریم کننده ایران، به یاری سیاست های میانه روانه دولت کنونی شتافت. اگرچه نیک می دانیم که سیاست خارجی در کشور ما در یک نهاد خاص مانند مجلس و یا وزارت خارجه به تنهایی معیین نمی شود، ولی رای اکثریت مردم ایران به طریق و مشی سیاسی اعتدال گرایانه، خود گویای بسیاری از ناگفته هاست. بنابراین تاثیر رای اکثریت مردم ایران در کنار راه اندازی یک گفتگو ملی با ابعادی فراتر از مرزهای ایران برای نشان دادن مخالفت مردم ایران با تحریم های عمدتا یک جانیه گرایانه، امری مهم و ضروری است. راه اندازی کمپین هایی چون «کمپین نه به تحریم» و خواست عمومی مقابله با تحریم ها باید به عنوان یکی از ابعاد دیپلماسی عمومی مورد اعتنا و حمایت جامعه مدنی ایرانیان داخل و خارج از کشور قرار گیرد. خواست زندگی شرافتمندانه و سالم، از زمره حقوق بنیادین بشری است که در اسناد حقوق بشری نیز بدان اهتمام شده است. باید تمام تلاش و همت فعالان جامعه مدنی به این امر معطوف شود که این تحریم های بین المللی باعث ویرانی هر چه بیشتر جامعه مدنی نیم بند ما گشته و افزونی فقر و خشونت اجتماعی را به همراه خواهد داشت. افزایش این موارد خود یکی از مهمترین موانع گسترش دموکراسی در ایران خواهد بود.
انتهای پیام