آیا وفاق میتواند منجر به افزایش نارضایتی اجتماعی شود؟
محمد صابریان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی دربارهی سیاست وفاق نوشت:
هنگامی که در زمینه ها و ریشه های اعتراضات خیابانی 1401 تامل میکنیم. یکی از اصلی ترین دلایل را میتوان ناامیدی جامعه از تغییر و بهبود از طریق صندوق رای و مسیرهای قانونی دانست. ناکامی دولت دوم روحانی در تحقق وعده های داده شده و بهبود اوضاع معیشیتی که متاثر از عوامل متعدد داخلی و خارجی بود و نوع برخوردهای سلبی از سوی نهادهای حاکمیتی با برخی اقدامات مثبت که در لایه های مختلف توسط نیروهای اصلاح طلب و بهبودخواه صورت گرفته بود و بخش زیادی از جامعه را از اصلاح و بهبود شرایط از طریق صندوق رای ناامید کرد.
پرده اول این ناامیدی جمعی در انتخابات 1400 رقم خورد که منجر به بر سرکار آمدن دولت آقای رئیسی با یک مشارکت پایین و سرمایه اجتماعی اندک شد. پس از آن بود که کشور وارد دورهای به نام “خالص سازی” شد و بخش زیادی از بروکراسی دولتی از نیروهای غیرهمسو با جریان انقلابی از سیستم اداری کشور حذف شدند ولو اینکه دارای گرایش سیاسی خاصی هم نبودند اما عدم اعتقاد به رویاهای خام امثال حجت عبدالملکی و فاطمی امین و یا وعده پوچ “زمستان سخت” کافی بود تا بسیاری از مدیران و کارشناسان خبره و با تجربه ساختار اداری و اقتصادی کشور طعم حذف و نادیده گرفته شدن را تجربه کنند.
این دوره خالص سازی علاوه بر بدتر کردن شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور، موج جدیدی از ناامیدی در جامعه را ایجاد کرد که اثر آن در افزایش شیب مهاجرت ایرانیان به خوبی قابل مشاهده است. حجم این ناامیدی در برابر شرایط ناپایدار و نامطلوب جامعه ایرانی آنقدر بود که وقتی تنها کسری از این جامعه ناامید به جای مسیر بورکراتیک، راه خیابان را در پیش گرفتند شاهد بزرگترین و طولانی ترین اعتراضات پس از انقلاب در سال 1401 بودیم.
با این وجود با تایید صلاحیت پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری 1403 شاهد آن بودیم که کسر دیگری از بدنه ناامید از تغییر مجددا به تغییر امیدوار شده و امیدوارانه در راستای پیروزی پزشکیان تلاش کردند و همچنین شاهد آن بودیم که علیرغم همه این تلاش ها 60 درصد جامعه بازهم در دور اول انتخابات ناامیدانه در فرآیند انتخابات مشارکت نکردند. چرا که هنوز پرسش های مهمی در برابر کارکرد و تاثیر صندوق رای در تغییر شرایط و توانمدی دولت احتمالی پزشکیان در اعمال تغییرات را داشتند.
به هر ترتیب با رفتن انتخابات به دور دوم و رقابت دو به دوی پزشکیان – جلیلی و افزایش ده درصدی مشارکت، پیروزی پزشکیان رقم خورد. پزشکیان در روزهای اول دولت خود شعار و دستور کار دولت خود را “وفاق ملی” اعلام کرد و از این طریق به خوبی توانست رای اعتماد کامل مجلس برای وزاری کابیه خود را فراهم کند.
اما با گذشت سه ماه از آغاز به کار دولت و پیچیده تر شدن شرایط بین المللی شاهد این هستیم که پروژهها و وعدههای مهم دولت از جمله رفع فیلترینگ، مدیریت تنش در مساله حجاب و گشت ارشاد، FATF و برجام، واردات خودرو هیچ پیشرفت قابل توجهی نداشته و مسائل دیگری چون قطعی برق و افزایش قیمت خودرو نیز بر نارضایتی ها افزوده است. همچنین در روند تغییرات مدیریتی کشور از سویی شاهد سرعت پایین تغییرات هستیم و از سوی دیگر شاهد این هستیم که در برخی انتصابات افراد ناکارآمد و با کارنامه هایی پر مساله به عنوان مدیران دولت جدید معرفی میشوند.
به نظر بسیاری از ناظران سیاسی و اجتماعی ریشه بسیاری از این مسائل تعهد یک طرفه دولت به وفاق است که هم در مساله وعده های اساسی طرف مقابل با حیثیتی کردن مسائل امکان وفاق را سلب کرده است و هم در مساله تغییرات مدیریتی با دستاویز قرار دادن شعار وفاق افراد ناکارآمدی که خود یا عامل خالص سازی بودند با برآمده از فرآیند خالص سازی بودند را به عنوان مدیر به دولت تحمیل کنند.
به نظر نویسنده زنگ خطر برای جامعه و دولت پزشکیان در این روزهای ابتدای آذر 1403 به صدا درآمده است و اگر دولت فکری برای سوءاستفاده طرف مقابل و برخی ذی نفعان اداری از مفهوم وفاق نکند دیر یا زود شاهد موج بعدی ناامیدی اجتماعی خواهیم بود که میتواند به اعتراضات بزرگتر و شدیدتری منجر شود.
همچنین لازم است مدیران ارشد دولت پزشکیان اعم هیئت وزیران و معاونین آنها با ترک محافظه کاری و عافیت طلبی در جهت اجرای وعده های دولت کوشش کنند و هر چه سریع تر اقداماتی که برای جامعه حامل معنای تغییر است را انجام دهند.
مخاطب این سطور علاوه بر دولت میتواند نهادهای حاکمیتی و نظارتی و حتی بزرگان جریان انقلابی باشند چرا که موفقیت این دولت موفقیت همه و شکست این دولت شکست همه شهروندان ساکن ایران است و سرعت تحولات جهان و منطقه بیشتر از آن است که دولت بخواهد در چارچوب روشهای سابق از این حرکت کند. امیدوارم پیش از اینکه بیشتر از این دیر شود تغییری حاصل شود.
انتهای پیام