خاطرات هاشمی ۴ آذر سال ۸۰ | علت رکود در طرح نیشکر خوزستان
انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیتالله اکبر هاشمی در آذر سال ۱۳۸۰ را در ادامه میخوانید:
یکشنبه 4 آذر 1380 | 9 رمضان 1422 25 نوامبر 2001
«[آقای مجدی احمد الظفیری]، سفیر جدید کویت آمد. گفت، حال امیر کویت رو به بهبود است و به خانه منتقل شده است. پس از چند روز از لندن به کویت برمیگردد و حال ولیعهد هم خوب است. فصلی درباره اهمیت موقعیت ایران از لحاظ جغرافیا و منابع و مردم گفت و در خصوص همکاری در نفت و گاز و آب و مسائل عراق و فلسطین، مذاکره کردیم. با توجه به پیری و کسالت امیر و ولیعهد، به نظر میرسد مدیریت کشور به نسل بعدی واگذار خواهد شد.
دکتر [عیسی] کلانتری، [وزیر سابق کشاورزی] و مهندس [مهدی] مفیدی آمدند. از عدم توجه دولت به طرح نیشکر خوزستان شکایت کردند. مشکلاتی که از ناحیه نپرداختن اعتبارات بانکی طرح در سال جاری پیش آمد و باعث رکود کارها شده، بیش از هفت هزار نیروی شاغل پیمانکاران بیکار شده و 50 میلیارد تومان طلبکاری پیمانکاران از طرح، بعضی از آنها را در خطر ورشکستگی قرار داده است، مطرح شد.
از وزیر [جهاد کشاورزی] و رئیسجمهور انتظار دارند که مثل دوره سازندگی، به این طرح مهم ملی اهمیت بدهند و معتقدند، بعضی در خوزستان کارشکنی میکنند و نماینده عرب اهواز، از قول مرکز پژوهشهای مجلس، به دروغ خبر تعطیلی طرح را به رسانهها داده و از تذکر من در نمازجمعهگذشته، تشکرکردند. آقایکلانتریگفت، «خانهکشاورز» در سراسرکشور در حال شکلگرفتن است و تاکنون بیش از 100 هزار نفر پیوستهاند و شهریه میپردازند.
عصر آقای [علی] لاریجانی آمد؛ برای جلسه مجمع [تشخیص مصلحت نظام] و توضیح مصوبه کمیسیون که نظر مجلس را رد کرده و چیزی هم در خلاف جهت میل مجلس اضافه کرده و گفت، امروز آقای خاتمی، [رئیسجمهور]، در جلسه [هیأت] دولت، در خصوص احضار آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نفت] به دادگاه عصبانی شده و گفته که این جنگی است، با محوریت قوه قضاییه علیه دولت. آقای زنگنه هم با اطلاع از نظر رهبری در مخالفت با احضار وزرا، به آقای [سیدمحمود هاشمی] شاهرودی، [رییس قوه قضاییه]، اطلاع داده که حاضر نیست به دادگاه برود.
آقای زنگنه، [وزیر نفت] و مهدی، [مدیرعامل سازمان بهینهسازی مصرف سوخت] آمدند. آقای زنگنه گفت، پس از دریافت احضاریه [دادگاه]، به دفتر رهبری مراجعه کرده و گفته، برخلاف بند 7 توافق در حضور رهبری، بدون هماهنگی با دولت، اقدام قضایی شده و رهبری گفتهاند، کار خلافی شده و نباید چنین میشد و به همین جهت، نامهای به آقای شاهرودی نوشته و گفته است، به دادگاه نخواهد رفت و رونوشت را برای من آورد و گفت، آقای خاتمی در حاشیه رونوشت، با عبارات تُندی علیه قوه قضاییه، آن را برای رهبری فرستاده و آقای شاهرودی هم جواب داده که مرجح است، ایشان به دادگاه برود و توضیح بدهد، ولی ایشان مصمم است که نرود.
[افطار] به ملاقات رهبری رفتم. درباره سه فوریتی مجلس [= اصلاح قانون انتخابات] مذاکره شد. ایشان معتقد است که نظر شورای نگهبان صحیح است و باید صلاحیتها احراز شود. در مورد آقای زنگنه هم گفتند، به آقای شاهرودی پیغام دادهاند که درست نیست، وزرا احضار شوند، ولی آقای شاهرودی گفته، معنای آن این است که عدالت فقط پایینتر از حد وزیر اجرا شود و لذا ایشان گفتهاند که دخالت نمیکنند. |
در مورد فرزند آقای [قربانعلی] دُرّی [نجفآبادی] گفتندکه آقای شاهرودی، موارد قابل توجهی ذکر میکنند. گفتم، ممکن است مأموران [وزارت] اطلاعات، برای تسویه حساب با آقای دُرّی، [وزیر سابق اطلاعات]، پروندهسازیکرده باشند. گفتند، با فکر رفراندوم دربارة نظارت استصوابی مخالفند و با کسانی که بخواهند در این جهت اقدام کنند، برخورد میشود.
[رهبری] در مورد مسائل افغانستان گفتند، اخیراً دو پیام جدید از آمریکا رسیده است؛ در یکی اظهار خُشنودی کرده از عمل هماهنگ ایران و آمریکا در افغانستان (با شیطنت) و خواستار ادامه هماهنگی در تشکیل دولت شدهاند و در نامه دیگری، خواستار توافق با آمدن ظاهرشاه، به عنوان سمبل وحدت شدهاند و ایشان به وزارت امورخارجه گفتهاند، جواب محکم و تُندی بدهند، ولی جواب بیمحتوایی تهیهکردندکه رد شدهکه تجدیدکنند. گفتند، [آقای کمال خرازی]، وزیر امورخارجه، فکر میکندکه خواهی نخواهی آمریکا، ظاهرشاه را تحمیل میکند و بهتر استکه ایران مخالفت نکند.
در مورد اظهارات یکی از سران آمریکا در خصوص تغییر نظام ایران هم مذاکره کردیم. از خطبههای جمعه من [در خصوص حملات یازده سپتامبر]، قدردانی کردند و گفتند، بسیار خوب بود. آقای [سیدعلیاصغر میر] حجازی هم جداگانه از من به خاطر خطبهها تشکر کرد و گفت، دوم خردادیها از تعبیر «نابالغ» ناراحتاند. گفتم، نظر من از این تعبیر، جناح خاصی نبود، بلکه همه آنها هستندکه با نادیدهگرفتن شرایط جاری، به تنازعات جناحی دامن میزنند و وحدت و انسجام را مخدوش میکنند.
[1] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «از ضرورتهای حضور جدی مردم در صحنه، همین تحزبها و تشکلهای سیاسی است که دنیا هم بعد از رنسانس در اروپا و بعد از دادن آزادی به مردم با فراز و نشیبها به اینجا رسید که شیوه مدیریت براساس نظام پارلمانی و عبور از طریق احزاب و انتخابات، نظرات مردم را در مدیریت جامعه لحاظکند. شک نداریم، این نحوه مدیریت و سازمان حزبی در نظام پارلمانی، محصول تمدن غرب است. ما در پیروی از قرآن، باید نقاط مثبت این شیوه و راه را که خیلی فراوان است، نگه داریم و نکات منفی را با چیزهایی که (Äمناسب خودمان میدانیم، جایگزین کنیم. باید نگاه کنیم و ببینیم در چه کشوری و چه نظامی و با چه مردمی، با چه ارزشهایی، با چه زمینههایی و با چه شرایط زمانی و مکانی میخواهیم این الگو را پیاده کنیم و با توجه به این شرایط انتخاب و اشکالاتش را برطرفکنیم. ولی نقاط مثبت را فراموش نکنیم. قانونگرایی، اعتدال و ارزشها میتوانند ملاک و معیار راهی باشندکه در پیش داریم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[2] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «یکی از موارد جدی تأمین عدالت و مساوات، توجه به ورزش عمومی و قهرمانی و حرفهای خانمهاست. ورزش از نیازهای قطعی و جدی انسان است. سلامت، نشاط، شادابی، پرکاری و روحیه کار در گروی تحرک و ورزش است. متأسفانه خانمهای اکثر کشورهای اسلامی از این موهبت محروم بودند و هنوز هم خیلیها محروم هستند. شرایط خاص و سنتهای موجود، خانمها را از این برنامههای سعادت و سلامتبخش جدا کرده بود. به صحنه آوردن زنان کار آسانی نبود. با توجه به فرهنگ و فضای حاکم بر جامعه تقریباً در اکثر کشورهای اسلامی، میپذیریم که بخشی از خانمها در همان شرایط هم به ورزش میپرداختند، اما انبوه و توده خانمها از این موهبت محروم بودند؛ بهخصوص آنها که به آداب و سنن و وظایف و احکام دینی تقید داشتند. بازشدن این فضا وآمدن خانمها به صحنه ورزش و مراعات حدود و حقوق و تکالیف و وظایف دینی، اجتماعی، اسلامی و سنتی و فرهنگ حاکم بر جامعه مشکلی را به طور جدی از جلوی پای خانمهای جوان برداشت و امروز الحمدلله در کشور ما بسیاری از امکانات که برای آقایان هست، تا حدودی برای خانمها هم تأمین شده است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[3] – آقای هاشمی در این مصاحبه، در پاسخ به این سؤال که نظرتان دربارة نتایج بازیهای تیم ملی فوتبال چیست، اظهار داشت: «بچهها بازیهای خوبی ارایهکردند؛ به جز در مقابل بحرین که انشاءالله در دورههای بعد جبران میکنند. هر چندکه در بازی اخیر نتوانستند با موفقیت این بازی را پشت سر بگذارند، اما نباید فراموش کنیم که بازیهای خوبی را در این دوره رقابتها از خود نشان دادند و این شکست، تجربهای برای آینده است. دربارة (Äحرکاتی که بعد از بازیها در خیابانها میشود، حضور مردم دو بُعد مثبت و منفی دارد؛ بُعد مثبت آنکه مردم خواهان موفقیت و پیروزی ملیپوشانشان هستند و اینگونه ابراز شادمانی و یا تأثر میکنند و بُعد منفی اینکه عدهای سوءاستفادهگر از این شرایط به نفع خود استفاده میکنند و سعی در برهم زدن نظم و انضباط جامعه دارند و مردم در چنین مواقعی، باید هوشیار باشند تا افراد خاطی را شناسایی و معرفی نمایند. باید شیوه ابراز احساسات را به جوانان آموزش داد. در این شرایط عمدتاً نیتها هم مسیر درستی را طی خواهد کرد، اما تحریکات در حال خطرناک شدن است و باید مواظب بود.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، مصاحبههای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[4] – در بخشی از خطبه دوم آمده است: «امروز با حوادثیکه در آمریکا، بهخصوص ترور با میکروب و عوامل خطرناک مثل سیاه زخم پیشآمده، یک دغدغه جدی در افکار کسانی بهوجود آورده که میفهمند معنای این یعنی چه و چه خطری دارد. این فضا به عنوان یک سرمایه در اختیار بشر، دولتها و سازمان ملل است. افکار عمومی هم بهاندازه کافی توجیه شده و باید از این زمینه استفاده و با هم همکاری کنیم تا تروریسم را که به اوجاش نزدیک میشود، مهار و اگر میتوانیم ریشهکنکنیم. این هم کار یک دولت و دو دولت نیست؛ یک جریان جهانی است. ریشهها، عوامل، محرکها و بسترهایی دارد که اگر میخواهیم مبارزه کنیم که باید بکنیم، باید برنامه جهانی تهیه کنیم. راه درست این است که سازمان ملل، محور شود و بقیه کشورها همکاری کنند و بحث جامعی شود و تصمیمات جامعی با همکاری کشورها گرفته شود. این کار مقدور است. متأسفانه آمریکاییها همین فرصت مهم جهانی را که خلق شده، بهدلیل اینکه در خاک آنها اتفاق افتاده، مصادره کردند و با زیادهخواهی، توسعهطلبی و انحصارطلبی، متولی مسألهای شدند که صلاحیت آن را ندارند؛ متولی ناصالح که خودش باید جوابگوی بسیاری از این چیزها باشد. اگر مطرح و بحث شود و یک روز دنیا بنشیند و فکر کند و ریشههای تروریسم و راههای علاج را بررسی کند، یکی از متهمین بزرگ که به پای میز محاکمه کشیده میشود، خود آمریکاست.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، خطبههای جمعه 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[5] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ما کسانی را که نظرات سنتی دارند و نگاهشان به ارزشها و امکانات گذشته است، بیشتر میبینیم. وضع جدید این است که دیگر مرکز علوم نیستیم؛ حتی در علوم انسانی. خیلی از جاها هست و واقعاً تحقیقات و نظرات و نوآوری دارند. نکته بسیار مهم پژوهشها این است که بتوانیم در شرایط جدید، به سرعت با مسائل جدید دنیا ارتباط بگیریم. بعضی از مسایلی که الان در کشور ما داغ است، ممکن است چهل یا پنجاه سال قبل ریشه آن در جای دیگر یا حوزههای دیگر داغ شده بود؛ منتها آن موقع به گوش همه نمیرسید و فقط درآن حوزه کاربرد داشته است و الان جهانی میشود. پس اگر بخواهیم با برنامه، از این قاعده وسیع و از این نیروهای فراوان که در اختیار ماست، استفادهکنیم، باید نظمی بر مجموعه ما حاکم باشد و سازماندهی داده شود که نیروها، کار تکراری نکنند؛ گرچه تکرار مضر نیست و مفید است. اگر دو محقق یک موضوع را در دو جا رسیدگی کنند، آثار خودش را دارد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[6] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «شاید یکی از کسانی که خوب میتواند، نقش بسیج را در جنگ ارزیابی و داوری کند، من هستم؛ چون شرایط جنگ را میدانم و نقش بسیج را نقش اول میدانم؛ البته مدیریت جنگ با ارتش و سپاه بود. فرماندهی، آموزش، تدبیر و همه چیز را ارتش و سپاه میکردند، اما آنچه که دفاع ما را محکم کرد و سرانجام به پیروزی رساند و مانع شد که دشمنان ما کشور را از پای در بیاورند، حضور بسیج بود. جز نیروهای داوطلب و جان برکف و شهادتطلب که به خط دشمن میزدند، چیزی مانع از رسیدن به هدف آنها نبود. توجه بهآموزش بچههای نوجوان همراه با پرورش که نوع مناسب آن در برنامههای بسیج است، کار بسیار باارزشی است که با قانون تشکیل بسیح دانشآموزی شکل گرفته است و این حرکت رو به رشد ادامه دارد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[7] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «بعد از پایان جنگ، وقتی با مسأله ورزش مواجه شدیم، احساسکردیم خیلی عقب هستیم. بهخاطر جنگ، امکانات فراوانی از ورزش از دست رفته بود. کسی هم حرفی نمیزد، چون در خدمت جنگ قرار میگرفت. دفاع در صدر زندگی ما بود و همه کمک میکردند و ورزش بیشتر از دیگران سهیم شد؛ چون خیلی از مراکز ورزشی را برای کارهای پشتیبانی جنگ انتخاب کردیم. بهعلاوه هزینههایی که باید برای توسعه ورزش در دوران جنگ میشد، عملاً مقدور نبود و خیلی از نیروهایی که میتوانستند حماسههای ورزشی خودشان را در میدان ورزش نشان دهند، در میدانهای دفاع درخشیدند. به هر حال، دیدیم که در ورزش کمبود داریم، درحد مقدور به ورزش توجه شد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[8] – آقای هاشمی در این مصاحبه در پاسخ به سؤالی دربارة فتوای ترور حسنعلی منصور و تأمین اسلحه برای آن گفت: «در مورد فتوا، علیالقاعده فتوایی بود؛ چون آن زمان نیروهای مذهبی، برای اینگونه کارها بدون اجازه حرکت نمیکردند. این موضوع هم قتل نفس است. بعد از آن هم احتمال اینکه خودشان گیر بیفتند و اعدام شوند یا مشکلاتی برای دیگران درست شود، وجود داشت. مبارزه روحانیت و کسانی که همراه ما بودند، واقعاً در معیارهایی دینی بود. نمیخواستیم اقدامی کنیم که خداوند راضی نباشد. کسانی که خودشان مجتهد بودند، صاحبنظر بودند و هرکاری (Äکه میکردند، با نظر خودشان بود. اما تیپهایی که مجتهد نبودند، طبعاً از دیگران برای کارهای اینچنینی اجازه میگرفتند. بعضیها خدمت امام میآمدند. مثلاً افسری که اسم او را هم میدانستیم، آمده بود از امام برای زدن شاه فتوا بگیرد. میگفت، من در مراسم سلام میتوانم بمبی به خودم ببندم و شاه را نابود کنم. امام اجازه ندادند. من یک مورد بهخصوص را میدانم که امام این روحیه را داشتند. امام میگفتند، اینهایی که میآیند از ما میپرسند، اگر خودشان اهل اینکارها بودند، نمیآمدند بپرسند. شاید نشان از سوءظن امام به بعضیها بود. امام با هوشیاریهایی که داشتند، اینگونه مسائل را حل میکردند. به هر حال، ایشان اجازه نمیدادند. در مورد منصور، من خودم در جریان فتوا نبودم که از چه کسی فتوی گرفتند. فقط وقتی مرا بازداشت کرده بودند و برای بازجویی بردند، سرهنگ مولوی، رییس ساواک تهران که مرد خشنی بود، از روی کاغذ چند اتهام برای من خواند که تو سرباز فراری هستی. تو میخواستی تیمسار نصیری را ترور کنی. تو به خانوادههای زندانیها پول میدادی. هفت، هشت مورد خواند. یکی این بود که تو فتوای منصور را از آیتالله میلانی گرفتی. البته دروغ بود و من نگرفته بودم. اکثر آن حرفهایی که گفت، بیاساس بود. من الان واقعاً نمیدانم که اصلاً فتوایی گرفتند یا نه و اگر گرفتند از چه کسی گرفتند. در مورد اسلحه هم این مسأله درست نیست که من از مرحوم تولیت گرفتم و به اینها دادم. اینها اسلحه داشتند. گروه مسلحی در مؤتلفه شکل گرفته بود. بعداً تعدادی زیادی اسلحه از اینها گرفتند. اینگونه نیست که بگوییم اینها همین یک اسلحه را داشتند و از یک شخص معین گرفتند و ترور کردند.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، مصاحبههای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[9] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «صالحترین انسانهای ما در جامعه، خانوادههای ایثارگران هستند. اینها انسانهای دوستداشتنی، قانع، محروم، مؤمن و فعال هستند. بدنه ارتش، سپاه و بسیج ما به این فضا معطر شد و امروز اینها در جامعه جزو بهترین اقشار جامعه هستند. در تاریخ ایران به یاد نداریم که نیروی مسلح این مقدار مقبولیت داشته باشد. الان نیروهای مسلح جزو عزیزترین اقشار جامعه ما هستند؛ البته کسانی که با انقلاب مخالفاند، ممکن است به همان اندازه با نیروهای ایثارگر مخالف باشند. ولی بدنه جامعه ما، این ارزشها را در خودگرامی میدارد و حفظ میکند. من هم مشکل شهرستان شما را میدانم و آرزومندم که طرحهای توسعه زودتر تمام شود. یکی از کارهای (Äضروری آنجا استفاده از آبیاری تحت فشار است که دیمکاری همیشه در معرض خطر دارد. اگر بخواهیم که اینها را به کشت آبی تبدیل کنیم، تنها راه آن، آبیاری تحت فشار است که مصرف آب را کم میکند. منطقه بهار و کبودرآهنگ جزو نقاط مورد نظر ما بود. مزرعههایی را که آنجا درست شده بود، دیدم. متأسفانه آن طرح الان متوقف است. باید تلاش کنیم که در اینگونه مناطق جلو بیفتیم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[10] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ریشه دردهایمان در مسأله درمان این است که درکشور بیمه جدی نداریم. اگر بیمه درمانیکشور، جدی گرفته شود و حقیقتاً بیمه باشد، شما مشکل بیمارستان که خودگردان باشد، یا غیرخودگران باشد، ندارید. بیمار بیمه هست و تأمین میشود. آن موقع هر استانداردی را که بخواهید در نظر بگیرید، این بیمه است که به عهده میگیرد و نگرانی ندارید. یکی از کارهای مهم فرهنگستانها، باید این باشد که به مسأله بیمه درمانی بیشتر توجه کنند. البته این وظیفه مستقیم دولت است. مسأله فقرزدایی را که مطرح کردیم و یک لایحه 400 صفحهای شد و بعد در دولت آقای خاتمی با اصلاحاتی آماده شد که به مجلس برود، بخش عمده آن بیمه درمانی بود. ما آن موقع گفتیم، بیمه بیمار را روی تخت بیمارستان هم بپذیرند. این طبیعت بیمه نیست؛ میخواستیم این قدر جدی باشد که مردم بیایند و واقعاً بیمه را همهگیر کنیم. ما هزینه زیادی برای اینکه روستاها را مجانی بیمه کنیم، صرف کردیم که عمومی کنیم. کافی نبود، اما شروع کار بود. باید همفکری کنید و هر چه تصمیمها با تأخیر باشد، ضرر میکنیم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[11] – رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، مصاحبههای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[12] – در بخشی از این مصاحبه آمده است: «مهمترین آثار احداث مترو، برای شهر بزرگی مثل مشهد که پیشبینی میشود به سرعت جمعیت آن رو به افزایش باشد، این است که مشکل ترافیک و زیستمحیطی از لحاظ آلودگی هوا را خیلی کم خواهد کرد و یکی از نیازهای روز برای شهرهای بزرگ بیشتر از یک میلیون جمعیت، ساخت مترو است که اینجا تحقق پیدا میکند. من آن سالها که بحث میشد، مترو برای مشهد، تبریز، شیراز یا اصفهان لازم است، شکی نداشتم که لازم است؛ بهخصوص برای مشهد. در سالهای گذشته کمی نگران شده بودم که تصمیمی که برای شروع کار گرفته شده بود، احتمالاً متوقف میشود. ولی امروز وقتی اینجا را دیدم، مطمئن شدم متروی مشهد واقعیتی است که انجام شده و کسی نمیتواند متوقفش کند. انشاءالله مشهدیها ظرف دو یا سه سال آینده سوار مترو خواهند شد. کارهایی باید انجام شود، این است که اعتباراتشان را به موقع بدهند. الان هشت ماه از سال میگذرد و آقایان هنوز چیزی نگرفتند. به تدبیر خودشان و همکاری پیمانکاران، توانستند کار را از توقف نجات بدهند. خوشبختانه فترتی پیش نیامده و کار انجام شده است. دوم اینکه نیازهای بعد از ساخت تأمین شود. به هر حال باید قطارها، سیگنالینگ و تجهیزاتی را که برای بهرهبرداری مترو ضرورت دارد، تأمین کرد. در خصوص مترو، تقریباً از اول تا آخر در جریان شیوه ساخت بودم. دو، سه نوع شیوه حفاری و ساخت تونل داشتیم که اینجا نوع جدیدی است، [روشکند و پوش] که هم خیابانها کمتر مشکل پیدا میکنند و هم سرعتکار خوب است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، مصاحبههای 1380»، دفترنشرمعارف انقلاب، 1402.
[13] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من اهمیت زیادی برای حضور روحانیت در بخشهای مختلف زندگی حکومتی، برای اهداف بسیار مهمی که میتواند داشته باشد، قائل هستم و این یک مسأله اساسی است که با یک فلسفه اصیل تنظیم شده است. در قرون اخیر، بحث جدی در مورد مسأله سکولاریسم و لاییسم در جوامع مذهبی مطرح است و دو نظریه وجود دارد؛ یک نظریه میگوید که حکومتها در جوامع اسلامی باید غیرمذهبی باشند؛ البته غیرمذهبی به معنی بیدین بودن نیست؛ معنای آن این است که مذهب، حاکمیتی بر مدیریت جوامع اسلامی نداشته باشد. هرکس میخواهد، مذهبی باشد و هرکس نمیخواهد، نباشد. البته در عمل ضدمذهب شدند. نظریه دیگر میگوید، در جامعه دینی که اسلام حکومت دارد و از صدر اسلام، برنامه ولایت و حکومت جزو ارکان اسلام بوده، نمیتوانیم لاییسم باشیم. همانطورکه احکام عبادی است، احکام حکومتی اسلام هم جایگاه خودش را دارد و بلکه اصل است. با این پایه فکری، حضور روحانیت در بخشهای مختلف زندگی و در محیطهای کار به عنوان کسانی که مردم را به یاد خدا بیاورند، وکسانی که آموزش بدهند، تربیتکنند، ناظر باشند و هدایت کنند، در زندگی دینی غیرقابل اجتناب است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[14] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «دشمنان مترصد هستند که اگر بتوانند بین شما و مردم بیاعتمادی بهوجود بیاورند و مخاطبان شما را بیاعتماد و یا کماعتماد کنند، به اهداف خود نزدیک میشوند و اگر این کار را بکنند، موفق هم میشوند. مردم در معرض اظهارات وکار شما هستند و از این برنامهها باید راه زندگی و خیلی چیزها را انتخاب کنند. اگر اعتماد نکنند، زحمات شما هدر میرود. اگر اعتماد کنند، اشارهها، کنایهها و تصریحات شما کارگشاست. رسانههای موفق دنیا، چون مثل شما به اصول پایبند نیستند، از فرصتها استفاده میکنند که استفاده آن برای شما آسان نیست. مثلاً رادیو بیبیسی ترفندهای خاص خودش را دارد. در همه دنیا خبرنگار دارد. مخالفخوانی در مقابل قدرتهای رسمی را سرمایه خود برای جذب مخاطب قرار داده و این سرمایه نیرومندی است. شما برای اینکه با مخاطب ارتباط برقرار کنید، با داشتن نیروهای خوب و تجربهها، باید راههایی را انتخاب کنید که جامعه را ترغیب کند که مستمع باشد. برنامهریزی کنید، سیاستهای کلی نظام را با زبانی که امروز برای مخاطب جاذبه دارد، بتوانید باز و روشن کنید.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[15] – برای مطالعه متن کامل پرسش و پاسخ با اساتید معارف اسلامی دانشگاهها، در خصوص مسائل تاریخ معاصر و نهضت اسلامی، رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[16] – «الحسین»، موشک بالستیکی است که عراق در اواخر جنگ با ایران، با بهینهسازی موشک اسکاد بُرد آن را به ۶50 کیلومتر رساند، ولی خطای آن زیاد بود. عمده استفاده این موشک در جنگشهرها – اواخر سال 1366 و اوایل 1367 – بود. موشک الحسین از سوخت مایع استفاده میکرد و شلیک آن از روی خودروهای پرتابگر صورت میگرفت. این موشک توسط ارتش عراق به عنوان برگ برنده آنها در جنگ شهرها ساخته شده بود.
[17] – در بخشی از خطبه دوم آمده است: «درافغانستان علیرغم اینکه طالبان متلاشی شدند، هر روز بمبارانهای فراوانی صورت میگیرد و صحبت از آوردن نیروهای زمینی است. انگلیسیها میگویند چند هزار نیرو آماده دارند که وارد افغانستان کنند و آمریکا بیش از انگلیس میگوید. فرانسه، آلمان، ایتالیا و استرالیا، ناوگان و امدادهای دیگر به افغانستان میفرستند. این همه نیرو برای یک گروه متلاشی شده، هیچ سازگار نیست. صحبت از نیرو پیادهکردن میباشد. البته تلخ است. فکر میکنم تلخی بیشتر آن برای خود افغانها و بعد آمریکاییها و انگلیسیهاست. اینها فکر میکنند، با این حرکات میتوانند افغانستان را دوباره فتح کنند. چون این سابقه دارد و خیلی مهم است و در بحثهای جاری مغفول مانده است. همین مقداری که آمریکا به پای خودش نوشت که طالبان را متلاشیکرد، اشتباه کرد؛ این را خود افغانها کردند. اگر پنج سال دیگر هم بمباران ادامه مییافت و چیزی به نام جبهه متحد و یا شبیه آن، از زمین به طالبان حمله نمیکرد، هیچ اتفاقی جز کشتار نمیافتاد. میخواهم به غربیها بگویم که اشتباه دوران ناوگان استعماری را از مغزتان بیرون کنید. شما دارید همان کارهایی را که دویست سال پیش انگلیسیها، پرتغالیها، اسپانیاییها، فرانسویها وآلمانیها میکردند و با ناوگان کشورها را فتح و مستعمره میکردند، تکرار میکنید؛ نه شما به آن شکل میتوانید عمل کنید، چون دوره آن گذشته است، نه مردم آن کشورها مثل گذشته دفاع میکنند. حقیقت تفاوت نکرده است. آزادی، عظمت، استقلال، کرامت، شرافت و افتخارات ملی برای مردم مطرح است. این همه نیرو آوردن به چه منظور است؟ چه اصراری دارید، نیرو بیاورید؟ فراموشی تاریخ افغانستان، برای غرب بلیهای است که فاجعه به بارخواهد آورد.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، خطبههای جمعه 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.
[18] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «قرآن محکمترین، عمیقترین، جامعترین و ماندگارترین و به تعبیری بهتر، ابدیترین سند دنیای اسلام است و هیچ سندی به اندازه قرآن، استحکام تبیین رابطه بین بشر و خدا را ندارد. ما با قرآن به مبدأ آفرینش و قدرت لایزال و عظیم همه جهان، متصل هستیم. کلماتی است که خداوند مستقیماً آفریده است. کتابی است که با اراده خداوند خلق شده است. چنین سندی در جایی دیگر وجود ندارد. البته نمیخواهیم کتب آسمانی دیگران را نفی کنیم؛ آنها مقدس و برای ما محترم هستند. قرآن هم از آنها بسیار تجلیل میکند و ما هم احترام میگذاریم، ولی با قرآن قابل مقایسه نیست، از لحاظ استحکام، اطمینان و عدم تحریف؛ قاطعانه میگوییم که در قرآن هیچگونه تحریفی اتفاق نیفتاده است.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.»
منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۸۰؛ «افراط در اختلاف»
انتهای پیام